14-اسفند-1400, 09:59
(13-اسفند-1400, 18:13)محمود رفاهی فرد نوشته: علاوه بر راستگویی و ضبط، صحت مذهب نیز به عنوان یکی از مولفه های دخیل در وثاقت مطرح شده است. وجوه متعددی برای اثبات این ادعا مطرح شده اما شاید دو وجه از باقی وجوه قابل توجه تر باشد. یکی توجه به استعمالات این کلمه (نظیر استعمالات کتاب عده ی شیخ طوسی که در قبال افراد فاسد المذهب، افراد موثوق بهم به کار رفته است) و دیگری استناد به معنای لغوی ثقه؛ با این توضیح که چنانکه گذشت، وقتی در مورد راوی، وصف وثاقت به کار می رود مراد این است که از جهت روایتگری قابل اعتماد و مورد اطمینان است. حال وقتی در کتابهای رجالی، کسی توثیق می شود طبعا مراد این نیست که احادیث آن راوی تنها طبق مبنای صاحب آن کتاب رجالی قابل اعتماد است؛ بلکه مراد این است که طبق مبانی متعارف در این که چه خبری قابل اعتماد است می توان بر احادیث آن راوی اعتماد کرد.
بنا بر این، با توجه به این که صحت مذهب فی الجمله در میان قدماء در اعتماد بر روایات راوی دخالت داشته است، از اطلاق کلمه ی ثقه در مصادر رجالی، صحت مذهب فهمیده می شود. بررسی این وجوه مجال دیگری می طلبد...
استاد شبیری تعبیر می کردند از اطلاق وثاقت صحت مذهب فهمیده می شودچون می دانیم فی الجمله (در متعارضین )صحت مذهب اثر دارد.سوال بنده این است که به صرف اینکه صحت مذهب در متعارضین اثر گذار است دلیل نمی شود که مقام بیان برای گوینده شکل بگیرد که در تمام موارد که کلمه ی ثقه را به کار می برد مرادش صحت مذهب باشد و اصاله البیان هم که تمام نیست