فرق بین تعبیر کتاب النوادر و کتاب نوادر
نجاشی بعضی جاها میگوید کتاب النوادر و بعضی جاها میگوید کتاب نوادر. جایی که النوادر است به احتمال بسیار قوی علم است. اسم کتاب است. جایی که میگوید کتاب نوادر وصفی است. لذا عرض کردیم دو جور خوانده میشود. له کتابُ نوادرَ. له کتابٌ نوادرُ. نوادر چون غیر منصرف است ممکن است صفت برای کتاب است. در بعضی از ترجمه ها الان در ذهنم نیست از عجایب این است که نجاشی بین هر دو جمع میکرده. هم نوشته النوادر و بعدش گفته کتاب نوادر. دو تا در شخص واحد هر دو عنوان را آورده. این دقت مرحوم نجاشی است و نشان میدهد که ایشان کاملا بین این دو عنوان فرق گذاشتند. حالا اگر کتاب النوادر باشد اسم کتاب است. اسمی است که مولف گذاشته. این ممکن است مراد روایاتی باشد که ایشان قبول داشته و آورده. خود کتاب معروف ابن ابی عمیر که بین اصحاب دست به دست میگشته، اسمش النوادر است. شش جلد هم بوده. اما وقتی میگوید له کتاب نوادر بعید نیست اشاره به نکته دیگری باشد و آن این است که کتاب ایشان اصولا عنوان ندارد و روایات متفرقه دارد. من عرض کردم مرحوم کلینی در کتاب کافی و مرحوم شیخ صدوق در یک مواردی از کتاب فقیه، صدوق مثلا در اخر نکاح باب النوادر دارد. کلینی بیشتر دارد. گاهی چهل باب پنجاه باب میاورد و بعد میگوید باب نوادر و در آن باب روایاتی میاورد که در مورد ابواب دیگری است. صدوق هم این را دارد استبصار ندارد. حالا اینها را چرا جدا کردند الان دقیقا نمیدانیم. گاهی اوقات هم همان که شیخ کلینی در باب نوادر آورده کاملا صحیح است. متاسفانه در کتاب وسائل مرحوم صاحب وسائل جدا نکرده. و الی الان آنچه از وسائل چاپ شده متاسفانه در حاشیه هم اشاره نکردند. یک نکته ای است باید بنویسند محشین. باید تذکر دهند که این روایت هر چند مربوط به این باب است ولی در نوادر آورده شده.
مرحوم شیخ مفید یک رساله ای دارد به نام رساله عددیه اصحاب. ایشان میخواهد روایتی را رد کند میفرماید این روایت در نوادر آورده شده المعده لذکر روایات الضعیفه. ایشان این طور میفرماید.
درس خارج مکاسب، ۱۴ مهر ۱۳۸۸ - جلسه ۷
نجاشی بعضی جاها میگوید کتاب النوادر و بعضی جاها میگوید کتاب نوادر. جایی که النوادر است به احتمال بسیار قوی علم است. اسم کتاب است. جایی که میگوید کتاب نوادر وصفی است. لذا عرض کردیم دو جور خوانده میشود. له کتابُ نوادرَ. له کتابٌ نوادرُ. نوادر چون غیر منصرف است ممکن است صفت برای کتاب است. در بعضی از ترجمه ها الان در ذهنم نیست از عجایب این است که نجاشی بین هر دو جمع میکرده. هم نوشته النوادر و بعدش گفته کتاب نوادر. دو تا در شخص واحد هر دو عنوان را آورده. این دقت مرحوم نجاشی است و نشان میدهد که ایشان کاملا بین این دو عنوان فرق گذاشتند. حالا اگر کتاب النوادر باشد اسم کتاب است. اسمی است که مولف گذاشته. این ممکن است مراد روایاتی باشد که ایشان قبول داشته و آورده. خود کتاب معروف ابن ابی عمیر که بین اصحاب دست به دست میگشته، اسمش النوادر است. شش جلد هم بوده. اما وقتی میگوید له کتاب نوادر بعید نیست اشاره به نکته دیگری باشد و آن این است که کتاب ایشان اصولا عنوان ندارد و روایات متفرقه دارد. من عرض کردم مرحوم کلینی در کتاب کافی و مرحوم شیخ صدوق در یک مواردی از کتاب فقیه، صدوق مثلا در اخر نکاح باب النوادر دارد. کلینی بیشتر دارد. گاهی چهل باب پنجاه باب میاورد و بعد میگوید باب نوادر و در آن باب روایاتی میاورد که در مورد ابواب دیگری است. صدوق هم این را دارد استبصار ندارد. حالا اینها را چرا جدا کردند الان دقیقا نمیدانیم. گاهی اوقات هم همان که شیخ کلینی در باب نوادر آورده کاملا صحیح است. متاسفانه در کتاب وسائل مرحوم صاحب وسائل جدا نکرده. و الی الان آنچه از وسائل چاپ شده متاسفانه در حاشیه هم اشاره نکردند. یک نکته ای است باید بنویسند محشین. باید تذکر دهند که این روایت هر چند مربوط به این باب است ولی در نوادر آورده شده.
مرحوم شیخ مفید یک رساله ای دارد به نام رساله عددیه اصحاب. ایشان میخواهد روایتی را رد کند میفرماید این روایت در نوادر آورده شده المعده لذکر روایات الضعیفه. ایشان این طور میفرماید.
درس خارج مکاسب، ۱۴ مهر ۱۳۸۸ - جلسه ۷
