امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عدول مرحوم صدوق از مقدمه ی فقیه !!
#1
مرحوم صدوق در مقدمه ی فقیه فرموده:همه ی آنچه  در این کتاب آوردم بر طبق آن فتوا می دهم و حکم به صحت آن می کنم و معتقدم حجت بین من و خداست.[1]مرحوم محمد تقی مجلسی در روضه المتقین فرموده: مرحوم صدوق در موارد فراوانی روایات معارض را در فقیه آورده و کثیرا از ضعفاء‌ نقل کرده است.[2]مرحوم وحید بهبهانی هم معتقد است که صدوق در موارد فراوانی روایت را در فقیه آورده و به مضمون آن فتوا نداده بلکه به خلاف آن فتوا داده است[3] هم چنین ایشان فرموده صدوق گاهی اوقات روایتی را بدون ذکر هیچ توضیحی در فقیه نقل کرده که حتما به آن فتوا نمی دهد به عنوان مثال روایتی در فقیه وجود دارد که خلاف بدیهیات دین است که عبارت باشد از عدم نجاست خوک.[4]صاحب ریاض هم به این عدول اشاره کردند[5]صاحب جواهر نیز فرمودند:کسی که در کتاب صدوق تتبع کند عدول او از آنچه که در مقدمه فرموده را به دست می آورد.[6]


[1] و صنفت له هذا الكتاب بحذف الأسانيد لئلا تكثر طرقه و إن كثرت فوائده و لم أقصد فيه قصد المصنفين في إيراد جميع ما رووه بل قصدت إلى إيراد ما أفتي به و أحكم بصحته‏ «1» و أعتقد فيه أنه حجة فيما بيني و بين ربي تقدس ذكره و تعالت قدرته و جميع ما فيه مستخرج من كتب مشهورة عليها المعول و إليها المرجع.کتاب من لا یحضره الفقیه ج۱ص۲
 
[2] روضه المتقین ج۱ص۱۷
[3] إذ في «الفقيه» كثيرا ما يأتي بالخبر الذي لا يفتي به، بل يفتي بخلافه و لذا قال جدّي العلّامة المجلسي رحمه اللّه في شرحه على ذلك الكتاب: أنّه رحمه اللّه رجع عمّا ذكره في الخطبة بعد ما دخل في كتابه مصابيح الظلام؛ ج‌2، ص: 375
[4] وَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ جِلْدِ الْخِنْزِيرِ يُجْعَلُ دَلْواً يُسْتَقَى بِهِ الْمَاءُ فَقَالَ: لَا بَأْسَ بِهِ من لا يحضره الفقيه؛ ج‌1، ص: 10 و أنّه كان قائلا بانفعال القليل بل البئر بالملاقاة. و لذا لم ينسب أحد إليه القول بطهارة جلد الخنزير، أو عدم انفعال الماء.مصابیح الظلام ج۴ص۴۴۴
 
[5] نعم ظاهر الصدوق الفتوى بها، حيث رواها في الفقيه في باب ما يقبل من الدعاوي بغير بيّنة، مع ضمانه فيه «4» أن لا يروى فيه إلّا ما يفتي به و يحكم بصحّته. لكن الظاهر المحكي عن جدّي المجلسي (رحمه اللّٰه) و غيره «5» عدوله عمّا وعد به.ریاض المسائل ج۱۵ص۱۸۸
[6] و ربما استظهر ذلك أيضا من الصدوق و الكليني باعتبار إيرادهما رواية التفصيل في الفقيه و الكافي، خصوصا الأول الذي ذكر في أوله انه ما يورد فيه إلا ما يعتقد انه حجة بينه و بين ربه، لكن من تتبع كتابه المزبور يعلم عدوله عن ذلك، كما ان من تتبع الكافي يعلم انه قد يورد فيه ما لا يعمل به. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج‌16، ص: 374
پاسخ
#2
استاد سيدمحمدجوادشبيري زنجاني:
23-مقدمه من لا یحضره الفقیه:
از مقدمه مرحوم صدوق بر کتاب من لایحضره الفقیه استفاده می شود که تمام روایات کتاب، مفتی به ایشان است. برخی گفتند که ایشان از این مطلب عدول کرده است چرا که ایشان مطالبی را در کتاب اورده و به ان فتوی نداده است. ولکن این مطلب صحیح نیست. ظاهر عبارت مقدمه این است که این مقدمه، بعد از تالیف کتاب، نگاشته شده است. ایشان در مقدمه فرموده است: فَأَجَبْتُهُ أَدَامَ اللَّهُ تَوْفِيقَهُ إِلَى ذَلِكَ لِأَنِّي وَجَدْتُهُ أَهْلًا لَهُ وَ صَنَّفْتُ لَهُ هَذَا الْكِتَابَ بِحَذْفِ الْأَسَانِيدِ لِئَلَّا تَكْثُرَ طُرُقُهُ وَ إِنْ كَثُرَتْ فَوَائِدُهُ وَ لَمْ أَقْصِدْ فِيهِ قَصْد الْمُصَنِّفِينَ فِي إِيرَادِ جَمِيعِ مَا رَوَوْهُ بَلْ قَصَدْتُ إِلَى إِيرَادِ مَا أُفْتِي بِهِ وَ أَحْكُمُ بِصِحَّتِهِ‏ وَ أَعْتَقِدُ فِيهِ أَنَّهُ حُجَّةٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ رَبِّي تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ وَ تَعَالَتْ قُدْرَتُه‏. در همه این عبارات از فعل ماضی استفاده شده است. (البته لم که بر مضارع داخل می شود، معنای ان را به ماضی، منقلب می سازد). از طرفی مراد مرحوم صدوق از این که فرموده است که روایاتی که در این کتاب ذکر می کنم، معتبر است، یعنی روایات بدون قید و تصریح. لذا این عبارت، منافات با این ندارد که ایشان، روایاتی غیر مفتی به را ذکر کند و در ذیل ان تصریح کند که به ان روایت، فتوی نمی دهد. شبیه این که مراجع تقلید در اول رساله عملیه می نویسند که عمل به این رساله، مجزی است ولکن چه بسا مطلبی را ذکر کنند و تصریح نمایند که به ان، فتوی نمی دهند.
نکته دیگر این که قرائنی نشان می دهد که حکم شیخ صدوق به صحه روایات و فتوی به آن ها، اجتهادی و استنباطی بوده است. ایشان در قسمتی از فقیه فرمودند که به منفردات سکونی، فتوی نمی دهم. همچنین در موردی دیگر فرمودند به روایات سماعه، فتوی نمی دهم. با این که ایشان در بیش از صد مورد در فقیه، از سکونی، و بیش از هشتاد مورد از سماعه، روایت نقل کرده است. این مطلب نشانگر این است که فتوی ایشان بر طبق روایات سکونی و سماعه، نه به جهت اعتماد به این اشخاص، بلکه به اعتماد به قرینه بوده است. با توجه به این بیان، شیخ صدوق، الزامی در فقیه نداشته است که فتوی به روایات، به جهت صحه اسناد آن ها باشد. لذا این احتمال اعتماد به قرینه، نسبت به سائر روایات نیز وجود داشته و حکم به صحه و فتوی ایشان نسبت به سائر روایات، در حق دیگران، حجه نیست.
پاسخ
 سپاس شده توسط عرفان عزیزی
#3
همان مورد نقضی که مرحوم وحید بیان کردند راجع به تهیه ی دلو از پوست خوک ایشان بدون توضیح در فقیه ذکر کردند.قسمت دوم فرمایش درست است که اجتهاد صدوق در حق سایرین حجت نیست اما آیا برای تحصیل شهرت و اجماع می توان قول صدوق را به محض ورود روایت در فقیه به دست آورد؟
پاسخ
#4
شیخ صدوق تهیه دلو از از پوست خوک رو بدون اشکال می دونن. همونطور که توو مقنع هم گفته و علامه توو مختلف نقل کرده. ثانیا صدوق وقتی معارض نباشه روایت کسی مثل ابو جعفر سمان رو هم قبول می کنه و بهش فتوا می ده همونطور که توو فقیه گفته. پس از اینکه از ضعفا کثیرا نقل می کنه تعارضی با مقدمه فقیه نداره.
پاسخ
#5
(11-ارديبهشت-1401, 19:22)aad1416 نوشته: شیخ صدوق تهیه دلو از از پوست خوک رو بدون اشکال می دونن. همونطور که توو مقنع هم گفته و علامه توو مختلف نقل کرده. ثانیا صدوق وقتی معارض نباشه روایت کسی مثل ابو جعفر سمان رو هم قبول می کنه و بهش فتوا می ده همونطور که توو فقیه گفته. پس از اینکه از ضعفا کثیرا نقل می کنه تعارضی با مقدمه فقیه نداره.

سوال از دلوی است که به وسیله ی آن آب بالا کشیده شود از چاه خوب این نجس میشه چطور میشه گفت لا باس؟؟بله ممکن است برخی موارد شخص مذکور در نظر صدوق ثقه باشد در نظر دیگران ضعیف باشد اما فی المثل همین مورد محمد بن موسی بن عیسی ابوجعفر الهمدانی رو که فرمودید نجاشی از ابن ولید نقل می کند که او کرارا می گفت همدانی جعل حدیث می کند.یکی از مستثنیات نوادر الحکمه نیز روایت اشعری از محمد بن موسی الهمدانی می باشد که همین ابوجعفر سمان است و طبق گزارش ابن نوح صدوق در این استثناء تابع ابن ولید بوده است اگر آدرس جایی را که صدوق به روایت او فتوا داده را بفرمایید ممنون میشم.نقل کثیر از ضعفاء‌که یک عیب حدیثی محسوب می شده است آن وقت چطور صدوق بگوید من طبق نقل کثیر از ضعفاء فتوا می دهم و حجت نزد خدا دارم؟!
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان