ارسالها: 241
موضوعها: 85
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
8
سپاس ها 12
سپاس شده 58 بار در 44 ارسال
منجزیت قطع اجمالی طبق مسلک منجزیت احتمال
در هر قطع اجمالی، به عدد اطراف قطعِ اجمالی، احتمال تفصیلی داریم. مثلاً اگر یکی از دو ظرف سمت راست و چپ نجس باشد، نجاست هر کدام از این دو محتمل است. نجاست در هر کدام که باشد، تکلیف با احتمال نجاست آن منجز میشود. بله؛ ظرفی که واقعاً نجس نیست، احتمال نجاستش منجِّز نیست؛ زیرا حرمت فعلی وجود ندارد. [در نظر استاد وجود موضوع در خارج تکلیف فعلی میشود و تنجز به تکلیف فعلی تعلق میگیرد.]
طبق این مبنا منجِّز و دلیل تنجز روشن است؛ ولی سؤال این است که آیا علاوه بر این احتمال، قطع اجمالی هم منجز ثانی محسوب میشود یا خیر؟ چون یک تکلیف فعلی میتواند منجزهای متعدد داشته باشد. [مثل وقتی که چندین روایت، یک تکلیف را منجز کنند]
اشکال: گفته میشود که المنجَّز لا ینجَّز ثانیاً؟
پاسخ: مراد ایشان برای تنجیز طولی است نه عرضی. [اینجا بحث این است که در عرض احتمال، قطع اجمالی هم منجز باشد] علاوه بر این که اصل این مطلب هم درست نیست.
ارسالها: 241
موضوعها: 85
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
8
سپاس ها 12
سپاس شده 58 بار در 44 ارسال
19-اسفند-1401, 01:22
(آخرین تغییر در ارسال: 19-اسفند-1401, 01:33 توسط مخبریان.)
تبیین نظر مختار
صورت مسأله این بود: دو ظرف داریم که مایع ظرف سمت راست نجس است؛ پس حرمت شرب مایع سمت راست، فعلی است. ما قطع به حرمت شرب آب یکی از دو ظرف داریم. آیا آن حرمت فعلی به واسطۀ قطع اجمالی بر ما منجز میشود یا نمیشود؟
[بنا بر نظر مشهور در منجزیت قطع] برای بررسی تنجز قطع اجمالی باید به این سؤال پاسخ داد که آیا حرمت ظرف سمت راست برای ما مقطوع هست یا نیست؟
روشن است که حرمت شرب آن برای ما مقطوع نیست و اگر از ما بپرسند که «آیا ظرف سمت راست، نجس یا حرام است»، میگوییم نمیدانم
در واقع نجاست یا حرمت ظرف سمت راست، همانطور که مقطوع بالعرض است، مشکوک بالعرض و مجهول بالعرض هم هست. این خصوصیت قطع اجمالی است که با جهل و شک جمع میشود. از طرف دیگر طبق نظر مشهور، جهل و شک مانع از تنجز است. در نتیجه اگر قطع اجمالی سبب تنجز میشود، جهل و شک هم مانع از تنجز میشوند.
به بیان روشنتر: وقتی گفته میشود قطع یا علم منجز است، در واقع این قطع به عنوان قطع نیست که تکلیف را منجز میکند؛ بلکه در واقع، «التکلیف المقطوع بالعرض» منجَّز است. منجز است یعنی اگر شارع ما را بر مخالفت چنین تکلیفی عقوبت نماید، قبیح نیست. از منجَّز بودن التکلیف المقطوع بالعرض، این طور تعبیر میشود: قطع منجِّز است. اما از این مسأله نمیتوان نتیجه گرفت که مقطوع بالعرضی که مشکوک هم هست، منجَّز است و بین این دو مسأله تلازمی وجود ندارد.
در بحث قطع اجمالی، مقطوع بالذات یک مفهوم است: حرمت احدهما. (اما در قطع تفصیلی متعلق قطع یا مقطوع بالذات، حرمت هذا بود). تا اینجا فرق خاصی بین قطع و متعلق آن نیست. گفتیم که مهم این است که بتوانیم در موارد قطع اجمالی، مقطوع بالعرض را پیدا کنیم.
هیچ یک از دو ظرف را نمیتوان مصداق مقطوع بالعرض دانست؛ زیرا در مورد هر کدام از آنها تنها شک وجود دارد. به نظر ما مقطوع بالعرض حرمت منهای اضافه است: یعنی حرمتی را قطع دارم اما نمیدانم که در ظرف سمت راست است یا در ظرف سمت چپ. این، فردی معین از حرمت است. [اما آن فرد معینی که آقا ضیاء گفته بود نیست.] حرمت هر یک از دو ظرف برای ما مشکوک است. قطع اجمالی [مقطوع بالعرضش را منجز میکند؛ در نتیجه، اینجا] همان حرمت (حرمت بدون اضافه) را منجز میکند و این مقدار از تنجز اثری دارد که در ادامه توضیح داده میشود.
از این حرمت بدون اضافه، وقتی میخواهیم تعبیر کنیم، میگوییم حرمت احدهما. این تعبیر دقیق نیست؛ زیرا در عالم واقع حرمت به احدهما تعلق نگرفته است. (استاد در مجلس بحث فرمودند که وقتی در عالم واقع حرمت به احدهما تعلق میگیرد که شارع بگوید یکی از این دو ظرف بر شما حرام است)؛ بلکه حرمت در عالم واقع به ظرف سمت راست تعلق گرفته است. من قطع به حرمت بدون اضافه دارم و وقتی میخواهم از آن حرمتِ بدون اضافه تعبیر کنم، میگویم «حرمة احدهما» که نشان دهندۀ آن است که خود حرمت برای ما یقینی است؛ اما اضافهاش برای ما مشخص نیست.
نکته: شارع نمیتواند حرمت را بدون متعلق [مضاف الیه] جعل نماید. در این مسأله هم شارع حرمت را برای ظرف سمت راست جعل کرده است؛ اما [از دید مکلف] علم به وجود حرمت، در اینجا وجود دارد؛ ولی حرمت ظرف سمت راست یا حرمت ظرف سمت چپ معلوم نیست.
نتیجه: با این توضیح معلوم میشود که منجَّز بالقطع غیر از منجَّز بالاحتمال است. حرمت [بدون اضافه] را قطع منجز کرده است؛ ولی حرمتِ شربِ ظرف سمت راست را احتمال منجز کرده است. لذا قطع هم منجز است.
در نتیجه در مخالفت قطعیه، اگر کسی هر دو ظرف را بنوشد، با حرمت مقطوعه مخالفت کرده است (زیرا متعلق حرمت از این دو ظرف خارج نیست) و مخالفت با تکلیف مقطوع استحقاق عقوبت میآورد.
ارسالها: 241
موضوعها: 85
تاریخ عضویت: مهر 1391
اعتبار:
8
سپاس ها 12
سپاس شده 58 بار در 44 ارسال
19-اسفند-1401, 01:31
(آخرین تغییر در ارسال: 19-اسفند-1401, 01:45 توسط مخبریان.)
سؤال و جوابها:
اشکال: درست است که حرمت برای ما مقطوع است؛ اما اضافهاش روشن نیست چطور حرمت شرب این ظرف بر من منجز میشود؟
پاسخ: تنجز یعنی مخالفتِ شما، استحقاق عقوبت میآورد. مضاف الیه در تنجز نقشی ندارد، آن چیزی که منجز میشود خود تکلیف (وجوب یا حرمت جزئی) است. در تنجزِ تکلیف، اصلاً مهم نیست که حرمت به این ظرف تعلق بگیرد یا به آن ظرف. حرمت فعلی مقطوع است و اصلاً مشکوک نیست. لذا اینجا که تکلیف فعلی مقطوع ماست، منجز هم شده است. [نظر استاد این است که تکلیف همان حرمت و وجوب است و متعلق آن در تکلیف بودن آن دخلی ندارد. وقتی تکلیفی آمد، باید آن را امتثال کرد و در اینجاست که متعلق تکلیف مهم میشود. فرض کنید خداوند وجوبی را برای شما جعل کرده است. شما اگر بتوانید بدون دانستن متعلق آن، از عهدهٔ انجام آن واجب برآیید، عقل میگوید که باید این کار را بکنید. البته معمولاً بدون دانستن متعلق تکلیف نمیتوان آن را امتثال کرد، اما در موارد علم اجمالی، میتوان بدون دانستن متعلق تکلیف، آن را امثتال کرد. به نظر میرسد که این نکته، نکتهٔ دقیقی است؛ اما این که مورد پذیرش قرار گیرد یا خیر، بحث دیگری است.]
سؤال: این حرمت بدون اضافه، جزئی است یا کلی؟
پاسخ: جزئی است. میدانم که یک حرمت جزئی فعلی در اینجا دارم. [برای جزئی شدن تکلیف، لزوماً نیازی نیست که متعلق آن روشن باشد. اینجا به شکل دیگری جزئی بودن تکلیف محقق شده است.]
اشکال: شما به جای قطع اجمالی، یک قطع تفصیلی گذاشتهاید و آن را منجز کردهاید. در واقع باز هم قطع اجمالی چیزی را منجَّز نکرده است.
پاسخ: خیر، اینطور نیست. در قطع اجمالی به سراغ مقطوع بالعرض رفتیم و گفتیم که مقطوع بالعرض، حرمت [جزئی] فعلی [بدون مضاف الیه] است.
اشکال: همان اشکالی که بر محقق عراقی کردید، بر شما هم وارد است: اگر هر دو ظرف نجس باشند، مقطوع بالعرض شما چیست؟
پاسخ: [اشکال وارد نیست] زیرا یک حرمت فعلی وجود دارد [و آن همان حرمت بدون اضافه است]. در واقع در این مثال، دو حرمت مقطوع است؛ اما نمیدانیم که مقطوع بالعرض یک حرمت است یا دو حرمت ولی تعدد مقطوع بالعرض اثری [در تنجز آن تکلیف] ندارد.
سؤال: در قطع اجمالی به حرمتِ این فعل یا وجوبِ آن فعل، مقطوع بالعرض چیست؟
پاسخ: در نظر عقل، وجوب و حرمت، مهم نیستند و الزام مهم است. در اینجا مقطوع بالعرض، الزام است [بدون مضاف الیه] و مهم نیست که آن الزام وجوبی باشد یا حرمتی.