19-دي-1402, 10:08
باسْمه تعالي
انشاءات طولی (قسمت سوم: حل تعارض روایات)
گفتیم: یکی از ثمرات بحث «انشاءات طولی»، حل تعارض روایات نیت روزه است؛ برخی روایات برای هر روز روزهی ماه مبارک نیت مستقلی را کافی دانستهاند و علما هم عمدتاً به این روایات فتوا دادهاند[1]، و برخی روایات یک نیت برای کل ماه را در شب اول لازم دانستهاند و برخی علما هم بر اساس این روایات، به عدم کفایت نیت مستقل برای هر روز (بدون نیت کل ماه) فتوا دادهاند[2]. ما گفتیم با نگاه «انشاءات طولی» میبینیم که احتمال دارد اصلاً تعارضی بین این روایات نباشد. یکی از طلاب درس، به این ثمره اشکالی گرفتهاست:
تبیین اشکال در نیت روزه
در مانحنفیه، ما با دو دسته دلیل مواجه هستیم:
دستهی اول: نیتکردن روزهی کل ماه در شب اول ماه مبارک
دستهی دوم: نیتکردن روزهی هر روز در همان روز
هر دسته سه حالت دارد: کافی، لازم، منحصر:
دستهی اول: روزههای کل ماه مبارک را، کافی است شب اول نیت کنیم، لازم است شب اول نیت کنیم، فقط باید شب اول نیت کنیم.
دستهی دوم: روزهی هر روز را، کافی است همان روز نیت کنیم، لازم است همان روز نیت کنیم، فقط همان روز باید نیت کنیم.
در دو صورت، این دو دسته با یکدیگر تعارض میکند:
صورت اول: هر یک از ادلهی دستهی اول و دوم، اگر ظهور در انحصار داشته باشد، با دستهی دیگر مطلقاً (در هر سه حالت) تعارض دارد.
صورت دوم: اگر هیچکدام از این دو دسته ظهور در انحصار نداشتهباشد، ولی یک دسته ظهور در لزوم داشته باشد و دستهی دیگر ظهور در کفایت، باز هم تعارض دارد؛ مثلاً دستهی اول بگوید: «لازم است شب اول نیت کنی» و دستهی دوم بگوید: «کافی است هر روز نیت کنی».
این که شهید ثانی در کفایت نیتکردن هر روز اشکال کرده، شاید به این خاطر بوده که رابطهی دستهی اول و دوم را، به یکی از این دو صورتِ اول و دوم درک کردهاست.
در غیر از این دو صورت، تعارضی بین این دو دسته نیست؛ غیر از این دو صورت، تنها دو صورت است:
صورت سوم: اگر هر دو دسته بگوید: «لازم است»، پس دو نیت باید کنیم؛ شب اول برای کل ماه، و هر روز برای همان روز.
صورت چهارم: اگر هر دو دسته بگوید: «کافی است»، پس مخیر بین دو نیت هستیم.
در دو صورت اول و دوم که تعارض رخ میدهد، طولیبودن انشاء شارع، مشکلی را حل نکرده و تعارض را برطرف نمیکند؛ الا این که ادلهی تبیین نیت هر روز کشف کند از این که ادلهی نیت ماه، از آن جهت در مقام بیان نبودهاست؛ اعم از این که این دو انشاء در طول هم بوده، یا این که ابتداءً یک انشاء شده و در دو مرحله به ما اِخبار شدهاست. لذا توجه به طولیبودن انشاء شارع شاید مشکلی را حل نکند.
پاسخ: حال تعارض با نگاه انشاءات طولی
تعارض، تکاذب دلیلین است؛ یعنی نمیتوانیم دو حکم را به شارع نسبت بدهیم. من که طولیت را عرض میکنم، برای همین است که در آنِ واحد، دو حکم را به شارع نسبت بدهیم. وقتی طولیت را در نظر میگیریم، میگوییم: آن حکم قبلی، در موطن خودش باقی است؛ فعلاً یا مخفی شده برای وقتی که به آن برگردیم، یا ظاهر است.
یک دلیل میگوید: منحصراً باید اول ماه نیت کنی، دلیل دیگر میگوید: فقط باید هر شب نیت کنی. همینجا اگر شما ذهن خودتان را در طولیت ببرید، با این که شارع دو تا انشاء دارد، دو تا انحصارِ در طول هم، تعارض ندارد. ظرافت کار، همینجاست. یعنی قبل از این که شارع گام جدید در انشاء را بردارد، در موطنی که میخواهد انشاء اولیه را انجام بدهد، انحصاراً میگوید: «من یک واجب دارم؛ روزهی کل ماه.»؛ کما این که استدلال مرحوم شهید برای اثبات لزوم نیت کل ماه در شب اول ماه این بود که «تبعّض در عبادت واحده» معنا ندارد، و البته مرحوم آقای حکیم هم پاسخ داد که روزههای ماه مبارک، عبادت واحده نیست؛ هر روز، امتثال و عصیان خودش را دارد.
ما میگوییم: یک احتمال ثبوتی، این است که شارع در انشاء اول بگوید: من یک واجب دارم؛ روزهی کل ماه به این نحو که روزها را روزه باشی. اشکال مرحوم آقای حکیم که هر روز کفارهی خودش را دارد، به این خاطر بود که این دو انشاء شارع را در عرض هم دیدهاست. اما طبق نظریهی طولیت، واقعاً شارع یک واجب مرکب دارد که روزهی کل ماه است. وقتی یک عبادت است، پس یک نیت مستقل میخواهد. البته این، یک احتمال ثبوتی است، بعد باید ادله را بررسی کنیم ببینیم آیا این احتمال واقع هم شده یا نه.
در گام دومِ انشاء، شارع که دید مسلمانان توان ندارند کل ماه را روزه باشند به این نحو که از نمازعشاء به بعد چیزی نخورند تا فرداشب (که مدتی هم مسلمانان طبق همین حکم عمل میکردند)، تفضّل کرد و صومْ وضع جدیدی پیدا کرد و تا طلوع فجر هم میتوانیم بخوریم.
اشکال: شارع با این انشاءش دست از انشاء قبلی برداشتهاست.
پاسخ: این دست برداشتن، یک احتمال است. احتمال دیگر هم این است که دست برنداشتهاست. تلاش ما این است که ببینیم: این احتمال که «بدون این که از انشاء قبلی دست بردارد، انشاء جدیدی کند.» آیا نامعقول است؟ یا یک احتمال ثبوتی است که در مقام اثبات باید این احتمال را مد نظر داشته باشم.
اشکال: با این انشاء دوم، ما آیا ۳۱تکلیف داریم که سی تکلیف به روزههای هر روز تعلق گرفته و یک تکلیف به روزهی ماه تعلق گرفته؟ یا یک تکلیف داریم که به کل ماه تعلق گرفتهاست؟
پاسخ استاد: وقتی مولا میگوید: نماز ظهر بخوان، یک تکلیف دارم یا چند تکلیف؟
طلبه: یک تکلیف مرکب از رکوع و سجود.
پاسخ استاد: پس ماه مبارک هم یک تکلیف مرکب از روزههای هر روز است؛ یک واجب ارتباطی است. روزههای هر روز آیا چون اقل و اکثر استقلالی است، معقول نیست با «عبادت واحده» ناشی از انشاء اول جمع بشود. اگر بگویید معقول نیست، حرفی باقی نمیماند. اما اگر بگویید معقول است، در مقام استظهار از ادله این احتمال را باید مد نظر داشته باشیم.
در فرضی که نیت یک روز را فراموش کردی، اگر یک دلیل بگوید: «همان نیت اول ماه کافی است» و دلیل دیگر بگوید: «باید قضا کنی»، در این فرض اگر شارع دست از انشاء اولش (لزوم نیت کل ماه) برداشته باشد، بین این دو دسته دلیل تعارض رخ میدهد. اما اگر از انشاء قبلی دست برنداشته باشد، دلیل قضاء استحباب را میرساند. انشاءات طولی، از مهمترین مصحِّحهای «امر به اعاده» است؛ با نگاه در عرض بودن دو انشاء، حمل بر بطلان و وجوب اعاده میکنیم. اما با نگاهِ در طول بودن دو انشاء، حمل بر «درجهای از بطلان» و «افضلیت اعاده» میکنیم؛ چون حکم وضعی برای صوم، میتواند حکم وضعی ندبی باشد.
خودتان مراجعه کنید؛ در جایی که هدی را میفرستد، روایات فراوانی داریم که فرمودهاند: لباس بپوش و از تروک احرام اجتناب کن تا آنها ذبح کنند. این اجتناب را مرحوم محقق فرمودهاند: مستحب است. یک برداشت، این است که در برههای از حج، فقط احکام استحبابی داریم و حکم وضعی برای حج و احرام نداریم. یک برداشت هم این عینک جدید است؛ که شما در این مقطع، یک حکم وضعیِ «احرام» دارید، اما نه مُحرمِ دارای احکام وجوبی، محرم هستید به حکم وضعی ندبی؛ یعنی شارع گفته: «شما در این سه روز، محرم هستید ندباً.»؛ نه فقط به عنوان تکالیف ندبی. با این نگاه، حکم وضعی ندبی، معقول است.
برگرفته از درس خارج فقه استاد مفیدی جلسه چهاردهم(یکشنبه۷آبان۱۴۰۲)
[1]- يجوز في شهر رمضان أن ينوي لكل يوم نية على حدة، كما هو ظاهر الأصحاب. و عن المنتهى: الإجماع عليه. مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 220
[2]- لكن عن الشهيد الثاني أنه استشكل فيه، بناء على عدم جواز تفريق النية على أجزاء العبادة الواحدة. مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 220
انشاءات طولی (قسمت سوم: حل تعارض روایات)
گفتیم: یکی از ثمرات بحث «انشاءات طولی»، حل تعارض روایات نیت روزه است؛ برخی روایات برای هر روز روزهی ماه مبارک نیت مستقلی را کافی دانستهاند و علما هم عمدتاً به این روایات فتوا دادهاند[1]، و برخی روایات یک نیت برای کل ماه را در شب اول لازم دانستهاند و برخی علما هم بر اساس این روایات، به عدم کفایت نیت مستقل برای هر روز (بدون نیت کل ماه) فتوا دادهاند[2]. ما گفتیم با نگاه «انشاءات طولی» میبینیم که احتمال دارد اصلاً تعارضی بین این روایات نباشد. یکی از طلاب درس، به این ثمره اشکالی گرفتهاست:
تبیین اشکال در نیت روزه
در مانحنفیه، ما با دو دسته دلیل مواجه هستیم:
دستهی اول: نیتکردن روزهی کل ماه در شب اول ماه مبارک
دستهی دوم: نیتکردن روزهی هر روز در همان روز
هر دسته سه حالت دارد: کافی، لازم، منحصر:
دستهی اول: روزههای کل ماه مبارک را، کافی است شب اول نیت کنیم، لازم است شب اول نیت کنیم، فقط باید شب اول نیت کنیم.
دستهی دوم: روزهی هر روز را، کافی است همان روز نیت کنیم، لازم است همان روز نیت کنیم، فقط همان روز باید نیت کنیم.
در دو صورت، این دو دسته با یکدیگر تعارض میکند:
صورت اول: هر یک از ادلهی دستهی اول و دوم، اگر ظهور در انحصار داشته باشد، با دستهی دیگر مطلقاً (در هر سه حالت) تعارض دارد.
صورت دوم: اگر هیچکدام از این دو دسته ظهور در انحصار نداشتهباشد، ولی یک دسته ظهور در لزوم داشته باشد و دستهی دیگر ظهور در کفایت، باز هم تعارض دارد؛ مثلاً دستهی اول بگوید: «لازم است شب اول نیت کنی» و دستهی دوم بگوید: «کافی است هر روز نیت کنی».
این که شهید ثانی در کفایت نیتکردن هر روز اشکال کرده، شاید به این خاطر بوده که رابطهی دستهی اول و دوم را، به یکی از این دو صورتِ اول و دوم درک کردهاست.
در غیر از این دو صورت، تعارضی بین این دو دسته نیست؛ غیر از این دو صورت، تنها دو صورت است:
صورت سوم: اگر هر دو دسته بگوید: «لازم است»، پس دو نیت باید کنیم؛ شب اول برای کل ماه، و هر روز برای همان روز.
صورت چهارم: اگر هر دو دسته بگوید: «کافی است»، پس مخیر بین دو نیت هستیم.
در دو صورت اول و دوم که تعارض رخ میدهد، طولیبودن انشاء شارع، مشکلی را حل نکرده و تعارض را برطرف نمیکند؛ الا این که ادلهی تبیین نیت هر روز کشف کند از این که ادلهی نیت ماه، از آن جهت در مقام بیان نبودهاست؛ اعم از این که این دو انشاء در طول هم بوده، یا این که ابتداءً یک انشاء شده و در دو مرحله به ما اِخبار شدهاست. لذا توجه به طولیبودن انشاء شارع شاید مشکلی را حل نکند.
پاسخ: حال تعارض با نگاه انشاءات طولی
تعارض، تکاذب دلیلین است؛ یعنی نمیتوانیم دو حکم را به شارع نسبت بدهیم. من که طولیت را عرض میکنم، برای همین است که در آنِ واحد، دو حکم را به شارع نسبت بدهیم. وقتی طولیت را در نظر میگیریم، میگوییم: آن حکم قبلی، در موطن خودش باقی است؛ فعلاً یا مخفی شده برای وقتی که به آن برگردیم، یا ظاهر است.
یک دلیل میگوید: منحصراً باید اول ماه نیت کنی، دلیل دیگر میگوید: فقط باید هر شب نیت کنی. همینجا اگر شما ذهن خودتان را در طولیت ببرید، با این که شارع دو تا انشاء دارد، دو تا انحصارِ در طول هم، تعارض ندارد. ظرافت کار، همینجاست. یعنی قبل از این که شارع گام جدید در انشاء را بردارد، در موطنی که میخواهد انشاء اولیه را انجام بدهد، انحصاراً میگوید: «من یک واجب دارم؛ روزهی کل ماه.»؛ کما این که استدلال مرحوم شهید برای اثبات لزوم نیت کل ماه در شب اول ماه این بود که «تبعّض در عبادت واحده» معنا ندارد، و البته مرحوم آقای حکیم هم پاسخ داد که روزههای ماه مبارک، عبادت واحده نیست؛ هر روز، امتثال و عصیان خودش را دارد.
ما میگوییم: یک احتمال ثبوتی، این است که شارع در انشاء اول بگوید: من یک واجب دارم؛ روزهی کل ماه به این نحو که روزها را روزه باشی. اشکال مرحوم آقای حکیم که هر روز کفارهی خودش را دارد، به این خاطر بود که این دو انشاء شارع را در عرض هم دیدهاست. اما طبق نظریهی طولیت، واقعاً شارع یک واجب مرکب دارد که روزهی کل ماه است. وقتی یک عبادت است، پس یک نیت مستقل میخواهد. البته این، یک احتمال ثبوتی است، بعد باید ادله را بررسی کنیم ببینیم آیا این احتمال واقع هم شده یا نه.
در گام دومِ انشاء، شارع که دید مسلمانان توان ندارند کل ماه را روزه باشند به این نحو که از نمازعشاء به بعد چیزی نخورند تا فرداشب (که مدتی هم مسلمانان طبق همین حکم عمل میکردند)، تفضّل کرد و صومْ وضع جدیدی پیدا کرد و تا طلوع فجر هم میتوانیم بخوریم.
اشکال: شارع با این انشاءش دست از انشاء قبلی برداشتهاست.
پاسخ: این دست برداشتن، یک احتمال است. احتمال دیگر هم این است که دست برنداشتهاست. تلاش ما این است که ببینیم: این احتمال که «بدون این که از انشاء قبلی دست بردارد، انشاء جدیدی کند.» آیا نامعقول است؟ یا یک احتمال ثبوتی است که در مقام اثبات باید این احتمال را مد نظر داشته باشم.
اشکال: با این انشاء دوم، ما آیا ۳۱تکلیف داریم که سی تکلیف به روزههای هر روز تعلق گرفته و یک تکلیف به روزهی ماه تعلق گرفته؟ یا یک تکلیف داریم که به کل ماه تعلق گرفتهاست؟
پاسخ استاد: وقتی مولا میگوید: نماز ظهر بخوان، یک تکلیف دارم یا چند تکلیف؟
طلبه: یک تکلیف مرکب از رکوع و سجود.
پاسخ استاد: پس ماه مبارک هم یک تکلیف مرکب از روزههای هر روز است؛ یک واجب ارتباطی است. روزههای هر روز آیا چون اقل و اکثر استقلالی است، معقول نیست با «عبادت واحده» ناشی از انشاء اول جمع بشود. اگر بگویید معقول نیست، حرفی باقی نمیماند. اما اگر بگویید معقول است، در مقام استظهار از ادله این احتمال را باید مد نظر داشته باشیم.
در فرضی که نیت یک روز را فراموش کردی، اگر یک دلیل بگوید: «همان نیت اول ماه کافی است» و دلیل دیگر بگوید: «باید قضا کنی»، در این فرض اگر شارع دست از انشاء اولش (لزوم نیت کل ماه) برداشته باشد، بین این دو دسته دلیل تعارض رخ میدهد. اما اگر از انشاء قبلی دست برنداشته باشد، دلیل قضاء استحباب را میرساند. انشاءات طولی، از مهمترین مصحِّحهای «امر به اعاده» است؛ با نگاه در عرض بودن دو انشاء، حمل بر بطلان و وجوب اعاده میکنیم. اما با نگاهِ در طول بودن دو انشاء، حمل بر «درجهای از بطلان» و «افضلیت اعاده» میکنیم؛ چون حکم وضعی برای صوم، میتواند حکم وضعی ندبی باشد.
خودتان مراجعه کنید؛ در جایی که هدی را میفرستد، روایات فراوانی داریم که فرمودهاند: لباس بپوش و از تروک احرام اجتناب کن تا آنها ذبح کنند. این اجتناب را مرحوم محقق فرمودهاند: مستحب است. یک برداشت، این است که در برههای از حج، فقط احکام استحبابی داریم و حکم وضعی برای حج و احرام نداریم. یک برداشت هم این عینک جدید است؛ که شما در این مقطع، یک حکم وضعیِ «احرام» دارید، اما نه مُحرمِ دارای احکام وجوبی، محرم هستید به حکم وضعی ندبی؛ یعنی شارع گفته: «شما در این سه روز، محرم هستید ندباً.»؛ نه فقط به عنوان تکالیف ندبی. با این نگاه، حکم وضعی ندبی، معقول است.
برگرفته از درس خارج فقه استاد مفیدی جلسه چهاردهم(یکشنبه۷آبان۱۴۰۲)
[1]- يجوز في شهر رمضان أن ينوي لكل يوم نية على حدة، كما هو ظاهر الأصحاب. و عن المنتهى: الإجماع عليه. مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 220
[2]- لكن عن الشهيد الثاني أنه استشكل فيه، بناء على عدم جواز تفريق النية على أجزاء العبادة الواحدة. مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 220