امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تصویر درست مبحث «إجزاء»
#1
بعد از اینکه حضرت امام(ره) (در اینجا ) نشان دادند که مشهور به خاطر ناتوانی در تصویر درست «جامع»، قائل به تعدد امر شدند و مبحث إجزاء را آن­گونه ترسیم کرده اند، حضرت امام(ره) به بیان درست مبحث إجزاء می ­پردازد؛ بیانی که بسیار روان است و پیچیدگی­های نظریۀ رایج در مبحث «إجزاء» را ندارد:
 
شارع مقدس فقط یک امر به «جامع» کرده است. بعد از تعلق امر به جامع، شارع برایش اجزاء و شرایط اعتبار می­کند. تغییر شرایط و اجزاء، خللی به جامع نمی­زند، لذا نیازی نیست برای توجیه تغییر اجزاء و شرایط، قائل به تعدد امر شویم. بعد از همان امر واحد، دست شارع باز است که هر گاه بخواهد اقدام به تغییر شروط و اجزاء کند. هیچ منعی ندارد که در وسط نماز، به پیامبر(ص) بگوید قبله عوض شد؛ «فولِّ وجهَک شطرَ المسجد الحرام».

نتیجه اینکه در شرایط اضطراری، «صلات بدون سوره» مأمورٌبه است، لذا هنگامی که مکلف آن را اتیان می­کند، امر ساقط می­شود. حال اگر اضطرار برطرف شود، ولو در وقت، هیچ نیازی به اعاده یا قضا نیست. حتی بالاتر از اینها، اگر حین العمل اضطرار برطرف شود، باز نیازی نیست مکلف برگردد و استدراک کند، چرا که یک امر و یک مأمورٌبه بوده، که همان را مکلف اتیان کرده است و امری باقی نمانده که نیاز باشد بحث از اجزاء امر اضطراری ـ یا در فروض دیگر، «امر ظاهری» ـ از امر واقعی بکنیم.


برگرفته از دروس خارج فقه خلل الصلاة استاد عبدالکریم فرحانی، جلسات29و30، 21و26 آذر ۱۴۰۱.
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی قنبریان
#2
لازمه ی این تصویر جواز تعجیز نفس است که ظاهرا فقهیّا ملتزم نیستند.
پاسخ
#3
(25-بهمن-1401, 17:01)محمد خداپرست نوشته: لازمه ی این تصویر جواز تعجیز نفس است که ظاهرا فقهیّا ملتزم نیستند.

باید دقت کنیم که اضطرار، از طریق حدیث رفع میخواهد جزئیت و شرطیت را بردارد.
از آنجا که لسان حدیث رفع، امتنان است، معلوم میشود که هر اضطراری را برنمی دارد، بلکه آن اضطرارهایی را برمی دارد که رفع شان مصداق امتنان باشد. 
به همین دلیل است که فقها معتقدند حدیث رفع، از مواردی نظیر تعجیز نفس، و جاهل مقصر و امثال اینها انصراف دارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط علی آمنی
#4
اگر «رفع مااضطرّوا الیه» از معجِز نفس از امتثال اختیاری انصراف دارد، بنابر این او مکلف نیست؛نه به مامور به اختیاری؛زیرا قدرت بر امتثال ندارد، و نه مامور به اضطراری زیرا دلیل به جهت امتنان از شامل او نیست.

در حالی که یقینا مکلف است به بدل اضطراری و لازم است آن را اتیان کند.
پاسخ
#5
(26-بهمن-1401, 11:39)محمد خداپرست نوشته: اگر «رفع مااضطرّوا الیه» از معجِز نفس از امتثال اختیاری انصراف دارد، بنابر این او مکلف نیست؛نه به مامور به اختیاری؛زیرا قدرت بر امتثال ندارد، و نه مامور به اضطراری زیرا دلیل به جهت امتنان از شامل او نیست.

در حالی که یقینا مکلف است به بدل اضطراری و لازم است آن را اتیان کند.
 
در دو فضا می­توان پاسخ داد:

الف. در فضای غیر خطابات قانونیه؛ در فضای مشهور، قدرت را شرط تکلیف می­دانند، فلذا اگر کسی قدرت نداشت، او را مکلف نمی­دانند. اما مشهور می­گویند کسی که خودش خودش را عاجز قرار داده، عاصی محسوب می­شود، زیرا کسی که خودش خودش را عاجز کند، در حکم «قادر» محسوب می­شود؛ الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار.
 
ب. در فضای خطابات قانونیه؛ قدرت، شرط تکلیف نیست، بلکه نهایتاً در مرتبۀ امتثال، معذور دانسته می­شود، نه اینکه مکلف نباشد.
روشن است که کسی که خودش خودش را عاجز کرده است، معذور محسوب نمی­شود. بلکه او عاصی محسوب می­شود، چرا که با عاجزکردنِ خود، سبب شده امتثال صورت نگیرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد خداپرست


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ترسیم نادرست هندسۀ بحث «إجزاء» در اثر فهم نادرست «جامع» کایدخورده 1 377 25-بهمن-1401, 18:06
آخرین ارسال: علی آمنی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان