1-ارديبهشت-1402, 17:52
(آخرین تغییر در ارسال: 1-ارديبهشت-1402, 17:53 توسط مسعود عطار منش.)
به طور مثال اگر اماره ای داریم که می دانیم یک قسمت از آن تقیه ای است یا راوی در آن قسمت خطا کرده و مودای آن قسمت مطابق با واقع نیست، این بحث مطرح است که آیا عدم حجیت این قسمت به سایر قسمت ها سرایت می کند یا این که قابل تبعض است و به سایر قسمت ها سرایت نمی کند؟
پاسخ به این سوال وابسته به استقلال اماره در اماریت نسبت به هر قسمت از محتوای آن است آیا این اماره نسبت به اجزای مختلف اماریت مستقل دارد یا یک اماره واحد است؟ پس از بحث انحلال و عدم انحلال اثباتی در به تبعض و عدم تبعض حجیت اماره موثر است.
اجمال مطلب از این قرار است که باید عامل ارتکاب خلاف قاعده در اماره را در نظر گرفت به این صورت که اگر آن عامل به نحوی باشد که نسبت به سایر قطعات اماره نیز جریان دارد و یک عامل واحد برای مخالفت تمام قطعات با واقع محسوب میشود نمیتوان قائل به تبعض در حجیت شد و تمام اماره از حجیت ساقط میشود اما اگر عامل ارتکاب خلاف قاعده در اماره تنها مربوط به یک قطعه از آن می باشد می توان قائل به تبعض در حجیت شد.
درس خارج اصول جلسه69 مورخ 1401/11/08
پاسخ به این سوال وابسته به استقلال اماره در اماریت نسبت به هر قسمت از محتوای آن است آیا این اماره نسبت به اجزای مختلف اماریت مستقل دارد یا یک اماره واحد است؟ پس از بحث انحلال و عدم انحلال اثباتی در به تبعض و عدم تبعض حجیت اماره موثر است.
اجمال مطلب از این قرار است که باید عامل ارتکاب خلاف قاعده در اماره را در نظر گرفت به این صورت که اگر آن عامل به نحوی باشد که نسبت به سایر قطعات اماره نیز جریان دارد و یک عامل واحد برای مخالفت تمام قطعات با واقع محسوب میشود نمیتوان قائل به تبعض در حجیت شد و تمام اماره از حجیت ساقط میشود اما اگر عامل ارتکاب خلاف قاعده در اماره تنها مربوط به یک قطعه از آن می باشد می توان قائل به تبعض در حجیت شد.
درس خارج اصول جلسه69 مورخ 1401/11/08