6-مهر-1402, 16:00
معمولاً وضع، به معنای «تخصیص اللفظ بالمعنی» دانسته شده است؛ اما محقق خراسانی در صدد اشکال به تعریف دارج در کلمات قوم است. ایشان میخواهد بفرماید شما از یک سو وضع را به معنای تخصیص لفظ برای معنا میدانید اما از سوی دیگر آن را به دو قسم تعیینی و تعیّنی تقسیم میکنید و حال آن که این دو رویکرد با هم سازگاری ندارد چون در وضع تعیّنی تخصیص در کار نیست بلکه لفظ به صورت خودکار و ناخودآگاه به معنا اختصاص مییابد در نتیجه ما باید در تعریف وضع مفهوم اختصاص را درج کنیم نه مفهوم تخصیص.
به نظر میرسد واژۀ وضع در اصطلاح اصولیین و لغویین مشترک لفظی است. این واژه گاهی به معنای تخصیص بکار میرود که به دو قسم تعیینی و تعیّنی تقسیمپذیر نیست. اما گاهی وضع به معنای اختصاص پیدا کردن بکار میرود که به دو قسم تعیینی و تعیّنی تقسیمپذیر است. بنابراین اینکه محقق خراسانی تقسیمپذیری وضع، به دو قسم را مفروض گرفتند و بر اساس آن فرمودند وضع به معنای اختصاص است ادعایی بلا دلیل است. بله در جایی که وضع به دو قسم تقسیم شود، لزوماً به معنای اختصاص است اما دلیلی ندارد همهجا این تفسیم دوگانه را مفروض دانسته و وضع را به معنای اختصاص بدانیم.
درس خارج اصول جلسۀ 1 مورخ 3مهر1402
به نظر میرسد واژۀ وضع در اصطلاح اصولیین و لغویین مشترک لفظی است. این واژه گاهی به معنای تخصیص بکار میرود که به دو قسم تعیینی و تعیّنی تقسیمپذیر نیست. اما گاهی وضع به معنای اختصاص پیدا کردن بکار میرود که به دو قسم تعیینی و تعیّنی تقسیمپذیر است. بنابراین اینکه محقق خراسانی تقسیمپذیری وضع، به دو قسم را مفروض گرفتند و بر اساس آن فرمودند وضع به معنای اختصاص است ادعایی بلا دلیل است. بله در جایی که وضع به دو قسم تقسیم شود، لزوماً به معنای اختصاص است اما دلیلی ندارد همهجا این تفسیم دوگانه را مفروض دانسته و وضع را به معنای اختصاص بدانیم.
درس خارج اصول جلسۀ 1 مورخ 3مهر1402