5-فروردين-1394, 17:44
مولائی به عبد خود تکلیف میکند که اجازه نده دیگران در زندگی تو دخالت کنند به این معنا که رشته زندگی خود را به دست دیگران نسپار ؛ شیوه زندگی خود را خودت تعیین کن ؛ زندگی ات به میل خودت باشد نه به میل دیگران ؛
عبد ار مولی می پرسد این "دیگرانی" که نباید اجازه دخالت آنها را د رزندگی خود بدهم شامل شما هم میشود ؟ مولی پاسخ میدهد : آری !
عبد در صدد امتثال تکلیف برآمده با خود فکر میکند اگر به میل زید و عمرو و بکر و ... زندگی کنم ، این دخالت دادن آنها در زندگی من و بالتبع عصیان امر مولی است و اگر به خاطر تکلیف مولی به میل زید و عمرو و بکر و ... زندگی نکنم این دخالت دادن مولی در زندگی من است ( چون این میل مولی بود که زندگی من بدون دخالت دیگران باشد ) پس این نیز عصیان امر مولی است !!
این عبد با این تکلیف چه باید بکند ؟!!
عبد ار مولی می پرسد این "دیگرانی" که نباید اجازه دخالت آنها را د رزندگی خود بدهم شامل شما هم میشود ؟ مولی پاسخ میدهد : آری !
عبد در صدد امتثال تکلیف برآمده با خود فکر میکند اگر به میل زید و عمرو و بکر و ... زندگی کنم ، این دخالت دادن آنها در زندگی من و بالتبع عصیان امر مولی است و اگر به خاطر تکلیف مولی به میل زید و عمرو و بکر و ... زندگی نکنم این دخالت دادن مولی در زندگی من است ( چون این میل مولی بود که زندگی من بدون دخالت دیگران باشد ) پس این نیز عصیان امر مولی است !!
این عبد با این تکلیف چه باید بکند ؟!!