26-شهريور-1395, 23:08
95/06/16
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه قبل در مورد جهت دوم از فصل اول بحث شروع شد. در اعتبارات ماهیت، معنای مورد نظر از ماهیت در این بحث معلوم شد. در این جلسه به تبیین اعتبارات ماهیت پرداخته خواهد شد.
انحاء تصوّر ماهیت
تصوّر معنی یا ماهیت در ذهن تنها به سه شکل ممکن است: معنی بدون وصف؛ معنی با وصف وجودی؛ معنی با وصف عدمی؛ به عنوان مثال در ماهیت و معنی انسان که همان حیوان ناطق است، این سه نحوه تصوّر ممکن است:
الف. گاهی تنها این معنی بدون قید و وصفی به ذهن میآید مانند «الانسان». به این قسم «ماهیت لابشرط» گفته میشود.
ب. گاهی این معنی همراه وصفی مانند عالم تصوّر میشود. ذهن در مرحله تصوّر این قدرت را دارد که تصاویر را به ذهن آورد، و هر تصرّفی که میخواهد با آن تصویر انجام دهد، به عنوان مثال زید عمامه سفید دارد امّا ذهن میتواند با رنگ سیاه آن را تصوّر نماید. همینطور ذهن میتواند «الانسان العالم» را تصوّر نماید که صورت معنی انسان میباشد، امّا همراه وصف عالم است، مانند اینکه تصویر زید همراه عینکی در ذهن آید. به این قسم «ماهیت بشرط شیء» گفته میشود.
ج. گاهی همان معنی همراه وصفی عدمی مانند غیر عالم به ذهن میآید مانند «الانسان غیر العالم». این قسم همان قسم دوم است تنها وصف آن عدمی است (اگر در اصول این تقسیم مطرح میشد دو قسم داشت زیرا وصف عدمی به دلیل نکتهای در حکمت است که اضافه شده است). به این قسم «ماهیت بشرط لا» گفته میشود.
بنابراین انحاء تصوّر ماهیت سه نحوه است، و هر ماهیت یا معنایی به ذهن آید، قطعاً به یکی از این سه نحوه خواهد بود. باید توجّه شود که مهمّ نیست این سه قسم دارای مصداقی باشند یا نباشند مانند «الانسان غیر المخلوق» که قسم سوم است و مصداقی ندارد، یا «الانسان الواجب وجوده» که قسم دوم است و مصداقی ندارد.
تفاوت اصطلاح اصولی معقول اول و ثانی با اصطلاح فلسفی آنها
در ضمن این بحث باید به دو نکته توجه شود: اول اینکه این سه عنوان ناظر به سه «مفهوم» است، و ناظر به معنی یا ماهیت نیست؛ و دوم اینکه در حکمت بحثی به عنوان «معقول اول» و «معقول ثانی» مطرح است و معقول ثانی هم تقسیم به «معقول ثانی منطقی» و «معقول ثانی فلسفی» شده است. توضیح این اصطلاحات در حکمت کمی پیچیده شده است، و مرحوم لاهیجانی در شواهد الالهام در اوایل کتاب این بحث را خوب توضیح داده است. امّا اصولیون متأخّر اصطلاحی به عنوان «معقول اول» و «معقول ثانی» ساختهاند که غیر از اصطلاح فلسفی بوده و اصطلاح خوبی است. توضیح اینکه «معقول ثانی» مفهومی در ذهن است که از مفهوم یا مفاهیم دیگر انتزاع شده است؛ و «معقول اول» مفهومی در ذهن است که از این قبیل نباشد (معقول همان مفهوم است که به سبب اینکه نزد مشهور مفهوم همان «صورت الشیء عند العقل» است، به آن معقول گفته شده است). این اصطلاح در ارتکاز اصولیون بوده که شاید اولین کسی که خوب آن را تبیین نموده است شهید صدر میباشد. بنابراین در اصطلاح اصولی معقول اول مانند مفاهیم «انسان»، و «وجود»، و «مثلث چهار ضلعی» بوده، و معقول ثانی مانند مفاهیم «مفهوم»، و «کلی»، و «جزئی» میباشد.
با توجه به این توضیح این سه مثال «الانسان» و «الانسان العالم» و «الانسان غیر العالم»، همه معقول اول در اصطلاح اصولی هستند.
ماهیت لابشرط مقسمی، معقول ثانی است
ذهن با نظر به سه مفهوم «الانسان» و «الانسان العالم» و «الانسان غیر العالم» که معقول اول هستند، میتواند مفاهیم دیگری بسازد. به عنوان مثال ذهن با در نظر گرفتن این سه مفهوم، قادر است چهار مفهوم دیگر بسازد:
الف. ذهن با نظر به مفهوم «الانسان» میتواند مفهوم «مفهوم الانسان الخالی عن القید» را بسازد که معقول ثانی است. تنها مصداق این مفهوم جدید همان «ماهیت انسان لابشرط» در ذهن است.
ب. ذهن با نظر به مفهوم «الانسان العالم» میتواند مفهوم «مفهوم الانسان المقیّد بالعالم» را بسازد که معقول ثانی بود، و تنها مصداق آن «ماهیت انسان بشرط شیء» در ذهن است.
ج. ذهن با نظر به مفهوم «الانسان غیر العالم» میتواند مفهوم «مفهوم الانسان المقیّد بغیر العالم» را بسازد که معقول ثانی بوده، و تنها مصداق آن «ماهیت انسان بشرط لا» در ذهن است.
د. ذهن با نظر به هر سه مفهومی که معقول اولی است هم قادر است مفهوم «مفهوم الانسان» را بسازد که سه مصداق دارد، یعنی هر یک از سه مفهوم «الانسان» و «الانسان العالم» و «الانسان غیر العالم» در ذهن، یک مصداق برای آن میباشند.
از بین این چهار معقول ثانی، سه قسم اول نامی ندارند، امّا قسم چهارم «ماهیت لابشرط مقسمی» نامیده شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه قبل در مورد جهت دوم از فصل اول بحث شروع شد. در اعتبارات ماهیت، معنای مورد نظر از ماهیت در این بحث معلوم شد. در این جلسه به تبیین اعتبارات ماهیت پرداخته خواهد شد.
انحاء تصوّر ماهیت
تصوّر معنی یا ماهیت در ذهن تنها به سه شکل ممکن است: معنی بدون وصف؛ معنی با وصف وجودی؛ معنی با وصف عدمی؛ به عنوان مثال در ماهیت و معنی انسان که همان حیوان ناطق است، این سه نحوه تصوّر ممکن است:
الف. گاهی تنها این معنی بدون قید و وصفی به ذهن میآید مانند «الانسان». به این قسم «ماهیت لابشرط» گفته میشود.
ب. گاهی این معنی همراه وصفی مانند عالم تصوّر میشود. ذهن در مرحله تصوّر این قدرت را دارد که تصاویر را به ذهن آورد، و هر تصرّفی که میخواهد با آن تصویر انجام دهد، به عنوان مثال زید عمامه سفید دارد امّا ذهن میتواند با رنگ سیاه آن را تصوّر نماید. همینطور ذهن میتواند «الانسان العالم» را تصوّر نماید که صورت معنی انسان میباشد، امّا همراه وصف عالم است، مانند اینکه تصویر زید همراه عینکی در ذهن آید. به این قسم «ماهیت بشرط شیء» گفته میشود.
ج. گاهی همان معنی همراه وصفی عدمی مانند غیر عالم به ذهن میآید مانند «الانسان غیر العالم». این قسم همان قسم دوم است تنها وصف آن عدمی است (اگر در اصول این تقسیم مطرح میشد دو قسم داشت زیرا وصف عدمی به دلیل نکتهای در حکمت است که اضافه شده است). به این قسم «ماهیت بشرط لا» گفته میشود.
بنابراین انحاء تصوّر ماهیت سه نحوه است، و هر ماهیت یا معنایی به ذهن آید، قطعاً به یکی از این سه نحوه خواهد بود. باید توجّه شود که مهمّ نیست این سه قسم دارای مصداقی باشند یا نباشند مانند «الانسان غیر المخلوق» که قسم سوم است و مصداقی ندارد، یا «الانسان الواجب وجوده» که قسم دوم است و مصداقی ندارد.
تفاوت اصطلاح اصولی معقول اول و ثانی با اصطلاح فلسفی آنها
در ضمن این بحث باید به دو نکته توجه شود: اول اینکه این سه عنوان ناظر به سه «مفهوم» است، و ناظر به معنی یا ماهیت نیست؛ و دوم اینکه در حکمت بحثی به عنوان «معقول اول» و «معقول ثانی» مطرح است و معقول ثانی هم تقسیم به «معقول ثانی منطقی» و «معقول ثانی فلسفی» شده است. توضیح این اصطلاحات در حکمت کمی پیچیده شده است، و مرحوم لاهیجانی در شواهد الالهام در اوایل کتاب این بحث را خوب توضیح داده است. امّا اصولیون متأخّر اصطلاحی به عنوان «معقول اول» و «معقول ثانی» ساختهاند که غیر از اصطلاح فلسفی بوده و اصطلاح خوبی است. توضیح اینکه «معقول ثانی» مفهومی در ذهن است که از مفهوم یا مفاهیم دیگر انتزاع شده است؛ و «معقول اول» مفهومی در ذهن است که از این قبیل نباشد (معقول همان مفهوم است که به سبب اینکه نزد مشهور مفهوم همان «صورت الشیء عند العقل» است، به آن معقول گفته شده است). این اصطلاح در ارتکاز اصولیون بوده که شاید اولین کسی که خوب آن را تبیین نموده است شهید صدر میباشد. بنابراین در اصطلاح اصولی معقول اول مانند مفاهیم «انسان»، و «وجود»، و «مثلث چهار ضلعی» بوده، و معقول ثانی مانند مفاهیم «مفهوم»، و «کلی»، و «جزئی» میباشد.
با توجه به این توضیح این سه مثال «الانسان» و «الانسان العالم» و «الانسان غیر العالم»، همه معقول اول در اصطلاح اصولی هستند.
ماهیت لابشرط مقسمی، معقول ثانی است
ذهن با نظر به سه مفهوم «الانسان» و «الانسان العالم» و «الانسان غیر العالم» که معقول اول هستند، میتواند مفاهیم دیگری بسازد. به عنوان مثال ذهن با در نظر گرفتن این سه مفهوم، قادر است چهار مفهوم دیگر بسازد:
الف. ذهن با نظر به مفهوم «الانسان» میتواند مفهوم «مفهوم الانسان الخالی عن القید» را بسازد که معقول ثانی است. تنها مصداق این مفهوم جدید همان «ماهیت انسان لابشرط» در ذهن است.
ب. ذهن با نظر به مفهوم «الانسان العالم» میتواند مفهوم «مفهوم الانسان المقیّد بالعالم» را بسازد که معقول ثانی بود، و تنها مصداق آن «ماهیت انسان بشرط شیء» در ذهن است.
ج. ذهن با نظر به مفهوم «الانسان غیر العالم» میتواند مفهوم «مفهوم الانسان المقیّد بغیر العالم» را بسازد که معقول ثانی بوده، و تنها مصداق آن «ماهیت انسان بشرط لا» در ذهن است.
د. ذهن با نظر به هر سه مفهومی که معقول اولی است هم قادر است مفهوم «مفهوم الانسان» را بسازد که سه مصداق دارد، یعنی هر یک از سه مفهوم «الانسان» و «الانسان العالم» و «الانسان غیر العالم» در ذهن، یک مصداق برای آن میباشند.
از بین این چهار معقول ثانی، سه قسم اول نامی ندارند، امّا قسم چهارم «ماهیت لابشرط مقسمی» نامیده شده است.