31-فروردين-1397, 19:51
(31-فروردين-1397, 19:29)محمد 68 نوشته: استاد به عنوان شاهد، روایت خاصی بیان نکردند.
ولی محل بحث که وحدت سیاق و مناقشه در آن را بیان کردند این روایت است: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيَّاكَ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ يُذْهِبُ هَيْبَةَ الرَّجُلِ وَ مَاءَ وَجْهِهِ وَ عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ يَقُولُهَا ثَلَاثاً»
البته در خصوص این روایت فرمودند حتی صغرویا هم وحدت سیاق برای استفاده وجوب دعا در حق مؤمن، قابل تصویر نیست.
کجای سیاق این روایت (در فرض پذیرش وجود سیاق) دال بر وجوب است؟
اگر مراد ایشان بخش «أوصیك بتقوی الله» است، باید عرض شود که «توصیه» دال بر وجوب نیست و معنای اعم از وجوب و استحباب دارد. لذا هر چند که «تقوی» امری واجب است (در این که تقوا وجوب شرعی داشته باشد نیز میتوان مناقشه کرد، اما فعلا فرض میگیریم که واجب است) باز هم اگر کسی به یک امر واجب توصیه کند، به این معنا نیست که به آن امر واجب امر مینماید. مثلا اگر پدری پسرش را نصیحت کند که نماز بخواند، آیا به وی امر وجوبی کرده است؟
تنها بخشی از روایت که قابلیت دلالت بر وجوب دارد «علیك بالدعاء ...» است، که به راحتی (بدون نیاز به توجه به تعارض با سیاق و ...) قابل حمل بر استحباب است. مخصوصا با وجود این قرینهی متصله که سائل به دنبال نصیحت است، نه واجبات شرعی.