امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حلّ شبهه تمسک به اطلاقات در مسائل مستحدثه با توضیح متعلق اوامر
#1
یک از احتمالات مطرح در معنای طبیعت و فرد در مسئلۀ تعلق اوامر به طبیعت یا فرد، این است که منظور از فرد، حصه باشد در مقابل طبیعت که منظور از آن «کلی حتی بدون لحاظ حصه» است.

توضیح اینکه: برای هر کلی، با قطع نظر از وجود جزئی خارجی آن و با قطع نظر از خصوصیات و ملازمات آن،حصص مختلفی قابل تصور است که همان وجود طبیعی در ضمن هر فرد است. یعنی طبیعی انسان در ضمن زید به تمام حقیقتش موجود است بدون اینکه خصوصیات و تشخصات خارجی که از وجود زید منفک نیست، در وجود آن دخالتی داشته باشد؛ مثلا اگر برای نشان دادن حقیقت انسان عکس زید، نشان داده شود، حصه است و اگر سایه‌ و شبهی که همه حقیقت انسان را دارد در عین اینکه نه زید است و نه عمرو و ... نشان داده شود، کلی و طبیعت است.

البته تعلق حکم به حصص به معنای جمع القیود نیست بلکه منظور این است که حصص لحاظ شده‌اند اما در مطلوب دخالتی ندارند بر خلاف تعلق حکم به طبیعت که حتی این حصص هم لحاظ نشده اند. پس تعلق حکم به طبیعت یعنی جاعل در هنگام جعل حکم صرفا طبیعت را دیده است و حتی حصص (همان طبیعت منتشر در ضمن افراد) را هم لحاظ نکرده است و تعلق حکم به فرد یعنی هنگام جعل حکم، حصص را دیده و عدم دخالت آنها در مطلوب را لحاظ کرده است.

ثمره :حلّ شبهه تمسک به اطلاقات در مسائل مستحدثه

بنابراینکه متعلق اوامر طبیعت با معنای فوق باشد کما هو الصحیح بر همین اساس هم شبهه اساسی در تمسک به اطلاقات در مسائل مستحدثه حلّ می‌شود؛ چرا که متعلق حکم همان طبیعت است بدون اینکه هیچ کدام از خصوصیات حتی مورد التفات مقنن باشد.

ترتب حکم بر یک عنوان یعنی فقط همان طبیعت و عنوان محقق غرض او است و هیچ چیزی غیر از آن و حتی حصص همان طبیعت برای او اهمیتی ندارد و دخالتی در غرض ندارد. مقنن همان عنوان دخیل در غرض را به عنوان موضوع و متعلق حکم قرار می‌دهد و چیزی دیگر را در کنار آن لحاظ نمی‌کند و در نتیجه همه افراد آن طبیعت مشمول آن حکم خواهند بود حتی اگر این حصه در زمان قانون گذاری وجود نداشته و بلکه برای او قابل تصور هم نبوده باشد و برای جعل حکم بر طبیعت به لحاظ حصص و افراد نیازی نیست بلکه خود طبیعت به خودی خود و بدون لحاظ هیچ حصه و فرد قابل تصور است.

البته معنای این تفسیر این نیست که اطلاق امر عدمی است یعنی عدم لحاظ است بلکه اطلاق امر وجودی است یعنی لحاظ عدم دخل است (لابشرط قسمی) منتها لحاظ خصوصیات به صورت تفصیلی نیست بلکه لحاظ به نحو اجمالی است به همین که طبیعت و ماهیت را لحاظ میکند و عدم دخالت سایر خصوصیات را هم به نحو اجمال لحاظ میکند.
اما اگر کسی متعلق احکام را فرد به معنا فوق بداند یعنی همه حصص را لحاظ کرده است و دخالت آنها را نفی کرده است، اطلاق دلیل نمی‌تواند شامل حصص مستحدث شود.

درس خارج اصول استاد قائنی ۰۸/مهر/۱۴۰۲
پاسخ
 سپاس شده توسط میثم تیکدری
#2
ظاهرا بین ثبوت و اثبات خلط شده است. این تحلیلی که از حقیقت اطلاق بیان فرمودید بیانگر حقیقت اطلاق در عالم ثبوت است که اگر بتوانیم در مقام اثبات به این حقیقت ثبوتی ب سیم جرفی نیست و بین مصادیق مستحدثه و غیر مستحدثه فرقی نیست.
اما مشکل تمسک بهزاطلاق در مصادیق مستحدثه آن است که نمی تونیم هیگوقت تین حقیقت ثبوتی رو احراز کنیم.
مثلا برای احراز این امر ثبوتی در مقام بیان بودن متکلم باید احرز شود ولب در مصادیق مستحدثه دررمقام بیان بودن احرز نمیشه چون شاید تمکت از بیان نداشته باشه.
پس مشکلات بحث اثباتیه حالا شما هر جور میخواهید او ثبوت رو توضیح بدید مشکلی حل نمیشه.
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد خداپرست
#3
(20-مهر-1402, 13:12)مسعود عطار منش نوشته: ظاهرا بین ثبوت و اثبات خلط شده است. این تحلیلی که از حقیقت اطلاق بیان فرمودید بیانگر حقیقت اطلاق در عالم ثبوت است که اگر بتوانیم در مقام اثبات به این حقیقت ثبوتی ب سیم جرفی نیست و بین مصادیق مستحدثه و غیر مستحدثه فرقی نیست.
اما مشکل تمسک بهزاطلاق در مصادیق مستحدثه آن است که نمی تونیم هیگوقت تین حقیقت ثبوتی رو احراز کنیم.
مثلا برای احراز این امر ثبوتی در مقام بیان بودن متکلم باید احرز شود ولب در مصادیق مستحدثه دررمقام بیان بودن احرز نمیشه چون شاید تمکت از بیان نداشته باشه.
پس مشکلات بحث اثباتیه حالا شما هر جور میخواهید او ثبوت رو توضیح بدید مشکلی حل نمیشه.

این نکته شما در این مسئله(تمسک به اطلاقات در مسائل مستحدثه) در علوم قرآنی و اصول به بیانی دیگر طرح شده وآن اینکه خطابات شفاهیه شارع مانند یا ایها الذین آمنوا و... مخاطبشان کیست؟ آیا شامل غایبین از آن میشود یا خیر؟ شامل معدومین نسبت به آن زمان چه؟ که میتوانید در کفایه الاصول ج 2 ص 176 در ذیل بحث عام و خاص ، رفت و برگشت ها را ببینید
خلاصه آنکه شما اگر قائل باشید که خطابات حقیقیه میباشند ، علی المبنا صحیح میگویید 
اما جمع بندی حقیر این است که خطابات قرآنی و حتی روایی ما ابتدائا خطاب انشائی بوده و شامل همه اعصار و ازمنه میشود و نه حقیقی
و از آنجایی که اطلاقات سوار بر خطاب هستند به شدت مهم است که خطاب انشائی فرض شود یا حقیقی للحاضرین
 هرچند که برای حاضرین ، این خطاب انشائی، حقیقی تصور میشود و صحیح هم هست
 آیت الله مومن در کتاب تسدید الاصول ج 1 ص 526 هم به این نکته اشاره میکنند
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد خداپرست
#4
(20-مهر-1402, 13:12)مسعود عطار منش نوشته: ظاهرا بین ثبوت و اثبات خلط شده است. این تحلیلی که از حقیقت اطلاق بیان فرمودید بیانگر حقیقت اطلاق در عالم ثبوت است که اگر بتوانیم در مقام اثبات به این حقیقت ثبوتی ب سیم جرفی نیست و بین مصادیق مستحدثه و غیر مستحدثه فرقی نیست.
اما مشکل تمسک بهزاطلاق در مصادیق مستحدثه آن است که نمی تونیم هیگوقت تین حقیقت ثبوتی رو احراز کنیم.
مثلا برای احراز این امر ثبوتی در مقام بیان بودن متکلم باید احرز شود ولب در مصادیق مستحدثه دررمقام بیان بودن احرز نمیشه چون شاید تمکت از بیان نداشته باشه.
پس مشکلات بحث اثباتیه حالا شما هر جور میخواهید او ثبوت رو توضیح بدید مشکلی حل نمیشه.

به نظر اگر  نکاتی به این بیان حضرت استاد دام ظله ضمیمه شود، کامل خواهد شد: 
اول اینکه شریعت مقدس اسلام خاتم ادیان الهی و برای همه اعصار و امصار است ؛ بنابر این لازم است که شارع افراد مستحدثه متعلق اوامر و نواهی خودش را لحاظ کند،
 
دوم: بحث عدم تمکن از بیان هم خیلی واضح نیست؛ در بسیاری از اطلاقات شارع می‌توانسته است با اخذ قیدی ولو که در عصر صدور، دارای بار معنایی خاصی نباشد آن را برای آیندگان بیان کند مثلا مثالی که در خاطرم هست که استاد در درس بیان فرمودند این بود که اگر شارع سفر با هواپیما را مقصّر نماز نمی دانست، می‌توانست خطاب خودش را اینگونه بیان کندکه اذا سافرت بالابل او ماشیاً او بالحمار فقصر، و نحو ذلک من الخطابات المقیده، و در این عصر کاملا برای مخاطب قابل فهم بود و دارای بار معنایی خاص.
پاسخ
#5
(21-مهر-1402, 08:46)میثم تیکدری نوشته:
(20-مهر-1402, 13:12)مسعود عطار منش نوشته: ظاهرا بین ثبوت و اثبات خلط شده است. این تحلیلی که از حقیقت اطلاق بیان فرمودید بیانگر حقیقت اطلاق در عالم ثبوت است که اگر بتوانیم در مقام اثبات به این حقیقت ثبوتی ب سیم جرفی نیست و بین مصادیق مستحدثه و غیر مستحدثه فرقی نیست.
اما مشکل تمسک بهزاطلاق در مصادیق مستحدثه آن است که نمی تونیم هیگوقت تین حقیقت ثبوتی رو احراز کنیم.
مثلا برای احراز این امر ثبوتی در مقام بیان بودن متکلم باید احرز شود ولب در مصادیق مستحدثه دررمقام بیان بودن احرز نمیشه چون شاید تمکت از بیان نداشته باشه.
پس مشکلات بحث اثباتیه حالا شما هر جور میخواهید او ثبوت رو توضیح بدید مشکلی حل نمیشه.

این نکته شما در این مسئله(تمسک به اطلاقات در مسائل مستحدثه) در علوم قرآنی و اصول به بیانی دیگر طرح شده وآن اینکه خطابات شفاهیه شارع مانند یا ایها الذین آمنوا و... مخاطبشان کیست؟ آیا شامل غایبین از آن میشود یا خیر؟ شامل معدومین نسبت به آن زمان چه؟ که میتوانید در کفایه الاصول ج 2 ص 176 در ذیل بحث عام و خاص ، رفت و برگشت ها را ببینید
خلاصه آنکه شما اگر قائل باشید که خطابات حقیقیه میباشند ، علی المبنا صحیح میگویید 
اما جمع بندی حقیر این است که خطابات قرآنی و حتی روایی ما ابتدائا خطاب انشائی بوده و شامل همه اعصار و ازمنه میشود و نه حقیقی
و از آنجایی که اطلاقات سوار بر خطاب هستند به شدت مهم است که خطاب انشائی فرض شود یا حقیقی للحاضرین
 هرچند که برای حاضرین ، این خطاب انشائی، حقیقی تصور میشود و صحیح هم هست
 آیت الله مومن در کتاب تسدید الاصول ج 1 ص 526 هم به این نکته اشاره میکنند

  تمسک به اطلاقات و شمول خطاب للمشافهین دو مسئله است و یکی بیان از دیگری نیست، 
مسئله شمول الخطاب للمشافهین و غیرهم ناظر به مکلّفین است، و مسئله شمول اطلاقات للمصادیق المستحدثه ناظر به متعلقات احکام است.
پاسخ
#6
انشایی بودن خطاب مشکلی رو حل نمیکنه. بهر حال در خطاب انشایی هم برای اطلاق گیری باید مقام بیان احراز بشه و برای مقام بیا باید تمکن از بیان احراز شه.
عرض بنده اینه که تمکن از بیان احراز نمیشه لذا تمسک به اطلاق به مشکل بر میخوره حالا میخواد انشایی باشه میخواد حقیقی.
پاسخ
#7
در مورد خاتم بودن اسلام بحثی نیست.
مقصود از عدم تمکن، تمکن عادی است. اینکه به هر موضوعی میرسه بخواد دایما قیدهایی بزنه که برای مردم بی معنا است محذور داره.
چون اینجوری مردم دچار ابهام میشن که این متکلم چرا دایم قیدهای الکی میزنه.
علاوه بر اینکه همین مقدارش هم معلوم نیست همه جا امکان داشته باشه.
اگر کسی با روایات مانوس باشه می بینه اهل بیت حوری حرف میزدن که برای مردم زمان خودشون قابل فهم باشه. مثلا گاهی ناظر به فقه عامه حرفی میزدن ولی قرینه ای نمی آوردن و آیندگان به اشتباه افتادن.
یا از الفاظ کنایی استفاده کردن که در زمانهای آینده معنای خودش رو از دست داده.
اینجور راه حل ها از برخی اساتید که خیلی اهل تتبع و... نیستند طبیعیه ولی واقعیت با راه حل های اینچنینی همخوانی ندارد.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  عدم امکان تمسک به اطلاق خطاب برای نفی قیود و خصوصیّات ملازم محمد خداپرست 2 250 25-ارديبهشت-1402, 19:34
آخرین ارسال: خیشه
  توضیح:  بیان و توضیح ابداع صاحب فصول در مسئله امر به امر به شیء محمد خداپرست 0 228 17-بهمن-1401, 16:02
آخرین ارسال: محمد خداپرست
  حیثی بودن اوامر محمد خداپرست 0 169 26-آذر-1401, 11:16
آخرین ارسال: محمد خداپرست
  مساله جدید: شبهه مفهومیه امکان ندارد!!! حسین بن علی 1 1,307 7-دي-1398, 08:56
آخرین ارسال: عرفان عزیزی
  نکته علمی:  عرض ذاتی بودن مسائل، دلیل خروج منطق از علم اصول حسین بن علی 0 1,160 25-آبان-1398, 23:28
آخرین ارسال: حسین بن علی
  عدم احتمال خبر مخالف،شرط تمسک به اطلاق مقامی مهدی خسروبیگی 0 1,540 2-ارديبهشت-1398, 21:03
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  عدم حجیت حکم غیر مشهور در مسائل عام البلوی مهدی خسروبیگی 0 1,600 15-دي-1397, 18:17
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان