امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مفاد جمله شرطیه، تقدم رتبی یا تقدم زمانی؟
#1
 در روایت امام صادق علیه السلام می فرمایند: « إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ‏ شَيْ‏ءٌ. » (الکافی جلد3 صفحه2)
این روایت می گوید اگر آب به اندازه کر باشد، چیزی آن را نجس نمی کند پس آبی به اندازه کار داریم که با نجس ملاقات کرده است آیا از این روایت می فهمیم که کریت باید قبل از ملاقات ثابت شود یا این که اعم است و همین که آب تبدیل به کر شد، لم ینجسه شیئا چه کریت همزمان با ملاقات باشد چه قبل از ملاقات؟
قول اول: مرحوم آقای خوئی و آقای تبریزی مدعی اطلاق روایت هستند که اگر آبی به اندازه کر رسید، نجس نمی شود اعم از این که همزمان با ملاقات کر شده یا این که ملاقات با نجس بعد از کریت بوده است. با قائل شدن به اطلاق روایت، روایت شامل همزمانی ملاقات و کریت می شود و خود دلیل اجتهادی دال بر طهارت آب است و نوبت به اصل عملی نمی رسد.
قول دوم: میرزای نائینی نظرش متفاوت است و می فرماید مفاد این روایت این است که اگر آبی کر بود و سپس ملاقات با نجس کرد، لم ینجسه شیءٌ. لذا اگر در آبی کریت و ملاقات همزمان باشد، روایت شامل آن نمی شود و باید به سراغ عمومات ادله انفعال رفت – اگر آب با نجس ملاقات کرد، نجس می شود – و مانعی هم از آن نداریم لذا فتوا به نجاست می دهیم.
اشکال به نظر مرحوم نائینی
  جملات شرطیه را وقتی به عرف می دهیم، تقدم شرط بر مشروط به نحو رتبی فهمیده می شود نه زمانی. یعنی شرط تقدم رتبی بر جزاء دارد و این تقدم اعم از آن است که زماناً همزمان باشند یا زماناً تقدم باشند.
إذا کان الماء قدر کرٍّ لم ینجسه شیءٌ چه فرقی با إذا طلعت الشمس فالنهار موجود دارد؟ آیا طلوع شمس با وجود نهار همزمان هست؟ بله. بحث این است که آیا از جمله شرطیه تقدم زمانی شرط بر مشروط فهمیده می شود یا خیر؟
ما از این جمله عرفیه می فهمیم که چرا حکم به وجود نهار کردید؟ به دلیل طلوع شمس. در ما نحن فیه چرا حکم به لم ینجسه شیءٌ می کنیم؟ چون کان الماء قدر کر. از جمله شرطیه، تقدم در مقام اثبات که تقدم رتبی است فهمیده می شود اما این که در عالم ثبوت همزمان یا غیر همزمان هستند و اول شرط محقق شده یا خیر، برای جمله شرطیه نیست. آن چه از خود جمله شرطیه فهمیده می شود، این است که علت حکم به جزاء، شرط است که این همان تقدم رتبی شرط بر جزاء است.چون جمله شرطیه هم در علت و معلول و هم در معلول و علت و هم در معلولین علت ثالث و هم در متضایفین استعمال می شود و هیچ کدام مجاز نیست تا به قرینه صارفه نیاز داشته باشد اما به لحاظ تقدم و تأخر زمانی این جمله ها مثل هم نیستند؛ چون مهم در جمله شرطیه، این است که علت حکم به جزاء، حکم به شرط است که این را تقدم رتبی می نامند.( درس خارج فقه جلسه 13، 24 مهر 1402)
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تقدم استصحاب غالب عرفی بر استصحاب در مغلوب عرفی علی آمنی 11 649 23-آبان-1402, 07:14
آخرین ارسال: خیشه

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان