13-آذر-1395, 09:54
(23-آبان-1395, 18:14)امین 69 نوشته: در هر دو صورتی که می فرمایید ( برای حصول اطمینان به صدور روایت یا علم به ثقه یا عادل بودن مخبر) از این راه (اخبار رجالیون) استفاده می شود، و در هر کدام شخص آن را راهی برای رسیدن به مقصودش می بیند و این استفاده ی از رجال مختص یکی از مبنا ها نیست.
اشکال بنده را به نظرم متوجه نشدید؛ بنده گفتم چطور مرسلات را کنار می گذاریم در حالی که بسیاری از اخبار رجالیون از اشخاص، خود مرسلند؟
ضمناً بحث علمی جای دخالت احساسات و این که اگر من فلان حرف را بزنم به فلام بزرگ بر می خورد نیست؟ اگر شما جایی از عبارات بنده را می بینید که توهینی به بزرگی کرده ام شاهد بیاورید؟
اگر به نظر شما بنده طلبه ای بی سواد به نظر می آیم می توانید وجه آن را بفرمایید نه این که برخورد احساسی بکنید.
با سلام خدمت برادر بزرگوار
بنده هیچ گاه جسارتی به شما نکرده و قصد آن را نیز نداشته ام.
بحث علمی جایگاه ابداع و نوآوری است و باید در مسیر تکامل علم هر آنچه به نظر انسان صحیح است بیان گردد.
سخنان بزرگان و عالمان متقدم در جایگاه خویش محترم، اما به عنوان یک گزاره انسانی قابل خطا و قابل نقد است و آنچه شما مرقوم داشتید که نقد گذشتگان موجب وهن نیست، سخنی منطقی و مستدل است.
سخن بنده در این باب بود که تعبیر بی نهایت غلط آن هم با تکرار زیبنده علمای اعلام نیست.
می توان رفتار علمی فقیهان را نقد کرد اما لازم نیست به این نحو سخن آن را تخریب نمود.
آنچه مسلم است همانگونه که کلام فقیهان گذشته کلامی انسانی و قابل خطاست، کلام ما نیز مبرای از خطا نخواهد بود. پس نمی توان به این آسانی رفتاری به خصوص از فقیهان اعلام را به صفت بی نهایت غلط خطاب نمود.
در پاسخ به اشکال شما نیز در مطلب گذشته بیان کردم، اگر عالمی از نظر استدلالی قائل به حجیت خبر واحد عادل شد و ادله این قول را در مبحث حجیت خبر واحد را پذیرفت، تنها خبری که عادل عن عادل برای او نقل کرده اند حجت است و اگر حجیت اطمینان را نیز بپذیرد - مرحوم شیخ حجیت اطمینان را تنها در فرض انسداد پذیرفته است - اخباری که اطمینان به صدور آنها دارد و لو مرسل باشند برای او حجت خواهد بود. حال برای تشخیص خبر عادل عن عادل که حجت است هر چند موجب اطمینان نگردد
یا از قول رجالی به توثیق راوی اطمینان حاصل می کند که وظیفه او روشن است
یا از قول رجالی به توثیق راوی برای او ظن حاصل است و مبنای انسداد را و لو در رجال پذیرفته است که بازهم قول رجالی مبنای عمل اوست.
یا مبنای انسداد را نپذیرفته و از قول رجالی نیز اطمینان حاصل نکرده است، در این فرض دو احتمال می دهد یا رجالی مرسلا توثیق راوی کرده است یا کابر عن کابر از ثقات، به توثیق راوی رسیده باشد، چون اطمینان به هیچ طرف وجود ندارد و هر دو محتمل است و هیچ قرینه قطعی وجود ندارد که مرسلا توثیق می کند، امر دائر بین حس و حدس است و شهادت عالم رجالی به توثیق راوی حمل بر حس می شود و حجت خواهد بود.
این نوع بحث به هیچ وجه در روایات مرسل جاری نیست زیرا روایت به صورت مرسل به ما رسیده است و شکی در ارسال آن نداریم تا اصاله الحس را جاری کنیم.
پس این دو مبحث کاملا مجزا هستند و نمی توانند به هیچ وجه به هم نتظیر شوند.
بله اشکال دیگری به حجیت قول رجالی وجود دارد که با این اشکال متفاوت است و در مطلب گذشته آن را بیان کرده ام که اگر لازم شد باز تکرار خواهم کرد.
موفق، موید و پیروز باشید.