8-آذر-1399, 08:27
(آخرین تغییر در ارسال: 8-آذر-1399, 08:28 توسط مسعود عطار منش.)
یکی از مهم ترين و موثر ترین عوامل فهم نادرست متون دینی مراجعه نکردن به استعمالات مرتبط با آن متن است.
مثلا احادیث مربوط به رفع القلم از صبیان و مجانین و ... را برخی به قلم احکام زدند و بعد اطلاق گرفته آن را شامل احکام وضعی نیز دانسته اند و ... در حالیکه در استعمالات شواهد متعدد وجود دارد که مراد از قلم قلم کتابت اعمال است که اساسا سیر بحث را عوض میکند.
یا مثلا تعبیر عفو و تجاوز شاید بدوا ظهور در بخشش عقوبت داشته باشد و گویا برخی به قرینه تعبیر عفو و تجاوز در برخی نقلهای حدیث رفع مراد از حدیث رفع را لااقل در برخی فقراتش رفع المواخذه گرفتند و حال آنکه با مراجعه به استعمالات میبینیم مکرر در عفو و تجاوز از تکلیف نیز استعمال شده است.
یا عقل را معمولا قوه عاقله میگیرند در حالیکه ظاهراً عقل در لسان عربی قدیمی مصدر یا اسم مصدر یعقل و به معنای فهم یا فهمیدن است لذا در مقابل جهل قرار گرفته بنابراین مثلا روایاتی که میگوید معامله صبی نافذ است حتی یعقل منظورش قوه عاقله نیست بلکه منظورش فهم است یعنی گویا تا وقتی فهم امور معاملی را ندارد معاملاتش باطل است.
فعلیکم بالتتبع
مثلا احادیث مربوط به رفع القلم از صبیان و مجانین و ... را برخی به قلم احکام زدند و بعد اطلاق گرفته آن را شامل احکام وضعی نیز دانسته اند و ... در حالیکه در استعمالات شواهد متعدد وجود دارد که مراد از قلم قلم کتابت اعمال است که اساسا سیر بحث را عوض میکند.
یا مثلا تعبیر عفو و تجاوز شاید بدوا ظهور در بخشش عقوبت داشته باشد و گویا برخی به قرینه تعبیر عفو و تجاوز در برخی نقلهای حدیث رفع مراد از حدیث رفع را لااقل در برخی فقراتش رفع المواخذه گرفتند و حال آنکه با مراجعه به استعمالات میبینیم مکرر در عفو و تجاوز از تکلیف نیز استعمال شده است.
یا عقل را معمولا قوه عاقله میگیرند در حالیکه ظاهراً عقل در لسان عربی قدیمی مصدر یا اسم مصدر یعقل و به معنای فهم یا فهمیدن است لذا در مقابل جهل قرار گرفته بنابراین مثلا روایاتی که میگوید معامله صبی نافذ است حتی یعقل منظورش قوه عاقله نیست بلکه منظورش فهم است یعنی گویا تا وقتی فهم امور معاملی را ندارد معاملاتش باطل است.
فعلیکم بالتتبع