اشکال اخباریها بر اعتبار مدرکات عقل نظری
علمای اخباری گفتهاند که مدرکات عقل نظری در مقام استنباط قابل اعتماد، معتبر و موجه نیست؛ لذا با آنها نمیتوان احکام شرعی را استنباط کرد.
در توضیح این ادعا شاهدی را ذکر کرده و گفتهاند که حکمت و کلام را در نظر بگیرید. در این دو علم با این که مسائلش عقلی و نظری هستند، شاید هیچ مسألهای وجود نداشته باشد مگر این که در آن حکما و متکلمین اختلاف داشته باشد. اختلاف هم به دو قول نیست، بلکه گاهی در یک مسأله (مثل حقیقت علم خداوند) تا 15 قول در یک مسأله وجود دارد! یا در مسألۀ اصالت وجود و ماهیت، 4 قول وجود دارد: اصالة الوجود، اصالة الماهیة، اصیل بودن هر دو و اعتباری بودن هر دو.
در هر مسألهای به تعداد اقوال موجود + یک، احتمال وجود دارد؛ زیرا ممکن است هر کدام از اقوال صحیح باشد و ممکن است همهٔ اقوال غلط باشند و قول ناشناختهای صحیح باشد. لذا به ازای هر قول درست، حداقل دو قول خطا وجود دارد. پس اکثر اقوال در این دو علم نادرست هستند. با این وصف، چطور میتوان بر چنین قضایایی اعتماد کرد؟
در اصول فقه هم همینطور است. لذا این سؤال وجود دارد که چگونه میتوان با تکیه بر چنین قضایایی، احکام الهی را استنباط کرد؟ پس اعتماد بر این قضایا، عقلانی و موجه نیست.
پاسخ حلی به اشکال اخباریها
در مورد مراد اخباریها دو احتمال وجود دارد:
۱. مراد اخباریها این است که اختلاف کاشف از بیاعتباری استدلالهاست
اخباریها از یک مقدمه استفاده کردهاند: کثرت خطا - بلکه اکثریتِ خطا- در قضایای عقلی نشان دهندهٔ خطای این قضایا و بیاعتباری و غیر قابل اعتماد بودن این گزارههاست.
پاسخ: این سخن نادرست است؛ زیرا گاهی امری نواقص زیادی دارد؛ اما جایگزینی ندارد؛ در چنین شرایطی آن امر موجه و معتبر است. مثلاً ممکن است خطای دکترها بیش از تشخیص درست آنها باشد. (شاهدش این است که اگر انسان بیمار به چند دکتر مراجعه نماید، چندین درمان ارائه میکنند و برخی دکترها، برخی دیگر را تخطئه میکنند.) با این حال نمیتوان به دکتر مراجعه نکرد؛ چون راه جایگزین ندارد و بهترین گزینه، مراجعه به همین پزشکان است.
در ما نحن فیه هم همینطور است. راه جایگزینی برای مسائلِ مطرح (مانند ملازمه بین وجوب شیء و وجوب مقدمهاش، امکان اجتماع امر و نهی و ...) وجود ندارد. این ناچاری این روش را علیرغم کثرت خطایش از بعد معرفتشناسی هم موجه میکند. در مسائل کلامی و فلسفی هم همینطور است. در پرسش کردن احکام دین از علمای دین (مسألهگوها) همین کثرت خطا وجود دارد؛ اما با این حال چنین پرسشی موجه است.
۲. مراد اخباریها این است که کثرت خطا مانع حصول قطع میشود
ممکن است مراد اخباریها این باشد که بعد از توجه به این کثرت خطا، دیگر قطع و اطمینان برای انسان حاصل نمیشود. مثل این که اگر کسی سه بار به انسان دروغ بگوید، دیگر برای انسان از گفتههای او اطمینان حاصل نمیشود. اینجا هم استدلالی که چند بار به خطا رفته است، باعث میشود که اطمینانی برای انسان حاصل نشود.
پاسخ: این مطلب خلاف وجدان است و علمای هر علم در مسائل مختلف اصولی و فلسفی و کلامی، قطع و اطمینان دارند. لذا حتی اگر برای اخباری تصدیق جزمی حاصل نشود، برای اصولی و هر کس که مدعی صحت استدلالش است، قطع حاصل است و اشکال بر او وارد نیست.
سؤال: از جهت روانی چطور ممکن است برای کسی که این همه خطا را میبیند، قطع حاصل شود؟
پاسخ: احاطۀ انسان بر علم خودش بیشتر از احاطهاش بر علم دیگران است؛ لذا برای خودش یک شرافت خاصی قائل است و خودش را برتر از دیگران میبیند. لذا اگر از هر مجتهدی پرسیده شود که اعلم کیست، احتمالاً پاسخ همه یکسان است. کأنَّ هر انسانی خودش را تافتۀ جدا بافته میبیند. این ویژگی طبع انسان است و به این خاطر نیست که مهذب نیست. لذا با این که خطاهای استدلالهای عقلی دیگران را میبیند، با استدلال قطعی خودش برایش قطع حاصل میشود.
پس کلام اخباریها در مدرکات عقل نظری درست نیست.
علمای اخباری گفتهاند که مدرکات عقل نظری در مقام استنباط قابل اعتماد، معتبر و موجه نیست؛ لذا با آنها نمیتوان احکام شرعی را استنباط کرد.
در توضیح این ادعا شاهدی را ذکر کرده و گفتهاند که حکمت و کلام را در نظر بگیرید. در این دو علم با این که مسائلش عقلی و نظری هستند، شاید هیچ مسألهای وجود نداشته باشد مگر این که در آن حکما و متکلمین اختلاف داشته باشد. اختلاف هم به دو قول نیست، بلکه گاهی در یک مسأله (مثل حقیقت علم خداوند) تا 15 قول در یک مسأله وجود دارد! یا در مسألۀ اصالت وجود و ماهیت، 4 قول وجود دارد: اصالة الوجود، اصالة الماهیة، اصیل بودن هر دو و اعتباری بودن هر دو.
در هر مسألهای به تعداد اقوال موجود + یک، احتمال وجود دارد؛ زیرا ممکن است هر کدام از اقوال صحیح باشد و ممکن است همهٔ اقوال غلط باشند و قول ناشناختهای صحیح باشد. لذا به ازای هر قول درست، حداقل دو قول خطا وجود دارد. پس اکثر اقوال در این دو علم نادرست هستند. با این وصف، چطور میتوان بر چنین قضایایی اعتماد کرد؟
در اصول فقه هم همینطور است. لذا این سؤال وجود دارد که چگونه میتوان با تکیه بر چنین قضایایی، احکام الهی را استنباط کرد؟ پس اعتماد بر این قضایا، عقلانی و موجه نیست.
پاسخ حلی به اشکال اخباریها
در مورد مراد اخباریها دو احتمال وجود دارد:
۱. مراد اخباریها این است که اختلاف کاشف از بیاعتباری استدلالهاست
اخباریها از یک مقدمه استفاده کردهاند: کثرت خطا - بلکه اکثریتِ خطا- در قضایای عقلی نشان دهندهٔ خطای این قضایا و بیاعتباری و غیر قابل اعتماد بودن این گزارههاست.
پاسخ: این سخن نادرست است؛ زیرا گاهی امری نواقص زیادی دارد؛ اما جایگزینی ندارد؛ در چنین شرایطی آن امر موجه و معتبر است. مثلاً ممکن است خطای دکترها بیش از تشخیص درست آنها باشد. (شاهدش این است که اگر انسان بیمار به چند دکتر مراجعه نماید، چندین درمان ارائه میکنند و برخی دکترها، برخی دیگر را تخطئه میکنند.) با این حال نمیتوان به دکتر مراجعه نکرد؛ چون راه جایگزین ندارد و بهترین گزینه، مراجعه به همین پزشکان است.
در ما نحن فیه هم همینطور است. راه جایگزینی برای مسائلِ مطرح (مانند ملازمه بین وجوب شیء و وجوب مقدمهاش، امکان اجتماع امر و نهی و ...) وجود ندارد. این ناچاری این روش را علیرغم کثرت خطایش از بعد معرفتشناسی هم موجه میکند. در مسائل کلامی و فلسفی هم همینطور است. در پرسش کردن احکام دین از علمای دین (مسألهگوها) همین کثرت خطا وجود دارد؛ اما با این حال چنین پرسشی موجه است.
۲. مراد اخباریها این است که کثرت خطا مانع حصول قطع میشود
ممکن است مراد اخباریها این باشد که بعد از توجه به این کثرت خطا، دیگر قطع و اطمینان برای انسان حاصل نمیشود. مثل این که اگر کسی سه بار به انسان دروغ بگوید، دیگر برای انسان از گفتههای او اطمینان حاصل نمیشود. اینجا هم استدلالی که چند بار به خطا رفته است، باعث میشود که اطمینانی برای انسان حاصل نشود.
پاسخ: این مطلب خلاف وجدان است و علمای هر علم در مسائل مختلف اصولی و فلسفی و کلامی، قطع و اطمینان دارند. لذا حتی اگر برای اخباری تصدیق جزمی حاصل نشود، برای اصولی و هر کس که مدعی صحت استدلالش است، قطع حاصل است و اشکال بر او وارد نیست.
سؤال: از جهت روانی چطور ممکن است برای کسی که این همه خطا را میبیند، قطع حاصل شود؟
پاسخ: احاطۀ انسان بر علم خودش بیشتر از احاطهاش بر علم دیگران است؛ لذا برای خودش یک شرافت خاصی قائل است و خودش را برتر از دیگران میبیند. لذا اگر از هر مجتهدی پرسیده شود که اعلم کیست، احتمالاً پاسخ همه یکسان است. کأنَّ هر انسانی خودش را تافتۀ جدا بافته میبیند. این ویژگی طبع انسان است و به این خاطر نیست که مهذب نیست. لذا با این که خطاهای استدلالهای عقلی دیگران را میبیند، با استدلال قطعی خودش برایش قطع حاصل میشود.
پس کلام اخباریها در مدرکات عقل نظری درست نیست.
برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، مباحث قطع، جلسهٔ ۳۰ و ۳۱، ۹ و ۱۰ آبان ۱۴۰۱.