ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
3-آذر-1399, 19:10
(آخرین تغییر در ارسال: 3-آذر-1399, 19:23 توسط مسعود عطار منش.)
تمام موضوعاتی که مقارن با شرایط متفاوت از عصر صدور است یعنی مثلا حتی متعه که مستحدثه نیست هم بلحاظ قواعد اولیه نمیتوان به اطلاق تمسک کرد و نیاز به جریان انسداد و... دارد.
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
شامل تمام موضوعاتی که به نحوی متفاوت با عصر صدور است مثلا متعه مستحدثه نیست ولی مقارن با شرایطیست که شاید در عصر صدور نبوده یا کمتر بوده.
البته نمیخواهم بگویم متعخ قبلا حلال یوده الان حرام است بلکه مقصود اینست که تمسک به اطلاق بلحاظ قواعد اولیه دچار اشکال است.
ارسالها: 207
موضوعها: 22
تاریخ عضویت: مرداد 1399
اعتبار:
1
سپاس ها 15
سپاس شده 26 بار در 22 ارسال
بیان رد وجود اقتصاد اسلامی منظور بود.
البته این اندازه شاید سد از تحقیق و تدقیق در فهم اقتصاد اسلامی نشه چون ممکنه با ورود در بحث این رو متوجه بشیم که شمول اطلاقات حداقل نسبت به غیر مسایل مستحدثه نشه و بتوان اصل اقتصاد رو استفاده کرد و طبق همان برنامه نویسی کرد حالا مسایل مستحدثه رو با غیر اطلاقات حکمش روشن میشه و این خللی ایجاد نمیکنه.
اینکه عرض میکنم ممکن در حین کار متوجه عدم منع از شمول اطلاق بشیم به این خاطره که این بیانات شمول و عدم شمول بیان عرفی و قاعده است ولی اینکه در هر مورد جداگانه این قاعده مورد استفاده عرف قرار میگیره یا نه بستگی به مورد و سیره عقلاء در همون مورد داره.
ارسالها: 274
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: دي 1393
اعتبار:
1
سپاس ها 137
سپاس شده 15 بار در 14 ارسال
(6-آذر-1399, 22:05)مهدی خسروبیگی نوشته: سلام برای نظام اقتصادی در اسلام رجوع کنید به اقتصادنا شهید صدر و این مقاله که برگرفته از کلمات شهید صدر است...
اقتصاد اسلامی و روش کشف آن از دیدگاه شهید صدر
در مقاله فوق که جناب خسروبیگی لینک آن را قرار داده اند چنین گفته شده است:
«
شهید صدر رحمه الله معتقد است مقصود از اقتصاد اسلامى «مذهب[مکتب] اقتصادى» است نه علم اقتصاد، و
تصریح مىکند که علم اقتصاد اسلامى نداریم . »
مقاله فوق منبع این سخن در آثار شهید صدر را چنین ذکر کرده است:
سید محمدباقر صدر رحمه الله،
المدرسة الاسلامیة (تهران، مکتبة اعتماد الکاظمى، 1401 ق) . ص 140، 151 و 179
و همو، اقتصادنا (چاپ دوم: المجمع العلمى للشهید الصدر رحمه الله، 1408 ق) . ، صص 31، 330 و 331 .
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
ارسالها: 274
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: دي 1393
اعتبار:
1
سپاس ها 137
سپاس شده 15 بار در 14 ارسال
21-اسفند-1399, 06:40
(آخرین تغییر در ارسال: 21-اسفند-1399, 07:09 توسط علاوی.)
(3-آذر-1399, 19:10)مسعود عطار منش نوشته: تمام موضوعاتی که مقارن با شرایط متفاوت از عصر صدور است یعنی مثلا حتی متعه که مستحدثه نیست هم بلحاظ قواعد اولیه نمیتوان به اطلاق تمسک کرد و نیاز به جریان انسداد و... دارد.
(5-آذر-1399, 19:07)مسعود عطار منش نوشته: شامل تمام موضوعاتی که به نحوی متفاوت با عصر صدور است مثلا متعه مستحدثه نیست ولی مقارن با شرایطیست که شاید در عصر صدور نبوده یا کمتر بوده.
البته نمیخواهم بگویم متعه قبلا حلال یوده الان حرام است بلکه مقصود اینست که تمسک به اطلاق بلحاظ قواعد اولیه دچار اشکال است.
پس از جنگ جهانی دوّم، در آلمان تعداد زنها 7300000 نفر بیش از مردان بود (که 3/3 میلیون نفر آنها را زنان بیوه تشکیل میدادند). در گروه سنی 30-20 ساله ها، در برابر هر 100 مرد 167 زن وجود داشت.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%86%DB%8C
تفاوت بین مردان و زنان باقی مانده از جنگ هم اکنون هم در سایر جنگهای معاصر تفاوت عمده ای ندارد زیرا عمده سربازان کشته شده مردان هستند نه زنان و کودکان
بطور نمونه جنگ سوریه یا یمن، عمده کشته شدگان مرد هستند بنابراین تفاوت با زمان صدر اسلام نیست بله شاید تفاوت عمده در این باشد که در صدر اسلام شاید ظرف چند ماه یا یکسال نیمی از یک ارتش کشته می شدند و امکان معالجه زخمی ها هم نبود ولی امروزه اگرچه تعداد تلفات کمتر است ولی ارزش انسانی این تلفات کم خیلی بیشتر است.
بطور مثال وقتی چند سال قبل در جریان جنگ سوریه، وقتی کشور ترکیه تصمیم به امتیاز گیری و باج خواهی از اروپا گرفت، اجازه عبور پناهندگان سوریه و افغانی و ایرانی و پاکستانی را به طرف اروپا داد و مرزهای خود به اروپا را باز کرد حدود یک میلیون نفر فقط به کشور آلمان پناهنده شدند و بسیاری به دیگر کشورهای اروپایی پناهنده شدند و اکنون آن پناهندگان که خطر عبور از دریا را به جان خریدند و خود را به اروپا رساندند مثل پناهندگان افغانی وضع اقتصادی به نسبت خوبی دارند
در حالیکه برخی مراجع تقلید در آن زمان یعنی دو سه سال قبل فتوا دادند پناهنده شدن به غرب وقتی جایز است که شرایطی داشته باشد از جمله آن شرایط اطمینان از سالم رسیدن و امنیت سفر و غرق نشدن در دریا بود (در آن زمان شاید حدود پنج هزار نفر در دریا غرق شده بودند)
می خواستم بگویم از یک میلیون پناهنده که فقط به آلمان رسیدند و دیگرانی که به دیگر کشورهای اروپایی رسیدند ، پنج هزار نفر در دریا غرق شدند و به خاطر شاید پنج هزار کشته شده در دریا فتوا به حرمت پناهندگی به غرب داده شد خوب اکنون که ترکیه باج و امتیازهای لازم را از اروپا گرفته است مرزهای خود را به اروپا بسته است و پناهندگان در اردوگاه های ترکیه سالهاست سرگردان هستند و احتمالاً هیچ گاه دیگر به اروپا نخواهند رسید و اگر کسی به آن فتوای حرمت پناهندگی مگر در صورت اطمینان به امنیت سفر عمل کرده باشد شاید اکنون به این فکر می کند که کدام بهتر بوده است؟ ریسک پناهندگی با خطر غرق شدن در دریا یا اینکه اکنون سالهاست در اردوگاه های پناهندگان ترکیه سرگردان است یا در کشور افغانستان در حال مردن به دلیل فقر شدید اقتصادی و نبود امنیت
می خواهم بگویم از بیش از یک میلیون پناهنده که فقط به آلمان رسیدند، پنج هزار نفر در دریا غرق شدند ولی این پنج هزار نفر بسیار مهم تلقی شد و فتوا به حرمت پناهندگی داده شد در حالیکه ارزش همین پنج هزار نفر در یک میلیون نفر معادل ارزش تلفات انسانی در صدر اسلام است که شاید نیمی از کل سپاه کشته می شدند ولی فتوا به لزوم صلح و حرمت ادامه جنگ داده نمی شد
در مورد اغراق عجیبی که در مورد تعداد کشته شدگان جنگ های صدراسلام وجود دارد لینک زیر را توصیه به مطالعه می کنم
http://ensani.ir/fa/article/37419/%D9%86...8%A7%D9%85
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق