باتشکر از جوابتان ولکن همانطوری
که خبر الثقة علم حکومت دارد، الاستصحاب علم
هم دارد، این دو با هم فرقی ندارند، در لسان دلیل
شک وجدانی است و این شک هر چند اماره علم
تعبدی جعل شود باز هم باقی است، فوقش چون
در مقام تعبد تنافی در منتهی دارند با هم جمع
نمیشوند نه اینکه موضوع ان را از بین ببرد، پس
همانطور که موضوع اماره با جریان اصل باقی است ،
موضوع اصل هم با جریان اماره باقی است، اما اگر
بگوئید که چون در اماره در لسان شک اخذ نشده،
موضوع اصل باقی خواهد ماند، ولی در اینجا اخذ
شده و با حکومت عوض میشود،باید عرض کنم که ،
شما میگوئید حکومت دارد پس لسانش را از وجدانی
به تعبدی عوض میکند، بحث سر اصل همین حکومت
است چطور شد که مصادره فرمودید وان را مسلم فرض
گرفتید؟ خب اگر فرض کنیم اصل هم حکومت دارد، در
نتیجه دلیل اماره را هم در لب مقید میکند به عدم
شک تعبدی.
که خبر الثقة علم حکومت دارد، الاستصحاب علم
هم دارد، این دو با هم فرقی ندارند، در لسان دلیل
شک وجدانی است و این شک هر چند اماره علم
تعبدی جعل شود باز هم باقی است، فوقش چون
در مقام تعبد تنافی در منتهی دارند با هم جمع
نمیشوند نه اینکه موضوع ان را از بین ببرد، پس
همانطور که موضوع اماره با جریان اصل باقی است ،
موضوع اصل هم با جریان اماره باقی است، اما اگر
بگوئید که چون در اماره در لسان شک اخذ نشده،
موضوع اصل باقی خواهد ماند، ولی در اینجا اخذ
شده و با حکومت عوض میشود،باید عرض کنم که ،
شما میگوئید حکومت دارد پس لسانش را از وجدانی
به تعبدی عوض میکند، بحث سر اصل همین حکومت
است چطور شد که مصادره فرمودید وان را مسلم فرض
گرفتید؟ خب اگر فرض کنیم اصل هم حکومت دارد، در
نتیجه دلیل اماره را هم در لب مقید میکند به عدم
شک تعبدی.