15-اسفند-1395, 23:32
بسم الله الرحمن الرحیم
این نوشتار، از مقرر است.
موضوع: شرط سوم: اصرار (قسم اول: بعد از ارتکاب گناه / بررسی عناصر تشکیلدهندهی صور)بررسی عناصر تشکیلدهندهی صور
استاد، چهار عنصر معرفی کردند: قدرت، قصد، حجت، و توبه. سپس این صور را در یکدیگر ضرب کردند و دوازده صورت مهم را بررسی کردند.
به نظر حقیر، نیازی نیست ترکیب عناصر را با هم بررسی کنیم، بلکه کافی است هر عنصر را جداگانه بررسی کنیم. در این صورت، تکلیف ضرب این صور در یکدیگر هم مشخص خواهدشد.
حجت
استاد دربارهی «حجت» سه صورت مطرح فرمودند؛ حجت بر وجود، حجت بر عدم، و عدم حجت بر وجود یا عدم. به نظر حقیر نیازی نیست سه صورت حجت را در تکتک عناصر ضرب کنیم، بلکه کافی است که موضوع وجوب یا سقوط را منقّح کنیم؛ در این صورت، حجت بر وجود موضوع، حکم را به دنبال خواهدداشت و دو صورت دیگر (حجت بر عدم موضوع و عدم حجت بر موضوع) حکم را به دنبال نخواهدداشت.
قدرت
قدرتنداشتن در آینده، موضوع سقوط وجوب نهیازمنکر است. پس حجت بر قدرتنداشتن باعث سقوط وجوب است، و دو صورت دیگر (حجت بر قدرت داشتن و عدم حجت بر هر طرف) باعث سقوط نیست.
توبه
چون نهیاز«منکری که سابقاً انجام شده» غیرمعقول است، پس توبهکردن از منکر سابق هم در وجوب نهیازمنکر نسبت به منکر سابق تأثیری ندارد به نحو سالبه به انتفاء موضوع. و توبهکردن از منکر سابق، نسبت به نهیاز«منکری که در آینده واقع میشود» هیچ تأثیری ندارد، الا این که باعث وجوب امربهمعروف دیگری نسبت به اصل «توبه» میشود[1] . پس عنصر «توبه» را کلاً از صور خارج میکنیم.
لزوم تفصیل بین استمرار و احداث مجدد
استمرار، به معنای تلبّس به منکر است، به خلاف «احداث مجدد» که تلبّس فعلی نیست و بستگی دارد به این که: «در آینده واقع بشود یا نه؟»، و همچنین قصد این دو هم با هم فرق میکند؛ هیچکس نمیگوید: «شرابخوار، مرتکب دو گناه است؛ شرب خمر، و قصد شرب خمر.»، بلکه قصد گناه فقط در مواردی بررسی میشود که مقارن با گناه نباشد. پس هیچکس بحث از حرمت «قصد استمرار» ندارد، به خلاف قصد احداث مجدد؛ که بستگی دارد به این که: «قصد، حرام باشد یا نه؟» و «مستعقب به حرام بشود یا نه؟»، پس باید بین «استمرار» و «احداث مجدد» فرق قائل بشویم، و از قصد احداث مجدد هم بحث کنیم به خلاف قصد استمرار که مستغنی از بحث از آن هستیم؛ به همان دلیل که هیچکس نمیگوید: «شاربالخمر را واجب است دو نهیازمنکر انجام دهیم.».
استمرار
استمرار چون همان تلبّس به منکر است، موضوع وجوب است. پس با حجت بر وجود، وجوب نهیازمنکر احرازمیشود. و با حجت بر عدم و یا عدم حجت، وجوبی اثبات نمیشود.
احداث مجدد
احداث مجدد، الآن تکلیفآور نیست؛ بسیاری از ادلهی امربهمعروف موضوع وجوب را «من رأی منکراً» قراردادهبود، الا این که آینده نزدیک باشد؛ مثلاً میبینیم که در تا چند دقیقهی دیگر مرتکب فلانحرام میشود.[2] اگر گفتیم: «احداث مجدد در آینده هم موضوع وجوب در الآن است»، حجت بر آن باعث اثبات وجوب میشود. و در فرض عدم حجت و یا حجت بر عدم، تکلیفی نیست. ولی طبق مختار (که تکلیفآور نیست)، حجت بر وجود و عدمش هم تأثیری ندارد.
قصد احداث مجدد
قصد احداث مجدد، از جهت خود احداث مجدد بررسی شد که تکلیفآور نیست، از جهت خود «قصد» بستگی دارد که «قصد حرام» را حرام بدانیم یا نه؛ در صورت حرمت قصد، مثل وجوب توبه میشود که واجب دیگری است و نیاز به امربهمعروف دیگری دارد. اگر گفتیم: «قصد حرام، مطلقاً حرام است.» یا «قصد مستعقب به حرام، حرام است.»، در این صورت حجت بر وجود آن، مثبت وجوب امربهمعروف است، و عدم حجت بر آن و یا حجت بر عدم آن، باعث عدم وجوب است. لکن در هر صورت، مثل «توبه» این بحث هم از محل نزاع خارج است؛ چون باعث «نهیازمنکر» دیگری است، نه این که در نهیاز«منکرسابق» تأثیر داشتهباشد.
خلاصه و جمعبندی
قدرتنداشتن، موضوع سقوط وجوب است.
توبه تأثیری ندارد، الا این که باعث نهیاز«منکر دیگری» میشود.
«استمرار فیالحال» موضوع وجوب است، و با «قدرتداشتن فیالحال» ملازم است، و به «قدرتنداشتن بر ارتکاب در آینده» هم ربطی ندارد؛ پس جای این سؤال نیست که: «در تزاحم این موضوع با موضوع قدرتنداشتن چه باید کرد؟».
قصد استمرار، تأثیری غیر از خود استمرار ندارد.
احداث مجدد در آینده، تکلیفآور برای الآن نیست، پس حجت بر وجود و عدمش هم تأثیری ندارد. (طبق این مبنا که احداث مجدد تکلیفآور است و باعث وجوب نهیازمنکر در الآن میشود، موضوع وجوب است. این موضوع، با موضوع سقوط یعنی قدرتنداشتن جمع نمیشود؛ پس جای این سؤال نیست که: «در تزاحم بین این دو موضوع چه باید کرد؟)
قصد احداث مجدد هم تأثیری در نهیاز«منکری که قرار است در آینده واقع بشود» ندارد، الا این که مثل همان «توبه» باعث نهیاز«منکر دیگری» بشود.
نتیجه
اصرار، به معنای «استمرار» شرط وجوب است، به معنای «احداث مجدد» طبق معنای داخل پرانتز (که احداث مجدد تکلیفآور است) نیز موضوع وجوب است. و این دو موضوع، با موضوع سقوط یعنی قدرتنداشتن جمع نشده و درنتیجه تزاحمی بین این دو موضوع با آن موضوع نمیشود.
و «استمرار» به معنای «قصد» و یا «توبهنکردن» تأثیری در وجوب نهیازمنکر ندارد، الا این که باعث نهیاز«منکر دیگری» میشود.
[1] - موضوع وجوب این امربهمعروف «عدم توبه» است، پس حجت بر «عدم توبه» نتیجه میدهد وجوب امربهمعروف، و حجت بر توبه یا عدم حجت بر هر کدام، نتیجه میدهد عدم وجوب امربهمعروف نسبت به توبه.
[2] - الا این که بگوییم: مناط وجوب امربهمعروف، فراگیرشدن دین در جامعه و قلع فساد است؛ در این صورت، در فرض احداث مجدد، وجوب امربهمعروف بستگی دارد به این که: «در آینده کسی باشد که او را امربهمعروف کند یا نباشد؟».