شما می فرمایید ردّ روایت قبل از شیخ طوسی هم به خاطر رجال فراوان است اما در نبود قرائن خارجی دیگر؛ به نظرم باید کمی به تاریخ رجوع شود، چرا که آن زمان به این اندازه فوت قرائن نبوده است تا دست به دامن چنین راه بس ناقص و غلط اندازی بروند. انگیزه ی خود رجالیون نیز این نبوده که این علم را ترازی برای رد یا قبول احادیث قرار دهند، بلکه خودشان گفته اند در مقابله با این که عامه می گفتند این ها رجال حدیث ندارند این کار را کرده اند. قبل تر که تحقیق کرده بودم در خاطرم هست که خود ایشان حتی کسانی را که در رجالشان ذم کرده بودند از آن ها حدیث نقل می کردند.
در ضمن فکر نمی کنم صرف ادعا شیوه ی صوابی برای بحث باشد، هم در مورد اصل بحث و هم در مورد این که می فرمایید بنده متوجه منظور شما نیستم. به هر حال اگر مایل به ادامه ی بحث نیستید من اصراری بر این کار ندارم.
در ضمن فکر نمی کنم صرف ادعا شیوه ی صوابی برای بحث باشد، هم در مورد اصل بحث و هم در مورد این که می فرمایید بنده متوجه منظور شما نیستم. به هر حال اگر مایل به ادامه ی بحث نیستید من اصراری بر این کار ندارم.
samimi.blog.ir