9-تير-1400, 08:36
سلام برادر عزیز کلیپ یک ساعته ای که در کانال غلو پژوهی از شما بود رو نگاه کردم
چند نکته به ذهنم رسید:اول اینکه به نظر هیچ کدام از این مواردی که فرمودید حرمت قیام در فرض عدم الخوف که تقیه ای نباشد را ثابت نمی کند.درست است که ائمه همیشه یا بر جان خود حراس داشتند یا شیعیان خود و عالم هم بودند که این قیام ها به ثمره نمی رسد اما این جهت سبب شکل گیری اطلاق برای این نواهی نمی شود
دوم اینکه آیا در عصر غیبت نسبت به احکام اجتماعی اسلام تکلیف داریم یا خیر؟طبعا نمی توان این احکام را در عصر غیبت مهمل دانست و عند الشک در قدرت هم باید عبد تلاش خود را بکند تا حصول نتیجه مگر اینکه علم داشته باشد تلاش او بی ثمر است برای تحقق احکام اجتماعی اسلام.که از این می توان به اصاله القدره یاد کرد که استاد شهیدی می فرمودند آقای سیستانی عند الشک فی القدره این مبنا را قبول دارد.
سوم اینکه ظاهرا علت عدم قیام ائمه مثلا امام مجتبی در قضیه ی صلح یا امیرالمومنین بعد از سقیفه یا امام صادق در آن ماجرای تنور نداشتن یار بوده است خوب اگر جایی یار برای تحقق جامعه ی اسلامی بود باز هم قیام منهی عنه است؟
چند نکته به ذهنم رسید:اول اینکه به نظر هیچ کدام از این مواردی که فرمودید حرمت قیام در فرض عدم الخوف که تقیه ای نباشد را ثابت نمی کند.درست است که ائمه همیشه یا بر جان خود حراس داشتند یا شیعیان خود و عالم هم بودند که این قیام ها به ثمره نمی رسد اما این جهت سبب شکل گیری اطلاق برای این نواهی نمی شود
دوم اینکه آیا در عصر غیبت نسبت به احکام اجتماعی اسلام تکلیف داریم یا خیر؟طبعا نمی توان این احکام را در عصر غیبت مهمل دانست و عند الشک در قدرت هم باید عبد تلاش خود را بکند تا حصول نتیجه مگر اینکه علم داشته باشد تلاش او بی ثمر است برای تحقق احکام اجتماعی اسلام.که از این می توان به اصاله القدره یاد کرد که استاد شهیدی می فرمودند آقای سیستانی عند الشک فی القدره این مبنا را قبول دارد.
سوم اینکه ظاهرا علت عدم قیام ائمه مثلا امام مجتبی در قضیه ی صلح یا امیرالمومنین بعد از سقیفه یا امام صادق در آن ماجرای تنور نداشتن یار بوده است خوب اگر جایی یار برای تحقق جامعه ی اسلامی بود باز هم قیام منهی عنه است؟