5-اسفند-1393, 18:54
به نظر نگارنده، تعاریفی که از ورود شده است از جمله تعریف مذکور در متن، القاء کننده ی این مطلب هستند که ورود تنها در حیطه ی شرع تحقق می یابد حال آنکه این مطلب خلاف وجدان است زیرا شما در میان خود عقلاء هم همانطور که تخصیص، تخصص و حکومت می بینید، به ورود هم بر می خورید.
به عنوان مثال اگر در قانون الف آمده باشد : تجمع بدون مجوز وزارت کشور جرم است، در این صورت هر تجمعی که از وزارت کشور مجوز بگیرد، بالورود از قانون الف خارج می گردد.
یا اگر قانون ب این چنین باشد : پایبندی به قانون مجلس لازم است، هر قانون جدیدی که در مجلس تصویب می شود، یک فرد جدید حقیقی به افراد قانون ب افزوده می گردد زیرا تا پیش از تصویب مجلس چون این مطلب قانون نبود، پایبندی به آن هم لازم نبود امّا بعد از تصویب در مجلس چون حقیقتاً قانون مجلس می شود، پایبندی به آن لازم خواهد بود.
از این رو به نظر می رسد در تعریف ورود به جای عنصر "دخالت شارع" باید از عنصری استفاده کرد تا ورودهای عقلایی را هم در بر گیرد. پیشنهاد بنده آن است که خروج و دخول حقیقی را در تعریف ورود مقید کنیم به قید بالعرض.
به عنوان مثال اگر در قانون الف آمده باشد : تجمع بدون مجوز وزارت کشور جرم است، در این صورت هر تجمعی که از وزارت کشور مجوز بگیرد، بالورود از قانون الف خارج می گردد.
یا اگر قانون ب این چنین باشد : پایبندی به قانون مجلس لازم است، هر قانون جدیدی که در مجلس تصویب می شود، یک فرد جدید حقیقی به افراد قانون ب افزوده می گردد زیرا تا پیش از تصویب مجلس چون این مطلب قانون نبود، پایبندی به آن هم لازم نبود امّا بعد از تصویب در مجلس چون حقیقتاً قانون مجلس می شود، پایبندی به آن لازم خواهد بود.
از این رو به نظر می رسد در تعریف ورود به جای عنصر "دخالت شارع" باید از عنصری استفاده کرد تا ورودهای عقلایی را هم در بر گیرد. پیشنهاد بنده آن است که خروج و دخول حقیقی را در تعریف ورود مقید کنیم به قید بالعرض.