22-دي-1397, 11:41
جلسۀ 106 مورخ 7/7/97
یکی از شواهدی که مرحوم امام برای بحث خطابات قانونیه ذکر فرموده اند عبارت از این است که اگر قرار باشد خطابات را منحل بدانیم و تک تک اشخاص را جداگانه لحاظ کنیم می بایست عصات و کفار را مشمول خطاب ندانیم زیرا کسی که قطعا عصیان می کند امر و نهی کردن او به داعی انبعاث معنا ندارد و حال آن که بالوجدان عصات هم مکلف و مأمور ، به تکالیف می باشند و این وجدان شاهد بر شمول خطاب برای آنهاست به نحو قانونی
استاد در پاسخ به این مطلب فرمودند غرض از خطاب تنها بعث و انبعاث نیست بلکه گاهی خطابات به داعی اتمام حجت است و شاهد بر آن خطاباتی است که خداوند در قرآن کریم به فرعون و امثال او بیان نموده است که در عین این که خطاب به صورت شخصی است نه نه به نحو عمومات قانونی ولی شمولش برای معلوم العصیان بدون اشکال بوده است و نکته اش در همین است که گاهی غرض از خطاب اتمام حجت است لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه .
یکی از شواهدی که مرحوم امام برای بحث خطابات قانونیه ذکر فرموده اند عبارت از این است که اگر قرار باشد خطابات را منحل بدانیم و تک تک اشخاص را جداگانه لحاظ کنیم می بایست عصات و کفار را مشمول خطاب ندانیم زیرا کسی که قطعا عصیان می کند امر و نهی کردن او به داعی انبعاث معنا ندارد و حال آن که بالوجدان عصات هم مکلف و مأمور ، به تکالیف می باشند و این وجدان شاهد بر شمول خطاب برای آنهاست به نحو قانونی
استاد در پاسخ به این مطلب فرمودند غرض از خطاب تنها بعث و انبعاث نیست بلکه گاهی خطابات به داعی اتمام حجت است و شاهد بر آن خطاباتی است که خداوند در قرآن کریم به فرعون و امثال او بیان نموده است که در عین این که خطاب به صورت شخصی است نه نه به نحو عمومات قانونی ولی شمولش برای معلوم العصیان بدون اشکال بوده است و نکته اش در همین است که گاهی غرض از خطاب اتمام حجت است لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه .