امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نکته علمی: بررسی طریق مرحوم صدوق به مسمع
#1
با توجه به اینکه یکی از روایاتی که برای شاهد زور در درس استاد مطرح گردید روایت مسمع کردین بود، مناسب است سند این روایت بررسی شود. روایت را مرحوم صاحب وسائل اینگونه نقل کرد :
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مِسْمَعٍ كِرْدِينٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي أَرْبَعَةٍ شَهِدُوا عَلَى رَجُلٍ بِالزِّنَا فَرُجِمَ ثُمَّ رَجَعَ أَحَدُهُمْ فَقَالَ شَكَكْتُ فِي شَهَادَتِي قَالَ عَلَيْهِ الدِّيَةُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُ قَالَ شَهِدْتُ عَلَيْهِ مُتَعَمِّداً قَالَ يُقْتَلُ
                         وسائل ‏الشيعة ج : 27  ص :  329 
اسناد مرحوم صدوق به مسمع کردین این است :
[بيان الطريق إلى مسمع بن مالك البصريّ‏]
و ما كان فيه عن مسمع بن مالك البصريّ فقد رويته عن أبي- رضي اللّه عنه- عن سعد بن عبد اللّه، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن القاسم بن محمّد عن أبان، عن مسمع بن مالك البصريّ، و يقال له: مسمع بن عبد المالك البصريّ، و لقبه كردين و هو عربيّ من بني قيس بن ثعلبة و يكنّى أبا سيّار، و يقال: إنّ الصادق عليه السّلام قال له أوّل ما رآه: ما اسمك؟ فقال: مسمع فقال: ابن من؟ قال: ابن مالك فقال بل أنت مسمع بن عبد الملك
مسمع کردین همان مسمع بن عبدالملک بن مسمع است که در اینجا مرحوم صدوق او را مسمع بن مالک معرفی می نماید در مورد او جناب کشی چنین گفته : قال محمد بن مسعود سألت أبا الحسن علي بن الحسن بن فضال عن مسمع كردين فقال هو ابن مالك من أهل البصرة و كان ثقة
رجال‏ الكشي /ص‏310
 و ایشان توثیق شده است .
بقیه افراد به غیر از القاسم بن محمد ثقه هستند و تنها بحث بر سر القاسم بن محمد می باشد .
ایشان با القاب مختلفی مثل کاسولا، الاصفهانی ، الاصبهانی ،الجوهری، القمی در روایات آمده است
در مورد ایشان در رجال نجاشی چنین آمده است  القاسم بن محمد القمي

يعرف بكاسولا لم يكن بالمرضي له كتاب نوادر. أخبرنا ابن نوح قال: حدثنا الحسن بن حمزة قال: حدثنا ابن بطة قال: حدثنا البرقي عن القاسم.
ابن غضائری در مورد ایشان می گوید :
                        ابن‏ الغضائري/الرجال‏ لإبن‏ الغضائري/86
القاسم بن محمد الأصبهاني
كاسولا أبو محمد. حديثه يعرف تارة و ينكر أخرى. و يجوز أن يخرج شاهدا.
با توجه به این کلام ابن غضائری می توان این چنین نتیجه گرفت که اگر مضمون روایات او منکر و نا شناخته بود و به تعبیری از متفردات ایشان بود صلاحیت دلیل واقع شدن را ندارد ولی اگر اینچنین نبود می توان به آن تمسک کرد .
در بحث ما هم اینچنین است چرا که روایات متعددی به همین مضمون با سند صحیح در دست هست که این روایت می توان شاهد قرار بگیرد.
البته این بیان موجب وثاقت القاسم بن محمد نمی شود
برای بیان وثاقت ایشان می توان از طریق اکثار اجلاء مثل حسين بن سعید اهوازی که در طریق نقل کتاب ایشان قرار گرفته است که و جناب ابراهیم بن هاشم وثاقت ايشان را اثبات نمود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین بن علی ، مسعود عطار منش
#2
چه تقریبی برای اکثار روایت اجلاء بیان می کنید که نتیجه اش شامل اکثار های مع الواسطه هم میشود؟
پاسخ
#3
چند نکته: اول آنکه بر اهل فن پوشیده نیست که قاسم بن محمد اصفهانی و قاسم بن محمد جوهری دو نفر هستند و این امر با مراجعه به کتب رجال و اسناد مشخص می شود. دوم آنکه اصلا طبقه قاسم بن محمد جوهری با اصفهانی تفاوت دارد راوی از جوهری حسین بن سعید و محمد بن خالد برقی است در حالیکه راوی از اصفهانی امثال ابراهیم بن هاشم و سعد بن عبدالله است که در طبقه ای پائین تر قرار دارند.سوم آنکه با توجه به روایت حسین بن سعید مشخص می شود که قاسم بن محمد همان جوهری است چه آنکه حسین راوی کتاب اوست. علاوه بر آنکه در اسناد بسیاری که بین حسین بن سعید و ابان واقع شده است تصریح به لقب او شده است. چهارم آنکه: حداقل از دو راه می توان اثبات وثاقت جوهری کرد. اول اینکه حسین بن سعید از او  به صورت مستقیم اکثار روایت دارد و راوی کتاب اوست. دوم  اینکه جناب صفوان و ابن ابی عمیر از او روایت نقل کرده اند. بنابر قبول این دو توثیق می توان به او اعتماد کرد.
پاسخ
 سپاس شده توسط فقه جواهری ، مسعود عطار منش


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  بررسی معنای «لمم» در آیۀ 32 سورۀ نجم از ادلۀ عدم اختلال صغیره به عدالت سید یزدی 0 152 29-دي-1402, 18:39
آخرین ارسال: سید یزدی
  مخل نبودن عدم توثیق مشایخ صدوق به اعتبار روایت رضا اسکندری 1 584 10-بهمن-1400, 09:57
آخرین ارسال: مومن

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان