27-ارديبهشت-1395, 09:13
1395/2/7
باسمه تعالی
موضوع: اجمال مخصص/استصحاب عدم ازلی /بررسی ظاهر ادله برای روشن شده موضوع حکم
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه گذشته اشکال برهان شهید صدر بیان شد و عرض شد موضوع دلیل امکان دارد به نحو عدم نعتی هم اخذ شود و بعد از امکان فرض عدم نعتی بودن باید ظاهر ادله بررسی شود که آیا عدم العرض نعتی لحاظ شده است یا محمولی و دو وجه اثباتی گذشت و عنوان وجه سوم بیان شد
اشکال به وجه سوم
در این وجه گفته شد که هر چند عدم نعتی و عدم محمولی از حیث مفهوم متباینین هستند اما از حیث محکی اقل و اکثر میباشند زیرا در فرض عدم نعتی علاوه بر تقیید حکم اتصاف موضوع به عدم نیز در موضوع حکم لحاظ شده است در این فرض گفته شد به عام تمسک شده و تقیید اکثر را نفی میکنیم در اینجا ممکن است گفته شود که اگر مخصص منفصل باشد چون ظهور عام باقی است میتوان به این ظهور تمسک کرد و تقیید اکثر را نفی کرد اما اگر مخصص متصل باشد چون ظهور عام از بین میرود لذا اجمال خاص به عام سرایت میکند یعنی نمیدانیم این خاص اتصاف موضوع به عدم را اخذ کرده یا خیر و چون این خاص متصل است و اجمال آن به عام سرایت میکند لذا نمیتوان به عام برای نفی این احتمال تمسک کرد
پاسخ اشکال
این اشکال وارد نیست زیرا اگر اجمال از حیث مفهوم خاص بود به عام سرایت میکرد اما به حسب فرض بحث ما در مفهوم خاص هیچ اجمالی وجود ندارد بلکه مسلم است که فقیر اموی از تحت عام خارج شده است فقط شک از این جهت است که آیا موضوع دلیل عام بعد ذکر مخصص مقید به غیر امویت شده است یعنی عدم نعتی در موضوع اخذ شده است یا عدم حمل بر فقیر شده است یعنی عدم امویت محمولی است و اصل تقیید عام به غیر امویت مشخص است پس این مقدار متیقن است و اخذ قید غیر امویت در موضوع دلیل به نحو عدم نعتی شک بدوی است که با أصالة العموم نفی میشود
ممکن است کسی به نحو دیگری اشکال کند که خصوصیات اتصاف و عدم اتصاف موضوع خصوصیات دقی است و ظهورات متکفل بیان خصوصیات عرفی بوده و نظر به این خصوصیات دقی ندارد علاوه بر اینکه اگر خود ائمه علیهم السلام توجه به این تفاوتهای غیر عرفی داشته باشند روات توجه نداشته و نقل به معنی کردهاند
در پاسخ گفته میشود این دلالتها عرفی است یعنی عرف فرق بین سالبه محصله(عدم نعتی) و موجبه معدوله(عدم محمولی) را میداند و روات هم به این تفاوتها آگاه بوده و به همان شکلی که در کلام امام علیهم السلام بوده نقل میکردند
وجه چهارم[1]
این وجه در مقام بیان جریان أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم نعتی و دفع این اشکال است که اگر گفته شود حتی از لحاظ محکی نیز عدم نعتی و محمولی تباین دارند لذا أصالة العموم هر دو را نفی کرده و جریان أصالة العموم برای نفی عدم نعتی تعارض میکند با جریان أصالة العموم برای نفی عدم محمولی پس در هیچ کدام جاری نمیشود
در پاسخ این اشکال گفته میشود أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم نعتی جاری است و اثر آن تنجیز حکم عام بعد از تنقیح موضوع عام با جریان استصحاب است اما أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم محمولی جاری نیست زیرا اثری بر آن مترتب نیست چون با جریان این اصل نمیتوان ثابت کرد که عام مقید نیست زیرا قطع به تقیید عام داریم و تنجیز حکم عام هم اثر اصل اول است یعنی اصل نافی تقیید به نحو عدم نعتی لذا اصل اول بلا معارض جاری میشود
اما باید توجه داشت که این وجه فقط در مخصص منفصل جاری است زیرا اگر مخصص متصل باشد اجمال آن به عام سرایت میکند زیرا فرض این است که امر مخصص دائر بین متباینین است و اقل و اکثر نیست که علم اجمالی منحل شود[2]
شهید صدر به این وجه اشکال کرده است که جریان أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم نعتی اثر عرفی ندارد یعنی اثر آن تنقیح موضوع عام است بعد از جریان استصحاب عدم ازلی و این اثر عرفی نیست
این اشکال وارد نیست زیرا فرض بحث این است که ظهور شکل گرفته و شک در لغویت آن وجود دارد برای نفی لغویت یک ظهور اثر عرفی لازم نیست بلکه حتی اگر یک اثر غیر عرفی شرعی مثل همین جریان استصحاب عدم ازلی داشته باشد ظهور از لغویت خارج میشود و ذی الأثر است یعنی ظهور نباید برای یک اثر غیر عرفی منعقد شده باشد اما اگر ظهور منعقد شد و بعد از انعقاد یک اثر غیر عرفی داشت آن اثر غیر عرفی مترتب بر ظهور است بخلاف أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم محمولی که اثر شرعی ندارد پس جاری نیست
اما این وجه میتواند یک اشکال دیگر داشته باشد که أصالة العموم برای نفی عدم محمولی هم اثر شرعی دارد زیرا ثابت میکند قید مأخوذ در کلام عدم نعتی است و اثر شرعی آن عدم جریان استصحاب است غیر عرفی بودن این اثر ضرری به ظهور عام در عمومیت خود و نفی تقیید به نحو عدم محمولی ندارد به همان بیانی که بالا گفته شد
[1] این وجه در بحوث به عنوان وجه سوم بیان شده است (بحوث ج3ص342)
[2] در این وجه هم میتوان گفت فرقی بین مخصص متصل و منفصل نیست به همان بیانی که در وجه سابق گفته شد زیرا اجمال در ناحیه مفهوم مخصص نیست
باسمه تعالی
موضوع: اجمال مخصص/استصحاب عدم ازلی /بررسی ظاهر ادله برای روشن شده موضوع حکم
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه گذشته اشکال برهان شهید صدر بیان شد و عرض شد موضوع دلیل امکان دارد به نحو عدم نعتی هم اخذ شود و بعد از امکان فرض عدم نعتی بودن باید ظاهر ادله بررسی شود که آیا عدم العرض نعتی لحاظ شده است یا محمولی و دو وجه اثباتی گذشت و عنوان وجه سوم بیان شد
اشکال به وجه سوم
در این وجه گفته شد که هر چند عدم نعتی و عدم محمولی از حیث مفهوم متباینین هستند اما از حیث محکی اقل و اکثر میباشند زیرا در فرض عدم نعتی علاوه بر تقیید حکم اتصاف موضوع به عدم نیز در موضوع حکم لحاظ شده است در این فرض گفته شد به عام تمسک شده و تقیید اکثر را نفی میکنیم در اینجا ممکن است گفته شود که اگر مخصص منفصل باشد چون ظهور عام باقی است میتوان به این ظهور تمسک کرد و تقیید اکثر را نفی کرد اما اگر مخصص متصل باشد چون ظهور عام از بین میرود لذا اجمال خاص به عام سرایت میکند یعنی نمیدانیم این خاص اتصاف موضوع به عدم را اخذ کرده یا خیر و چون این خاص متصل است و اجمال آن به عام سرایت میکند لذا نمیتوان به عام برای نفی این احتمال تمسک کرد
پاسخ اشکال
این اشکال وارد نیست زیرا اگر اجمال از حیث مفهوم خاص بود به عام سرایت میکرد اما به حسب فرض بحث ما در مفهوم خاص هیچ اجمالی وجود ندارد بلکه مسلم است که فقیر اموی از تحت عام خارج شده است فقط شک از این جهت است که آیا موضوع دلیل عام بعد ذکر مخصص مقید به غیر امویت شده است یعنی عدم نعتی در موضوع اخذ شده است یا عدم حمل بر فقیر شده است یعنی عدم امویت محمولی است و اصل تقیید عام به غیر امویت مشخص است پس این مقدار متیقن است و اخذ قید غیر امویت در موضوع دلیل به نحو عدم نعتی شک بدوی است که با أصالة العموم نفی میشود
ممکن است کسی به نحو دیگری اشکال کند که خصوصیات اتصاف و عدم اتصاف موضوع خصوصیات دقی است و ظهورات متکفل بیان خصوصیات عرفی بوده و نظر به این خصوصیات دقی ندارد علاوه بر اینکه اگر خود ائمه علیهم السلام توجه به این تفاوتهای غیر عرفی داشته باشند روات توجه نداشته و نقل به معنی کردهاند
در پاسخ گفته میشود این دلالتها عرفی است یعنی عرف فرق بین سالبه محصله(عدم نعتی) و موجبه معدوله(عدم محمولی) را میداند و روات هم به این تفاوتها آگاه بوده و به همان شکلی که در کلام امام علیهم السلام بوده نقل میکردند
وجه چهارم[1]
این وجه در مقام بیان جریان أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم نعتی و دفع این اشکال است که اگر گفته شود حتی از لحاظ محکی نیز عدم نعتی و محمولی تباین دارند لذا أصالة العموم هر دو را نفی کرده و جریان أصالة العموم برای نفی عدم نعتی تعارض میکند با جریان أصالة العموم برای نفی عدم محمولی پس در هیچ کدام جاری نمیشود
در پاسخ این اشکال گفته میشود أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم نعتی جاری است و اثر آن تنجیز حکم عام بعد از تنقیح موضوع عام با جریان استصحاب است اما أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم محمولی جاری نیست زیرا اثری بر آن مترتب نیست چون با جریان این اصل نمیتوان ثابت کرد که عام مقید نیست زیرا قطع به تقیید عام داریم و تنجیز حکم عام هم اثر اصل اول است یعنی اصل نافی تقیید به نحو عدم نعتی لذا اصل اول بلا معارض جاری میشود
اما باید توجه داشت که این وجه فقط در مخصص منفصل جاری است زیرا اگر مخصص متصل باشد اجمال آن به عام سرایت میکند زیرا فرض این است که امر مخصص دائر بین متباینین است و اقل و اکثر نیست که علم اجمالی منحل شود[2]
شهید صدر به این وجه اشکال کرده است که جریان أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم نعتی اثر عرفی ندارد یعنی اثر آن تنقیح موضوع عام است بعد از جریان استصحاب عدم ازلی و این اثر عرفی نیست
این اشکال وارد نیست زیرا فرض بحث این است که ظهور شکل گرفته و شک در لغویت آن وجود دارد برای نفی لغویت یک ظهور اثر عرفی لازم نیست بلکه حتی اگر یک اثر غیر عرفی شرعی مثل همین جریان استصحاب عدم ازلی داشته باشد ظهور از لغویت خارج میشود و ذی الأثر است یعنی ظهور نباید برای یک اثر غیر عرفی منعقد شده باشد اما اگر ظهور منعقد شد و بعد از انعقاد یک اثر غیر عرفی داشت آن اثر غیر عرفی مترتب بر ظهور است بخلاف أصالة العموم برای نفی تقیید به نحو عدم محمولی که اثر شرعی ندارد پس جاری نیست
اما این وجه میتواند یک اشکال دیگر داشته باشد که أصالة العموم برای نفی عدم محمولی هم اثر شرعی دارد زیرا ثابت میکند قید مأخوذ در کلام عدم نعتی است و اثر شرعی آن عدم جریان استصحاب است غیر عرفی بودن این اثر ضرری به ظهور عام در عمومیت خود و نفی تقیید به نحو عدم محمولی ندارد به همان بیانی که بالا گفته شد
[1] این وجه در بحوث به عنوان وجه سوم بیان شده است (بحوث ج3ص342)
[2] در این وجه هم میتوان گفت فرقی بین مخصص متصل و منفصل نیست به همان بیانی که در وجه سابق گفته شد زیرا اجمال در ناحیه مفهوم مخصص نیست