یکی از مقدمات حکمت، نبود قرینهی متصله در کلام گوینده است. اما از کجا میتوان احراز کرد که قرینهای در کلام ذکر شده است یا نه؟
قرینه را به دو شکل میتوان احراز کرد:
قرینه را به دو شکل میتوان احراز کرد:
- احراز وجدانی: مثلاً وقتی سید به خادم خطاب کند که «اکرم الفقیر» در اینجا خادم عدم وجود قرینهی متصله را وجداناً احراز میکند.
- احراز تعبدی: شخص ثقهای نزد خادم میآید و به او میگوید که مولا گفته است: «اکرم الفقیر» در این صورت ثقه شهادت اثباتی داده است که مولا گفته است «اکرم الفقیر» و شهادت سکوتی داد که مولا نگفته است «و لاتکرم فساقهم». در اخبار ثقه همانطور که اخبارش حجت است، سکوتش هم حجت است. مثلاً اگر کسی از شما بپرسد آیا زید مجتهد است؟ اگر شما -در حالی که زید را میشناسید- سکوت کنید، این سکوت معنا دارد؛ معنایش این است که زید مجتهد نیست. همین سکوت با قول کسی که گفته بود زید مجتهد است معارضه میکند، چون سکوت این فرد شهادت سلبی است و در سیرهی عقلا فرقی نمیکند که از امری با لسان خبر داده شود یا با سکوت.
در هر حال سکوت مُخبر ثقه از ذکر قید در جمله، شهادت سلبی است بر عدم ذکر قید در خطاب مولا؛ زیرا اگر نیمی از کلام مولا را نقل نماید و نصفش را نقل ننماید، دیگر ثقه نیست.
برگرفته از درس خارج اصول استاد سید محمود مددی، بحث مطلق و مقید، جلسه 129، 4 خرداد 1401.