27-ارديبهشت-1403, 17:44
در آیه ۲۷۲ و ۲۷۳ سوره بقره آمده است:
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُون(۲۷۲)
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فىِ الْأَرْضِ يحَسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَير فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(273)
دو نکته در مورد این آیه وجود دارد که به نظر میرسد از دید مترجمین قرآن مغفول مانده است.
نکته اول: متعلّق «للفقراء»
در اینکه متعلّق «للفقراء» در این آیه چیست، اقوال مختلفی بیان شده است. برخی از مفسّرین، «للفقراء» را متعلّق به «و ما تنفقوا من خیر» در آیه قبل دانستهاند. ولی سایر مفسّرین به آن اشکال نموده و بیان کردهاند که لازمه این بیان، فصل به اجنبی بین عامل و معمول است، و چنین امری صحیح نیست. ممکن نیست که جزاء شرط، بین شرط و متعلّق آن فاصل شود. بنابرین، «للفقرا» متعلّق به محذوف است. در اینکه متعلّق محذوف چیست، اقوال مختلفی بیان شده است. برخی متعلّق را «أعطوا» دانستهاند و برخی دیگر به «أنفقوا» تعبیر کردهاند. دستهای دیگر از مفسّرین، «للفقرا» را خبر دانسته و برای آن مبتدای محذوف (الصدقات أو النفقات) در تقدیر گرفتهاند. زمخشری آورده است:
«الجار متعلق بمحذوف. و المعنى: اعمدوا الفقراء، و اجعلوا ما تنفقون للفقراء، كقوله تعالى (فِي تِسْعِ آياتٍ) و يجوز أن يكون خبر مبتدإ محذوف، أى صدقاتكم للفقراء»[1].
به نظر میرسد وجه اول از این دو وجه صحیح است، و «للفقراء» متعلّق به یک فعل مقدّر است، نه آنکه خبر باشد؛ چرا که اگر خبر برای «الصدقات» باشد، معنای اختصاص صدقه به این دسته از فقرا از آیه استفاده میشود، در حالی که این امر، صحیح نیست؛ چرا که شرایطی که در این آیه شریفه بیان شده است، نه شرط صدقات واجب، و نه شرط صدقات مستحبّ است. بلکه تنها تنبیهی است به آنکه: از این دسته از فقرا که عفیفانه زندگی میکنند، غفلت نشود.
هیچیک از مترجمین قرآن به این نکته دقّت نکردهاند. تمامی ترجمههای این آیه به صورتی است که یا صریح در اختصاص است یا ظاهر در اختصاص است و یا آنکه تعبیر مبهمی به کار رفته است که به روشنی مراد را روشن نمیکند. برخی از این ترجمهها ذکر میگردد:
«نیکی و انفاق شما مخصوص فقیرانی است که ...»: آدینهوند
«صدقات ازآن فقیرانی است که ...»: آیتی، پاینده، پورجوادی، ترجمان فرقان، ترجمه کاشف، ترجمه المیزان و مشکینی
«صدقات برای فقیرانی است که ...»: احسن الحدیث، ارفع، برزی، حجة التفاسیر، رضایی، رهنما، سارج، صفوی، صلواتی، فارسی، فولادوند، کاویانپور، گرمارودی، مرکز فرهنگ و معارف قرآن و ترجمه معزّی و ترجمه دهلوی
«صدقات، حقّ نیازمندانی است که ...»: انصاریان
«از برای فقیرانی است که ...»: روان جاوید، شعرانی، صفیعلیشاه، مصباحزاده
«انفاق شما مخصوصا باید برای نیازمندانی باشد که ...»: مکارم، جوامع الجامع، حجّتی و ترجمه تفسیر نور
«صدقه و احسان به آن فقرایی لازم است که ...»: نوبری
«مخصوصا در مورد نیازمندانی که ...»: طاهری
«نفقات و صدقات، سزاوار است براى فقرايى كه ...»: یاسری
«صدقه مر درویشان را ...»: نسفی
برخی از این ترجمهها نیازمند توضیحاتی است که از مجال بحث خارج است (به فایل پیوست رجوع شود). بهنظر میرسد بهترین ترجمه آن است که گفته شود: «صدقه دهید به فقیرانی که ...». تنها در یک ترجمه که آن ترجمه «تاج التراجم» است، به درستی آیه شریفه ترجمه شده است: «نفقات کنید آن درویشان را ...».
نکته دوم: معنای «احصروا»
مراد از احصار در آیه شریفه، بیماری است. در هیچیک از ترجمهّها این نکته انعکاس نیافته است. یک بحث جدّی بین مفسّرین مطرح است که مراد از احصار در آیه شریفه چیست. در کتب لغت نیز اختلاف شدیدی در معنای این واژه وجود دارد. در معجم مقاییس اللغة آمده است: «الكلام فى حَصَره و أحصره، مشتبهٌ عندى غايةَ الاشتباه»[2].
علّت این اشتباه، معانی بسیار مختلفی است که برای آن در کتب لغت ذکر شده است. آنچه که از جهت روایات ما مسلّم است، و هیچتردیدی در آن نیست، عدم تفاوت بین احصار و حصر است. بنابر روایات ما، هر دو واژه به یک معنی هستند. معنی آن هم بیمار است. روایات بسیار زیادی بر این امر دلالت دارد[3]. یک روایت به عنوان نمونه بیان میگردد:
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْمَحْصُورُ غَيْرُ الْمَصْدُودِ الْمَحْصُورُ الْمَرِيضُ وَ الْمَصْدُودُ الَّذِي يَصُدُّهُ الْمُشْرِكُونَ كَمَا رَدُّوا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَصْحَابَهُ لَيْسَ مِنْ مَرَضٍ ...»[4].
در این روایت، از فعل ثلاثی مجرّد، واژه «محصور» استعمال شده است. جناب آیت الله والد از تعبیر «لیس من مرض» استظهار نمودهاند که مصدود، شامل تمامی غیر بیماران میشود. این واژه در مقابل محصور است که مختص مریضان است.
در مواردی که به صورت ثلاثی مزید استعمال شده، یا معنای آن مجمل است، و یا از قرائن میتوان اختصاص آن به مریض را استظهار نمود. به عنوان مثال در صحیحه زراره آمده است:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أُحْصِرَ الرَّجُلُ بَعَثَ بِهَدْيِهِ فَإِذَا أَفَاقَ وَ وَجَدَ مِنْ نَفْسِهِ خِفَّةً فَلْيَمْض»[5].
در این روایت، «افاق» به معنی رفع بیماری است، و قرینه بر معنای «احصر» میشود.
حاصل آنکه بین مفسّرین و لغویین در معنای احصر اختلافات زیادی وجود دارد. سعید بن جبیر، احصر در آیه شریفه را به بیماری معنی نموده است. از جهت روایات ما مسلّم است که مراد، بیماری است. با این وجود، در هیچیک از ترجمههای قرآن، «احصروا» به بیماری ترجمه نشده است. البته برخی آن را به عنوان یک مصداق در کنار مصادیق دیگر ذکر کردهاند، ولی هیچکس آن را به بیماری اختصاص نداده است، بلکه تصریح کردهاند به آنکه به بیماری اختصاص ندارد. در تفسیر و ترجمه، باید به روایات اهلبیت نیز رجوع نمود. به خصوص، در این مورد که واژه احصر، بسیار محلّ اختلاف است.
برگرفته از درس خارج فقه استاد سیّد محمّد جواد شبیری مورّخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
[1] الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج1، ص: 318
[2] معجم مقاييس اللغة، ج2، ص: 72
[3] کافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۷۱.
[4] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج4، ص369، رقم۳.
[5] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج4، ص370، رقم۴.
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُون(۲۷۲)
لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فىِ الْأَرْضِ يحَسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَير فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ(273)
دو نکته در مورد این آیه وجود دارد که به نظر میرسد از دید مترجمین قرآن مغفول مانده است.
نکته اول: متعلّق «للفقراء»
در اینکه متعلّق «للفقراء» در این آیه چیست، اقوال مختلفی بیان شده است. برخی از مفسّرین، «للفقراء» را متعلّق به «و ما تنفقوا من خیر» در آیه قبل دانستهاند. ولی سایر مفسّرین به آن اشکال نموده و بیان کردهاند که لازمه این بیان، فصل به اجنبی بین عامل و معمول است، و چنین امری صحیح نیست. ممکن نیست که جزاء شرط، بین شرط و متعلّق آن فاصل شود. بنابرین، «للفقرا» متعلّق به محذوف است. در اینکه متعلّق محذوف چیست، اقوال مختلفی بیان شده است. برخی متعلّق را «أعطوا» دانستهاند و برخی دیگر به «أنفقوا» تعبیر کردهاند. دستهای دیگر از مفسّرین، «للفقرا» را خبر دانسته و برای آن مبتدای محذوف (الصدقات أو النفقات) در تقدیر گرفتهاند. زمخشری آورده است:
«الجار متعلق بمحذوف. و المعنى: اعمدوا الفقراء، و اجعلوا ما تنفقون للفقراء، كقوله تعالى (فِي تِسْعِ آياتٍ) و يجوز أن يكون خبر مبتدإ محذوف، أى صدقاتكم للفقراء»[1].
به نظر میرسد وجه اول از این دو وجه صحیح است، و «للفقراء» متعلّق به یک فعل مقدّر است، نه آنکه خبر باشد؛ چرا که اگر خبر برای «الصدقات» باشد، معنای اختصاص صدقه به این دسته از فقرا از آیه استفاده میشود، در حالی که این امر، صحیح نیست؛ چرا که شرایطی که در این آیه شریفه بیان شده است، نه شرط صدقات واجب، و نه شرط صدقات مستحبّ است. بلکه تنها تنبیهی است به آنکه: از این دسته از فقرا که عفیفانه زندگی میکنند، غفلت نشود.
هیچیک از مترجمین قرآن به این نکته دقّت نکردهاند. تمامی ترجمههای این آیه به صورتی است که یا صریح در اختصاص است یا ظاهر در اختصاص است و یا آنکه تعبیر مبهمی به کار رفته است که به روشنی مراد را روشن نمیکند. برخی از این ترجمهها ذکر میگردد:
«نیکی و انفاق شما مخصوص فقیرانی است که ...»: آدینهوند
«صدقات ازآن فقیرانی است که ...»: آیتی، پاینده، پورجوادی، ترجمان فرقان، ترجمه کاشف، ترجمه المیزان و مشکینی
«صدقات برای فقیرانی است که ...»: احسن الحدیث، ارفع، برزی، حجة التفاسیر، رضایی، رهنما، سارج، صفوی، صلواتی، فارسی، فولادوند، کاویانپور، گرمارودی، مرکز فرهنگ و معارف قرآن و ترجمه معزّی و ترجمه دهلوی
«صدقات، حقّ نیازمندانی است که ...»: انصاریان
«از برای فقیرانی است که ...»: روان جاوید، شعرانی، صفیعلیشاه، مصباحزاده
«انفاق شما مخصوصا باید برای نیازمندانی باشد که ...»: مکارم، جوامع الجامع، حجّتی و ترجمه تفسیر نور
«صدقه و احسان به آن فقرایی لازم است که ...»: نوبری
«مخصوصا در مورد نیازمندانی که ...»: طاهری
«نفقات و صدقات، سزاوار است براى فقرايى كه ...»: یاسری
«صدقه مر درویشان را ...»: نسفی
برخی از این ترجمهها نیازمند توضیحاتی است که از مجال بحث خارج است (به فایل پیوست رجوع شود). بهنظر میرسد بهترین ترجمه آن است که گفته شود: «صدقه دهید به فقیرانی که ...». تنها در یک ترجمه که آن ترجمه «تاج التراجم» است، به درستی آیه شریفه ترجمه شده است: «نفقات کنید آن درویشان را ...».
نکته دوم: معنای «احصروا»
مراد از احصار در آیه شریفه، بیماری است. در هیچیک از ترجمهّها این نکته انعکاس نیافته است. یک بحث جدّی بین مفسّرین مطرح است که مراد از احصار در آیه شریفه چیست. در کتب لغت نیز اختلاف شدیدی در معنای این واژه وجود دارد. در معجم مقاییس اللغة آمده است: «الكلام فى حَصَره و أحصره، مشتبهٌ عندى غايةَ الاشتباه»[2].
علّت این اشتباه، معانی بسیار مختلفی است که برای آن در کتب لغت ذکر شده است. آنچه که از جهت روایات ما مسلّم است، و هیچتردیدی در آن نیست، عدم تفاوت بین احصار و حصر است. بنابر روایات ما، هر دو واژه به یک معنی هستند. معنی آن هم بیمار است. روایات بسیار زیادی بر این امر دلالت دارد[3]. یک روایت به عنوان نمونه بیان میگردد:
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ الْمَحْصُورُ غَيْرُ الْمَصْدُودِ الْمَحْصُورُ الْمَرِيضُ وَ الْمَصْدُودُ الَّذِي يَصُدُّهُ الْمُشْرِكُونَ كَمَا رَدُّوا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَصْحَابَهُ لَيْسَ مِنْ مَرَضٍ ...»[4].
در این روایت، از فعل ثلاثی مجرّد، واژه «محصور» استعمال شده است. جناب آیت الله والد از تعبیر «لیس من مرض» استظهار نمودهاند که مصدود، شامل تمامی غیر بیماران میشود. این واژه در مقابل محصور است که مختص مریضان است.
در مواردی که به صورت ثلاثی مزید استعمال شده، یا معنای آن مجمل است، و یا از قرائن میتوان اختصاص آن به مریض را استظهار نمود. به عنوان مثال در صحیحه زراره آمده است:
«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا أُحْصِرَ الرَّجُلُ بَعَثَ بِهَدْيِهِ فَإِذَا أَفَاقَ وَ وَجَدَ مِنْ نَفْسِهِ خِفَّةً فَلْيَمْض»[5].
در این روایت، «افاق» به معنی رفع بیماری است، و قرینه بر معنای «احصر» میشود.
حاصل آنکه بین مفسّرین و لغویین در معنای احصر اختلافات زیادی وجود دارد. سعید بن جبیر، احصر در آیه شریفه را به بیماری معنی نموده است. از جهت روایات ما مسلّم است که مراد، بیماری است. با این وجود، در هیچیک از ترجمههای قرآن، «احصروا» به بیماری ترجمه نشده است. البته برخی آن را به عنوان یک مصداق در کنار مصادیق دیگر ذکر کردهاند، ولی هیچکس آن را به بیماری اختصاص نداده است، بلکه تصریح کردهاند به آنکه به بیماری اختصاص ندارد. در تفسیر و ترجمه، باید به روایات اهلبیت نیز رجوع نمود. به خصوص، در این مورد که واژه احصر، بسیار محلّ اختلاف است.
برگرفته از درس خارج فقه استاد سیّد محمّد جواد شبیری مورّخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳.
[1] الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج1، ص: 318
[2] معجم مقاييس اللغة، ج2، ص: 72
[3] کافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۷۱.
[4] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج4، ص369، رقم۳.
[5] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج4، ص370، رقم۴.