امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیا به ظاهر روایات قطعی السند غیرفقهی می توان اخذ نمود؟
#1
  حجیت در غیر احتجاجیات اساسا بی معناست.
حجیت به معنای معذریت و منجزیت است یعنی مثلا وقتی می گوییم «ظهور حجت است»، ظهورِ خطاب مولی در صورت اصابه به واقع، واقع را در حق عبد منجز و قطعی می کند(که در این حالت در صورت عصیان خطاب، استحقاق عقاب خواهد داشت) و در صورت عدم اصابه به واقع، معذر عبد است و عبد می تواند به ظهور آن کلام در برابر مولی احتجاج کند و بگوید که من در صورت موافقت خطاب، مستحق عقاب نیستم.
 
این معنا از حجیت صرفا در اموری که حق مولویت و عبودیت در آن مطرح است یا در اموری که به ریاست و مرئوسیت ارتباط پیدا می کند  یا در خطابات حقوقی و فقهی  معنا پیدا می کند. در یک کلام، حجیت صرفا در احتجاجیات معنا دارد و لاغیر.
 
 از اینرو معنا ندارد به کسی که صرفا به دنبال کشف واقع است بگوییم ظهور این کلام برای شما حجت است و واقع برای شما کشف شد!!!
 
برگرفته از گفتگو با استاد معتمدی اردیبهشت 1401
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#2
معمولا به مسئله عدم حجیت خبر واحد در ابواب غیرفقهی دقت می شود ولی به عدم حجیت ظواهر و جمع های عرفی در ابواب غیرفقهی توجه نمی شود. یعنی فرض کنید یک روایت قطعی السند داریم که خوردن عسل دوای هر بیماریست. آیا برای کسی که دنبال استفاده استحباب یا وجوب از این خطاب نیست و صرفا به دنبال واقع و علاج بیماری خود است، از این خطاب، واقع کشف شده است؟! یعنی این احتمال وجود ندارد که مخصصی آمده باشد و مثلا فلان بیماری را اخراج کرده باشد؟ این احتمال وجود ندارد که قرائنی در مجلس خطاب وجود داشته که با نرسیده است؟ نسبت به جهت روایت یقین دارید؟! آیا یقین دارید که روایت ادامه ای نداشته؟ یقین دارید که نقل به معنای مضر به دلالت صورت نگرفته است؟!
 
تمام اصولی که در فقه اعمال می کنیم اعم از اصالت عدم قرینه، اصالت عموم، اصالت عدم تقیه و اصالت عدم حذف و امثالهم، در فضای حجیت معنا دارند و برای شما قطع آور نیستند. نهایتا ما هستیم و میزان اطمینان یا ظنی که از مدلول و سند این روایت با لحاظ تمام احتمالات فوق برای ما می ماند. از اینرو شاید باید در نسبت قاطعانه دادن مدالیل ظاهره روایات به دین خدا(حتی روایات قطعی السند) به این مسائل دقت نمود.
 
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#3
اگر تفسیر مساله ی حجیت به جواز اسناد پذیرفته شود کما اینکه آقای خویی و استاد شهیدی این معنا را قبول دارند می توان طور دیگری مشی نمود
پاسخ
#4
(30-ارديبهشت-1401, 19:03)عرفان عزیزی نوشته: اگر تفسیر مساله ی حجیت به جواز اسناد پذیرفته شود کما اینکه آقای خویی و استاد شهیدی این معنا را قبول دارند می توان طور دیگری مشی نمود

میشه توضیح بدید؟
پاسخ
#5
برخی معتقدند در غیر از موارد الزامی حجیت خبر واحد معنا ندارد؛ چرا که حجیت به معنای منجزیت و معذریت است و تنجیز و تعذیر درجایی فرض دارد که عقابی مطرح باشد ودر غیر موارد احکام الزامی عقاب منتفی است از این روی حجیت منتفی است و جعل حجیت دیگر اثر عملی ندارد. در واقع جعل آن مبتلا به اشکال لغویت است که از حکیم چنین جعلی صادر نمی شود. مرحوم آیت الله خویی ظن در غیر احکام فقهی را به چند دسته تقسیم می کنند.ایشان فرمودند: قسم اول ظن در امور اعتقادی است که به حکم عقل یا شرع واجب است به آنها علم و معرفت داشت. قسم دوم امور اعتقادی که نیازی نیست به آنها علم داشت بلکه التزام قلبی و انقیاد درآنها لازم است. قسم سوم ظن درامور تکوینی و تاریخی است. دررابطه با قسم اول ایشان فرموده:«همان طور که گفته شد امارات جایگزین قطع به صورت وصف نفسانی نمی گردند درمواردی هم که علم وجدانی لازم است امارات نمی توانند این نقش را ایفا کنند از این روی حجیت ظنون درقسم اول منتفی است. در قسم دوم مانعی از پذیرش حجیت ظن خاص وجود ندارد یعنی می توان التزام قلبی به مفاد حاصل از خبر داشت. درقسم سوم طبق مبنای تتمیم کشف می توان حجیت ظن خاص را قبول کرد اما طبق مبنای تنجیز و تعذیر نمی توان حجیت را قبول کرد. اثر برای جعل حجیت در این گونه قضایای تاریخی و تکوینی همان جواز خبر دادن نسبت به متعلق ظن است چرا که خبر دادن به امری اگر نبود دلیل حجیت منوط به علم به آن است. البته خبر دادن از طرف شارع مقدس محل کلام است. طبق مبنای تتمیم کشف مکلف به خاطر تعبد باید خود را عالم نسبت به واقع بداند بنابراین می تواند از طرف شارع خبر بدهد که فلان اتفاق در امت های گذشته افتاده است یا آسمان هفتم فلان کیفیت را داراست. اما طبق مبنای تنجیز و تعذیر مکلف عالم به واقعه نیست تا از آن خبر بدهد.[1]»
اگر تفسیر ما از حجیت جواز اسناد باشد یعنی من می توانم به شارع اسناد دهم که او پیرامون مثلا آسمان هفتم این طور فرموده طبق این مبنا در روایات غیر الزامی هم اعتبار و حجیت معنا دارد و ظهور حاصل از دلیل هم معتبر می شود البته همه ی امثله یک دست نیستند در مورد اخبار طبی که مثال زدید کلام مرحوم صدوق در اعتقادات متبع است که اسناد برخی ضعیف است و برخی برای مزاج های خاص است شرایط آب و هوایی متفاوت بوده و ...اما اگر مثلا حدیثی پیرامون تعلیم قرآن به شیعیان در قبر وجود داشته باشد که ظهور در یک قاعده ی عام داشته باشد می توان ظاهر از این روایت را به شارع نسبت داد البته این معنا غیر از این است که دلیل بر تاثیر تکوینی داشته باشیم طبق تنجیز و تعذیر عملا باید در غیر الزامیات سکوت کرد و لوازم عجیبی دارد.این همه روایات پیرامون توحید و ....هست که باید راجع به آن سکوت کرد...


[1]. مصباح الأصول ( مباحث حجج و امارات - مكتبة الداوري )، ج‏1، ص: 236.
پاسخ
#6
(1-خرداد-1401, 09:11)عرفان عزیزی نوشته: برخی معتقدند در غیر از موارد الزامی حجیت خبر واحد معنا ندارد؛ چرا که حجیت به معنای منجزیت و معذریت است و تنجیز و تعذیر درجایی فرض دارد که عقابی مطرح باشد ودر غیر موارد احکام الزامی عقاب منتفی است از این روی حجیت منتفی است و جعل حجیت دیگر اثر عملی ندارد. در واقع جعل آن مبتلا به اشکال لغویت است که از حکیم چنین جعلی صادر نمی شود. مرحوم آیت الله خویی ظن در غیر احکام فقهی را به چند دسته تقسیم می کنند.ایشان فرمودند: قسم اول ظن در امور اعتقادی است که به حکم عقل یا شرع واجب است به آنها علم و معرفت داشت. قسم دوم امور اعتقادی که نیازی نیست به آنها علم داشت بلکه التزام قلبی و انقیاد درآنها لازم است. قسم سوم ظن درامور تکوینی و تاریخی است. دررابطه با قسم اول ایشان فرموده:«همان طور که گفته شد امارات جایگزین قطع به صورت وصف نفسانی نمی گردند درمواردی هم که علم وجدانی لازم است امارات نمی توانند این نقش را ایفا کنند از این روی حجیت ظنون درقسم اول منتفی است. در قسم دوم مانعی از پذیرش حجیت ظن خاص وجود ندارد یعنی می توان التزام قلبی به مفاد حاصل از خبر داشت. درقسم سوم طبق مبنای تتمیم کشف می توان حجیت ظن خاص را قبول کرد اما طبق مبنای تنجیز و تعذیر نمی توان حجیت را قبول کرد. اثر برای جعل حجیت در این گونه قضایای تاریخی و تکوینی همان جواز خبر دادن نسبت به متعلق ظن است چرا که خبر دادن به امری اگر نبود دلیل حجیت منوط به علم به آن است. البته خبر دادن از طرف شارع مقدس محل کلام است. طبق مبنای تتمیم کشف مکلف به خاطر تعبد باید خود را عالم نسبت به واقع بداند بنابراین می تواند از طرف شارع خبر بدهد که فلان اتفاق در امت های گذشته افتاده است یا آسمان هفتم فلان کیفیت را داراست. اما طبق مبنای تنجیز و تعذیر مکلف عالم به واقعه نیست تا از آن خبر بدهد.[1]»
اگر تفسیر ما از حجیت جواز اسناد باشد یعنی من می توانم به شارع اسناد دهم که او پیرامون مثلا آسمان هفتم این طور فرموده طبق این مبنا در روایات غیر الزامی هم اعتبار و حجیت معنا دارد و ظهور حاصل از دلیل هم معتبر می شود البته همه ی امثله یک دست نیستند در مورد اخبار طبی که مثال زدید کلام مرحوم صدوق در اعتقادات متبع است که اسناد برخی ضعیف است و برخی برای مزاج های خاص است شرایط آب و هوایی متفاوت بوده و ...اما اگر مثلا حدیثی پیرامون تعلیم قرآن به شیعیان در قبر وجود داشته باشد که ظهور در یک قاعده ی عام داشته باشد می توان ظاهر از این روایت را به شارع نسبت داد البته این معنا غیر از این است که دلیل بر تاثیر تکوینی داشته باشیم طبق تنجیز و تعذیر عملا باید در غیر الزامیات سکوت کرد و لوازم عجیبی دارد.این همه روایات پیرامون توحید و ....هست که باید راجع به آن سکوت کرد...


[1]. مصباح الأصول ( مباحث حجج و امارات - مكتبة الداوري )، ج‏1، ص: 236.
با تشکر از مطلب مفیدی که فرستادید

همانطور که آقای خویی فرمودند ثمره جعل حجیت در قضایای تاریخی و تکوینی فقط جواز اخبار است و این ثمره بین آن دو مبنا در حجیت(تمیم کشف و معذریت و منجزیت) وجود دارد اما حتی طبق مبنای تتمیم کشف نیز واقع بر شما عیان نمی شود، نهایتا می توانید به شارع نسبت دهید. اما آیا واقع یقینی نیز همان مودای اماره است؟ اصلا حجیت(به هر معنایی) در چنین امر تکوینی ای معنا ندارد. حجیت که واقع را تغییر نمی دهد. حجیت که احتمال تقیه و قرینه و مخصص و مقید منفصلی که به ما نرسیده است را تکوینا نابود نمی کند! بله می تواند بگوید همه این احتمالات را ملغی بدان و مفاد اماره را به شارع نسبت بده!
فرض ما در جایی ست که شخص صرفا به دنبال واقع است. مثلا برای ملموس تر شدن بحث یک مثال میزنیم:

فرض کنید یک قاشق عسل مقابل یک شخص دیابتی است و احتمال می دهد با خوردن آن بمیرد(مثلا اطباء به او چنین گفته اند). این شخص صرفا دنبال واقع است. صرفا دنبال بهبود یافتن است نه دنبال تکلیف شرعی و امثالهم. حال یک روایت قطعی الصدور(مثالمان فرضیست) می بیند که معصوم علیه السلام فرموده است عسل دوای تمام امراض است. مخصصی هم در روایات دیگر برای آن یافت نشده است. اگر حجیت به معنای تمیم کشف، واقع نمایی صددرصدی داشته باشد(که قطعا چنین نیست و حجیت به هر معنایی نمی تواند واقع را مطابق خود کند و احتمالات خلاف را تکوینا نابود کند!)، این شخص یقین بالمعنی الاخص پیدا می کند به شفا دادن عسل و توصیه اطباء را نادیده می گیرد ولی اگر حجیت(به هر معنایی)، واقع نمایی صددرصد نداشته باشد(کما هو الصحیح)، این شخص حتی با 95درصد احتمال بهیود و 5درصد احتمال مرگ هم چنین کاری را نمی کند.
پاسخ
#7
در مثال مذکور با شما موافقم اما عنوان کلام شما عام بود و فرمودید در غیر ابواب فقهی ظواهر حجیت ندارد عرض بنده این است که همه ی مثال ها یک دست نیست و طبق مبنای جواز اسناد در اینکه مثلا شب اول قبر فلان اتفاق می افتد نمی توان گفت این ظاهر بی اعتبار است.
پاسخ
#8
(3-خرداد-1401, 10:13)عرفان عزیزی نوشته: در مثال مذکور با شما موافقم اما عنوان کلام شما عام بود و فرمودید در غیر ابواب فقهی ظواهر حجیت ندارد عرض بنده این است که همه ی مثال ها یک دست نیست و طبق مبنای جواز اسناد در اینکه مثلا شب اول قبر فلان  اتفاق می افتد نمی توان گفت این ظاهر بی اعتبار است.

بله عنوان صحیح تر، غیراحتجاجیات بود که به خاطر نامانوس بودن نیاوردمش!
پاسخ
#9
فرمایش استاد معتمدی بسیار متین است
پاسخ
#10
این فرمایشات لوازم غیر قابل التزامی دارد. مثلا همه اخبارات قرآن از امور تکوینی (علیرغم قطعیت صدور) از حیز کاشفیت ساقط گردیده و قابل تمسک به غرض کشف واقع نیستند و چنین چیزی به مثابه آن است که اکثر آیات کریمه را کاللغو بدانیم زیرا حتی با پذیرش جواز اسناد هم ثمره معتدٌ بِهایی بر وجود آنها در «کتاب هدایت» بار نمیشود.

لذا به نظر حقیر میرسد که شاید مبنای جمعی از اعلام همچون حضرات آیات عظام بروجردی قدس سره _علی المحکي_ و سیستانی مدظله اقرب به صواب باشد، به اینکه بگوییم: ظواهر حاصل از اعمال قواعد عقلایی (اعم از اصول لفظیه و فحص از قرائن و جمع های دلالی و...) اطمینان آور هستند یا دست کم پس از اجرای تعدیلاتی، اطمینان آور خواهند بود و اطمینان هم ملحق به یقین است. (مقصودم از اطمینان ظن متاخم للعلم و احتمالات مثلا بالای ۹۵ درصد است.)

اما دعوی التفصیل بین ما و معاصران صدور نصوص، ففیها: کثیری از احتمالاتی که موجب ادعای ظنی الدلالة شدن ظواهر میشود، مستند به اموری است که میان ما و اهل عصر صدور نصوص یکی است (عمدتا احتمال تعویل بر منفصل و توریه و تقیه).
گویا این احتمالات در کثیری از موارد حاصل نوعی وسواس ناشی از انس با فنون دقیقه است و الا بدوا و عرفا چنین احتمالاتی وجود ندارد.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  نظر آیت الله مکارم شیرازی در مورد حجیت ظاهر حال علی آمنی 3 491 11-ارديبهشت-1402, 23:36
آخرین ارسال: میثم تیکدری
Information نکته علمی:  روایات متعارض بنا بر تخییر در حد اصل عملی هستند مخبریان 2 463 29-خرداد-1401, 14:31
آخرین ارسال: مخبریان
  نظر مرحوم سید در مورد روایات کتب اربعه رضا یعقوبی 0 327 20-دي-1400, 10:39
آخرین ارسال: رضا یعقوبی
  چگونه ممکن است به یک روایت صحیح السند، عمل نشود! 83068 5 11,037 5-خرداد-1396, 12:43
آخرین ارسال: aad1416
  کیفیت برخورد با تنافی روایات تأویلی ذیل آیات قرآن با روایات مطابق ظاهر قرآن مخبریان 3 6,054 6-اسفند-1394, 10:22
آخرین ارسال: دلیل
  درخواست توضیح:  موارد تقدیم ظاهر بر اصل خطیب توانا 0 3,028 2-بهمن-1393, 09:36
آخرین ارسال: خطیب توانا
  جواز مخالفت قطعی با علم اجمالی رضا اسکندری 1 4,787 5-دي-1393, 00:49
آخرین ارسال: مهدی
  سؤال:  شهرت در روایات اهل البیت amirabas 0 4,254 15-بهمن-1391, 08:38
آخرین ارسال: amirabas

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان