12-اسفند-1400, 12:28
اصولیون در بحث مطلق و مقید گفتهاند در ذهن وقتی یک ماهیت (مثل انسان) با یک امر خارج از آن (مثل علم) سنجیده شود، یکی از سه حالت زیر ممکن است لحاظ شده باشد:
متفرع بر این بحث گفتهاند که آن چیزی که ماهیت به شرط، آینه برای آن است، انسان عالم خارجی است و آن چیزی که ماهیت به شرط لا، آینه برای آن است، انسان غیرعالم خارجی است؛ اما آن چیزی که ماهیت لابشرط آینه برای آن است چیست؟
پس این که اسم جنس برای ماهیت لابشرط وضع شده است، متفرع بر این است که اعتبارات ماهیت در صدر بحث سهتایی باشد.
اما به نظر میرسد که در کنار سه قسمی که برای اعتبارات ماهیت ذکر شد، صور دیگری هم میتوان تصور کرد:
4. آن ماهیت مشروط به بودن یا نبودن آن امر خارجی لحاظ شده باشد یعنی انسان به شرط این که یا عالم باشد یا عالم نباشد: ماهیت به شرط شیء مردد.
با اضافه شدن این قسم، این احتمال به وجود میآید که اسم جنس برای ماهیتی وضع شده باشد که در آن بودن یا نبودن آن خصوصیت لحاظ شده باشد. این مسأله در واقع ما را به این میرساند که اسم جنس یا مطلق آینه برای ماهیت به نحو جمع القیود باشد.
- آن ماهیت مشروط به بودن آن امر خارجی لحاظ شده باشد یعنی انسان به شرط علم: ماهیت به شرط شیء.
- آن ماهیت مشروط به نبودن آن امر خارجی لحاظ شده باشد یعنی انسان به شرط نبودن علم: ماهیت به شرط لا.
- آن ماهیت نه مشروط به بودن آن امر خارجی لحاظ شده باشد و نه مشروط به نبودن آن امر یعنی انسان لحاظ شده باشد اما علم یا عدم علم لحاظ نشده باشد: ماهیت لابشرط.
نقل قول:لحاظ ماهية الانسان في الذهنو هذه حصص ثلاث عرضية في اللحاظ في وعاء الذهن.
- تارة يقترن مع لحاظ صفة العلم، و هذا ما يسمّى بالمقيد، أو لحاظ الماهية بشرط شيء.
- و اخرى يقترن مع لحاظ عدم صفة العلم، و هذا نحو آخر من المقيّد، و يسمّى لحاظ الماهية بشرط لا.
- و ثالثة لا يقترن بأيّ واحد من هذين اللحاظين، و هذا ما يسمّى بالمطلق أو لحاظ الماهية لا بشرط،
و اذا دقّقنا النظر وجدنا انّ هذه الحصص الثلاث من لحاظ الماهية تتميز بخصوصيات ذهنية وجودا و عدما، و هي لحاظ الوصف و لحاظ عدمه و عدم اللحاظين.
دروس في علم الأصول ( طبع انتشارات اسلامى )، ج2، ص: 86
متفرع بر این بحث گفتهاند که آن چیزی که ماهیت به شرط، آینه برای آن است، انسان عالم خارجی است و آن چیزی که ماهیت به شرط لا، آینه برای آن است، انسان غیرعالم خارجی است؛ اما آن چیزی که ماهیت لابشرط آینه برای آن است چیست؟
نقل قول:و من هنا كان المرئي بلحاظ الماهية لا بشرط، ذات الماهية المحفوظة في ضمن المطلق و المقيد.سپس گفته شده است:
دروس في علم الأصول ( طبع انتشارات اسلامى )، ج2، ص: 88
نقل قول:اذا توضّحت هذه المقدمة فنقول: لا شك في انّ اسم الجنس ليس موضوعا للماهية اللابشرط المقسمي، لأنّ هذا جامع- كما عرفت- بين الحصص و اللحاظات الذهنية، لا بين الحصص الخارجية. كما انه ليس موضوعا للماهية المأخوذة بشرط شيء أو بشرط لا، لوضوح عدم دلالة اللفظ على القيد غير الداخل في حاق المفهوم، فيتعين كونه موضوعا للماهية المعتبرة على نحو اللابشرط القسمي.
دروس في علم الأصول ( طبع انتشارات اسلامى )، ج2، ص: 89
پس این که اسم جنس برای ماهیت لابشرط وضع شده است، متفرع بر این است که اعتبارات ماهیت در صدر بحث سهتایی باشد.
اما به نظر میرسد که در کنار سه قسمی که برای اعتبارات ماهیت ذکر شد، صور دیگری هم میتوان تصور کرد:
4. آن ماهیت مشروط به بودن یا نبودن آن امر خارجی لحاظ شده باشد یعنی انسان به شرط این که یا عالم باشد یا عالم نباشد: ماهیت به شرط شیء مردد.
با اضافه شدن این قسم، این احتمال به وجود میآید که اسم جنس برای ماهیتی وضع شده باشد که در آن بودن یا نبودن آن خصوصیت لحاظ شده باشد. این مسأله در واقع ما را به این میرساند که اسم جنس یا مطلق آینه برای ماهیت به نحو جمع القیود باشد.