15-دي-1396, 08:07
راجع به تفسیر قمی اشکال این است که آیا این تفسیر، تفسیری است که علی بن ابراهیم قمی نوشته یا مجموعه ای است از روایات که ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم بن حمزة بن موسی بن جعفر علیهما السلام آن را جمع کرده که شاگرد علی بن ابراهیم بوده است؟ در اوائل کتاب از تفسیر قمی زیاد نقل کرده، بعد روایات تفسیر ابی الجارود را هم به آن اضافه کرده، بعد از افرادی که هم طبقه علی بن ابراهیم بودند و شاید متأخر هم بودند روایت نقل کرده که مرحوم آغابزرگ تهرانی در کتاب الذریعة حرف تاء حدودا سی نفر را نام می برد و در این اواخر هم که دیگر کم روایت از تفسیر قمی نقل می کند.
خود این ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم توثیق ندارد. وآن عبارتی هم که در دیباجه تفسیر قمی هست که احادیث این کتاب را ما از ثقات نقل می کنیم، او هم ثابت نیست که مال علی بن ابراهیم قمی باشد شاید مال همین ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم باشد.
ولذا نه تفسیر قمی معتبر است، و نه آن دیباجه اش تا ما بخواهیم با آن دیباجه رجال را توثیق بکنیم. حتی اگر روایتی از این کتاب نیاز به توثیق ندارد و رجالش همه ثقاتند باز نمی توان به آن تمسک کرد چون معلوم نیست که این روایت در کتاب تفسیر قمی بوده ولو صاحب وسائل از تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل کرده باشد.
خود این ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم توثیق ندارد. وآن عبارتی هم که در دیباجه تفسیر قمی هست که احادیث این کتاب را ما از ثقات نقل می کنیم، او هم ثابت نیست که مال علی بن ابراهیم قمی باشد شاید مال همین ابوالفضل عباس بن محمد بن قاسم باشد.
ولذا نه تفسیر قمی معتبر است، و نه آن دیباجه اش تا ما بخواهیم با آن دیباجه رجال را توثیق بکنیم. حتی اگر روایتی از این کتاب نیاز به توثیق ندارد و رجالش همه ثقاتند باز نمی توان به آن تمسک کرد چون معلوم نیست که این روایت در کتاب تفسیر قمی بوده ولو صاحب وسائل از تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل کرده باشد.