8-ارديبهشت-1402, 14:28
عدم تفکیک مراد استعمالی از مراد تفهیمی در بحث جزء فراموش شده مشکل ساز شده است. در مواردی که به جهت عروض حالتی همچون نسیان یک جزء، امر به کل ساقط می شود، بحث این است که اگر جزئیت این جزئی که نمازگزار آن را فراموش کرده مطلق باشد و ظرف نسیان را نیز شامل بشود نمازی که خوانده شده باطل است مگر آنکه دلیلی از خارج همچون لا تعاد آن را تصحیح کند اما اگر جزئیت این جزء مقید به حالت عدم نسیان باشد نمازش صحیح است.
با عنایت به مطلب ذکر شده این بحث مطرح شده که آیا ظهوری داریم که اثبات کند جزئیت این جزء در ظرف نسیان هم وجود دارد یا چنین ظهوری وجود ندارد؟ در پاسخ گفته شده باید دید جزئیت را از چه دلیلی استفاده کرده ایم.
مثلا اگر دلیل ما گفته باشد "السوره جزء للصلاه" ممکن است گفته شود این دلیل اطلاق دارد و حالت نسیان را هم شامل می شود. ولی اگر دلیل ما گفته باشد "اقرء السوره فی الصلاه" جزئیت از امر استفاده می شود و چون امر در حالت نسیان ساقط می شود جزئیت مستفاد از امر نیز نسبت به حالت نسیان اطلاق نخواهد داشت.
در اینجا محقق خویی اشکال نموده و فرموده حتی در مثال دوم نیز اطلاق جزئیت قابل استفاده است چون امر به سوره در حقیقت ارشاد به جزئیت است و امر ارشادی به منزله اخبار است لذا می تواند نسبت به حالت نسیان اطلاق داشته باشد.
اشکال محقق خویی ناشی از خلط بین مراد استعمالی و تفهیمی است. مراد استعمالی امر به سوره، بعث و تحریک به سوره است و مراد تفهیمی از آن جزئیت است و از آن رو که مراد استعمالی یعنی بعث و تحریک اختصاص به حالت ذکر و التفات دارد مراد تفهیمیی که در طول آن شکل می گیرد نیز به همان حالت ناظر بوده و اطلاقی نسبت به حالت نسیان ندارد.
درس خارج اصول جلسه 58 مورخ1401/10/17
با عنایت به مطلب ذکر شده این بحث مطرح شده که آیا ظهوری داریم که اثبات کند جزئیت این جزء در ظرف نسیان هم وجود دارد یا چنین ظهوری وجود ندارد؟ در پاسخ گفته شده باید دید جزئیت را از چه دلیلی استفاده کرده ایم.
مثلا اگر دلیل ما گفته باشد "السوره جزء للصلاه" ممکن است گفته شود این دلیل اطلاق دارد و حالت نسیان را هم شامل می شود. ولی اگر دلیل ما گفته باشد "اقرء السوره فی الصلاه" جزئیت از امر استفاده می شود و چون امر در حالت نسیان ساقط می شود جزئیت مستفاد از امر نیز نسبت به حالت نسیان اطلاق نخواهد داشت.
در اینجا محقق خویی اشکال نموده و فرموده حتی در مثال دوم نیز اطلاق جزئیت قابل استفاده است چون امر به سوره در حقیقت ارشاد به جزئیت است و امر ارشادی به منزله اخبار است لذا می تواند نسبت به حالت نسیان اطلاق داشته باشد.
اشکال محقق خویی ناشی از خلط بین مراد استعمالی و تفهیمی است. مراد استعمالی امر به سوره، بعث و تحریک به سوره است و مراد تفهیمی از آن جزئیت است و از آن رو که مراد استعمالی یعنی بعث و تحریک اختصاص به حالت ذکر و التفات دارد مراد تفهیمیی که در طول آن شکل می گیرد نیز به همان حالت ناظر بوده و اطلاقی نسبت به حالت نسیان ندارد.
درس خارج اصول جلسه 58 مورخ1401/10/17