در جملات اخباری، تشریعی وجود ندارد. در بین علما اتفاق نظر وجود دارد که جملهی شرطیهی اخباری، مفهوم ندارد. مثلاً این احتمال داده نمیشود که جمله «اگر سم بخوری، میمیری» مفهوم داشته باشد.
بیانهایی که فقها برای مفهوم داشتن جملهی شرطیه ذکر کردهاند، ربطی به انشایی یا خبری بودن جملهی شرطیه ندارد و لذا جملات شرطیه خبری نقضی بر آن بیانها محسوب میشود. مثلاً به نظر شهید صدر ادات یا هیأت شرط برای نسبت توقفیه وضع شده است. این نسبت در جملات خبری و انشایی یکسان وجود دارد؛ لذا لازم است شهید صدر و امثال وی، برای مفهوم نداشتن جملات شرطیهی خبریه بیانی ارائه دهند.
اما طبق نظر ما توضیح مفهوم نداشتن جملهی شرطیه خبریه این است که هیأت یا ادات شرط علامت است برای نسبت استلزامیه. یعنی این شرط مستلزم این جزا هست. معنای این استلزام این است که اگر این شرط باشد، این جزا هست؛ اما معنایش این نیست که اگر این شرط نبود، جزا نیست. پس علی القاعده شرط مفهوم ندارد. (ما- برخلاف امثال شهید صدر- برای مفهوم داشتن جملهی شرطیه نیاز به ارائهی دلیل داریم)
نکتهی اساسی در تفاوت جملهی شرطیه طلبی و خبری
باید به این سؤال پاسخ داد که چه تفاوت اساسی بین جملهی شرطیه انشاییه و جملهی شرطیه خبریه وجود دارد که در اولی شرط مفهوم دارد و در دومی ندارد؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است توجه شود افعال صادر از انسان دو قسم هستند:
در این بحث انشاء، مقابل اخبار است. [در بحثهای مربوط به شرعیات از بین همهی انشائیات خصوص طلب مورد توجه است لذا بحث ما در مورد انشائیات عملاً بر روی طلب متمرکز است.] فعلی که در اخبار و انشاء وجود دارد و متصف به اخبار و انشاء میشود، تلفظ است. تلفظِ به داعی طلب، متصف به «انشای طلب» میشود و تلفظ به داعی حکایت، متصف به «اخبار» میشود. با توجه به این نکته و تقسیمی که در بالا بیان شد، تفاوت بین اخبار و انشای طلب و نقش این تفاوت در مفهوم داشتن روشن میشود:
اشکال: عملاً -ولو با قرینه- پذیرفتهاید که ادات در جملات شرطی طلبی معنایی غیر از معنای ادات در جملات شرطی خبری دارند. در یکی در معنای موضوع له (استلزام) به کار رفته و در دیگری در معنای دیگر (تعلیق)
پاسخ: استعمال ادات شرط به عنوان علامت برای تعلیق، به این معنا نیست که در معنای خودش به کار نرفته است؛ شبیه استعمال جملهی خبری در مقام انشاء که بارها گفتهایم که معنای هیأت چنین جملهای همان معنای هیأت جملهی خبری است. تنها قصد متکلم، انشاء است. شبیه همین مسأله در هیأت امر هم وجود دارد که بر حسب قصد، معانی مختلف را میرساند [یعنی مصداق برای معانی مختلف میشود] مثلاً «برخیز» به داعی تعجیز، انشای طلب است اما مصداق طلب نیست بلکه مصداق تعجیز است؛ اما این به معنای تعدد معنای صیغهی امر نیست.
در جملهی شرطیه هم، ادات شرط به داعی تعلیق مصداق تعلیق است و ادات شرط به داعی استلزام، مصداق استلزام است. حتی ممکن است ادات شرط به داعی تعجیز استعمال شود که در این صورت مصداق تعجیز است: «اگر پشت گوشت را دیدی، مهمانی ما را هم خواهی دید.» در این جمله نسبت استلزامی برای خبر به کار برده نشده است؛ یعنی حتی اگر پشت گوشش را هم ببیند، به او غذایی نخواهد داد؛ آن چه در این جمله بیان شده است، این است که همانطور که محال است که پشت گوشت را ببینی، محال است که مهمانی ما را هم ببینی. (استلزام به داعی تعجیز)
خلاصه
برای مفهوم داشتن لازم است نسبت استلزامی برای بیان تعلیق سنخ الحکم بر شرط به کار رود. چون در جملات خبری، تعلیق اِخبار ممکن نیست، جملهی شرطیهی خبری -حتی اگر در خطاب تبلیغ واقع شود- مفهوم ندارد.
[در جملهی شرطیه طلبی در خطاب تشریع سنخ الحکم طرف نسبت استلزامی نبود، لذا مفهوم نداشت و در جملهی شرطیهی طلبی در خطاب تبلیغ سنخ الحکم بر شرط معلق شده بود؛ لذا مفهوم داشت.]
مفهوم در جملات خبری به داعی انشاء
با بیانات فوق معلوم شد که جملهی خبری به داعی انشاء مصداقی برای تعلیق طلب بر شرط است و مفهوم خواهد داشت.
بیانهایی که فقها برای مفهوم داشتن جملهی شرطیه ذکر کردهاند، ربطی به انشایی یا خبری بودن جملهی شرطیه ندارد و لذا جملات شرطیه خبری نقضی بر آن بیانها محسوب میشود. مثلاً به نظر شهید صدر ادات یا هیأت شرط برای نسبت توقفیه وضع شده است. این نسبت در جملات خبری و انشایی یکسان وجود دارد؛ لذا لازم است شهید صدر و امثال وی، برای مفهوم نداشتن جملات شرطیهی خبریه بیانی ارائه دهند.
اما طبق نظر ما توضیح مفهوم نداشتن جملهی شرطیه خبریه این است که هیأت یا ادات شرط علامت است برای نسبت استلزامیه. یعنی این شرط مستلزم این جزا هست. معنای این استلزام این است که اگر این شرط باشد، این جزا هست؛ اما معنایش این نیست که اگر این شرط نبود، جزا نیست. پس علی القاعده شرط مفهوم ندارد. (ما- برخلاف امثال شهید صدر- برای مفهوم داشتن جملهی شرطیه نیاز به ارائهی دلیل داریم)
نکتهی اساسی در تفاوت جملهی شرطیه طلبی و خبری
باید به این سؤال پاسخ داد که چه تفاوت اساسی بین جملهی شرطیه انشاییه و جملهی شرطیه خبریه وجود دارد که در اولی شرط مفهوم دارد و در دومی ندارد؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است توجه شود افعال صادر از انسان دو قسم هستند:
- در دستهای از آنها ذات فعل و اتصاف به عنوان در آن واحد است. این افعال به محض صدور متصف به عنوان میشوند، مثل ضرب، اکل، مشی و تکلم. هر وقت ذات این افعال محقق شوند در همان آن به عناوین متصف میشوند.
- در دستهی دیگر، ذات فعل در یک زمان حاصل میشود اما اتصاف به عنوان در زمان دیگر میآید. مانند ضربی که امروز واقع میشود (ذات فعل قتل) اما این ضربه دو روز دیگر به عنوان قتل متصف میشود. به خاطر فاصلهی بین ذات فعل و اتصاف آن، هیچ یک از دو زمان، زمان قتل نیست. تنها بعد از گذشت زمان، میتوان گفت که قتل محقق شده است و مثلاً زید قاتل است. همهی معاملات از این قبیل هستند. انشاء عقد الآن اتفاق میافتد اما بعد از قبول همان انشاء از سوی بایع متصف به بیع میشود. یا در مثل وصیت، انشاء الآن است اما بعد از موت اتصاف عمل به وصیت میآید.
در این بحث انشاء، مقابل اخبار است. [در بحثهای مربوط به شرعیات از بین همهی انشائیات خصوص طلب مورد توجه است لذا بحث ما در مورد انشائیات عملاً بر روی طلب متمرکز است.] فعلی که در اخبار و انشاء وجود دارد و متصف به اخبار و انشاء میشود، تلفظ است. تلفظِ به داعی طلب، متصف به «انشای طلب» میشود و تلفظ به داعی حکایت، متصف به «اخبار» میشود. با توجه به این نکته و تقسیمی که در بالا بیان شد، تفاوت بین اخبار و انشای طلب و نقش این تفاوت در مفهوم داشتن روشن میشود:
- اخبار (تلفظ به داعی حکایت) مثل اکل و ضرب است یعنی در همان زمان، تلفظ متصف به حکایت و اخبار میشود و نمیشود که تلفظ الآن باشد؛ اما حکایت در آینده محقق شود. پس چون حکایت تعلیقبردار نیست، جملهی شرطیهی اخباری مفهوم ندارد. اگر حکایت هم مثل طلب دو حصه داشت (برخی حکایات در زمان تلفظ متصف به حکایت میشدند و برخی حکایات در زمان متأخر متصف به طلب میشدند (یعنی قابلیت تعلیق میداشتند) جملهی شرطیهی اخباری هم مفهوم میداشت) از طرف دیگر ادات یا هیأت شرط تنها نسبت استلزامی را میرساند و معنای نسبت استلزامی این است که در زمان وجود شرط، جزاء موجود خواهد شد.
- اما انشای طلب (تلفظ به داعی انشاء) مانند قتل است که دو حالت دارد:
- ممکن است آنِ تلفظ، تلفظ به طلب متصف شود (مثلاً در اکرم زیداً عند مجیئه).
- ممکن است در زمانی متأخر از تلفظ، تلفظ به طلب متصف شود. (مثلاً در اکرم زیداً إن جاء) برای حصول این نوع از طلب، طلب را معلق میکنند. برای تعلیق از جملهی شرطیه استفاده میشود؛ زیرا هرچند ادات یا هیأتی نداریم که علامت برای نسبت تعلیقی باشد، اما ادات یا هیأت شرط -که برای استلزام علامت هستند- نزدیکترین علامت برای این معنا هستند. با کمک این علامت میتوان تعلیق را فهمید.
در واقع برای خصوص طلب تعلیقی، در محاورات از جملهی شرطیه استفاده میشود و طلب را بر شرط معلق میکنند و چون اداتی برای نسبت تعلیقیه نداریم، از ادات استلزامیه استفاده میکنیم.
اشکال: عملاً -ولو با قرینه- پذیرفتهاید که ادات در جملات شرطی طلبی معنایی غیر از معنای ادات در جملات شرطی خبری دارند. در یکی در معنای موضوع له (استلزام) به کار رفته و در دیگری در معنای دیگر (تعلیق)
پاسخ: استعمال ادات شرط به عنوان علامت برای تعلیق، به این معنا نیست که در معنای خودش به کار نرفته است؛ شبیه استعمال جملهی خبری در مقام انشاء که بارها گفتهایم که معنای هیأت چنین جملهای همان معنای هیأت جملهی خبری است. تنها قصد متکلم، انشاء است. شبیه همین مسأله در هیأت امر هم وجود دارد که بر حسب قصد، معانی مختلف را میرساند [یعنی مصداق برای معانی مختلف میشود] مثلاً «برخیز» به داعی تعجیز، انشای طلب است اما مصداق طلب نیست بلکه مصداق تعجیز است؛ اما این به معنای تعدد معنای صیغهی امر نیست.
در جملهی شرطیه هم، ادات شرط به داعی تعلیق مصداق تعلیق است و ادات شرط به داعی استلزام، مصداق استلزام است. حتی ممکن است ادات شرط به داعی تعجیز استعمال شود که در این صورت مصداق تعجیز است: «اگر پشت گوشت را دیدی، مهمانی ما را هم خواهی دید.» در این جمله نسبت استلزامی برای خبر به کار برده نشده است؛ یعنی حتی اگر پشت گوشش را هم ببیند، به او غذایی نخواهد داد؛ آن چه در این جمله بیان شده است، این است که همانطور که محال است که پشت گوشت را ببینی، محال است که مهمانی ما را هم ببینی. (استلزام به داعی تعجیز)
خلاصه
برای مفهوم داشتن لازم است نسبت استلزامی برای بیان تعلیق سنخ الحکم بر شرط به کار رود. چون در جملات خبری، تعلیق اِخبار ممکن نیست، جملهی شرطیهی خبری -حتی اگر در خطاب تبلیغ واقع شود- مفهوم ندارد.
[در جملهی شرطیه طلبی در خطاب تشریع سنخ الحکم طرف نسبت استلزامی نبود، لذا مفهوم نداشت و در جملهی شرطیهی طلبی در خطاب تبلیغ سنخ الحکم بر شرط معلق شده بود؛ لذا مفهوم داشت.]
مفهوم در جملات خبری به داعی انشاء
با بیانات فوق معلوم شد که جملهی خبری به داعی انشاء مصداقی برای تعلیق طلب بر شرط است و مفهوم خواهد داشت.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، بحث مفاهیم، جلسات 72، 11 دی 1400.