(8-مرداد-1400, 16:04)سید محمد صادق رضوی نوشته: روایات در این زمینه خیلی زیاد هستند. اما در فایلی برخی مهمترها را گلچین کرده ام که پیوست شده
وصيته ع لأبي جعفر محمد بن النعمان الأحول: قال أبو جعفر قال لي الصّادق ع إنّ اللّه جلّ و عزّ عيّر أقواما في القرآن بالإذاعة...
ثمّ قال المذيع علينا سرّنا كالشّاهر بسيفه علينا رحم اللّه عبدا سمع بمكنون علمنا فدفنه تحت قدميه...
يا ابن النّعمان إنّي لأحدّث الرّجل منكم بحديث فيتحدّث به عنّي فأستحلّ بذلك لعنته و البراءة منه فإنّ أبي كان يقول و أيّ شيء أقرّ للعين من التّقيّة إنّ التّقيّة جنّة المؤمن و لو لا التّقيّة ما عبد اللّه...
ثمّ قال إنّ من كان قبلكم كانوا يتعلّمون الصّمت و أنتم تتعلّمون الكلام كان أحدهما إذا أراد التّعبّد يتعلّم الصّمت قبل ذلك بعشر سنين فإن كان يحسنه و يصبر عليه تعبّد و إلّا قال ما أنا لما أروم بأهل إنّما ينجو من أطال الصّمت عن الفحشاء و صبر في دولة الباطل على الأذى أولئك النّجباء الأصفياء الأولياء حقّا و هم المؤمنون إنّ أبغضكم إليّ المتراسّون [ای المذیعون] المشّاءون بالنّمائم الحسدة لإخوانهم ليسوا منّي و لا أنا منهم إنّما أوليائي الّذين سلّموا لأمرنا و اتّبعوا آثارنا و اقتدوا بنا في كلّ أمورنا
ثمّ قال و اللّه لو قدّم أحدكم ملء الأرض ذهبا على اللّه ثمّ حسد مؤمنا لكان ذلك الذّهب ممّا يكوى به في النّار
يا ابن النّعمان إنّ المذيع ليس كقاتلنا بسيفه بل هو أعظم وزرا بل هو أعظم وزرا بل هو أعظم وزرا
يا ابن النّعمان إنّه من روى علينا حديثا فهو ممّن قتلنا عمدا و لم يقتلنا خطأ
يا ابن النّعمان إذا كانت دولة الظّلم فامش و استقبل من تتّقيه بالتّحيّة فإنّ المتعرّض للدّولة قاتل نفسه و موبقها إنّ اللّه يقول و لا تلقوا بأيديكم إلى التّهلكة
يا ابن النّعمان إنّا أهل بيت لا يزال الشّيطان يدخل فينا من ليس منّا و لا من أهل ديننا فإذا رفعه و نظر إليه النّاس أمره الشّيطان فيكذب علينا و كلّما ذهب واحد جاء آخر يا ابن النّعمان من سئل عن علم فقال لا أدري فقد ناصف العلم...
فو اللّه لقد قرب هذا الأمر ثلاث مرّات فأذعتموه فأخّره اللّه و اللّه ما لكم سرّ إلّا و عدوّكم أعلم به منكم
يا ابن النّعمان ابق على نفسك فقد عصيتني لا تذع سرّي فإنّ المغيرة بن سعيد كذب على أبي و أذاع سرّه فأذاقه اللّه حرّ الحديد و إنّ أبا الخطّاب كذب عليّ و أذاع سرّي فأذاقه اللّه حرّ الحديد و من كتم أمرنا زيّنه اللّه به في الدّنيا و الآخرة و أعطاه حظّه و وقاه حرّ الحديد و ضيق المحابس...
و أنتم قد قرب أمركم فأذعتموه في مجالسكم يا أبا جعفر ما لكم و للنّاس كفّوا عن النّاس و لا تدعوا أحدا إلى هذا الأمر...
يا ابن النّعمان إن أردت أن يصفو لك ودّ أخيك فلا تمازحنّه و لا تمارينّه و لا تباهينّه و لا تشارّنّه و لا تطلع صديقك من سرّك إلّا على ما لو اطّلع عليه عدوّك لم يضرّك فإنّ الصّديق قد يكون عدوّك يوما....
روایت 16 (قسمت مشخص شده با رنگ نارنجی) برشی از توصیههای نسبتا مفصل امام صادق ع به محمد بن نعمان المومن الطاق است. تقریباً همهی این وصیت بیش از 1000 کلمهای بر محور لزوم حفظ اسرار شیعیان و عدم بازگویی آن برای دیگران و تقیه است و کسانی که اسرار ائمه را منتشر کردهاند را در حد قاتلان ائمه و بدتر از آنها قرار داده است.
حضرت در این کلمات مکرر از این که شیعیان برخی سخنان ایشان را پخش کردهاند شکوه کردهاند و بر لزوم تعبد با سکوت و پاسخ ندادن به هر سؤالی سخن گفتهاند. حضرت گفتهاند که ظهور منجی تاکنون سه بار نزدیک شده بود که به خاطر حفظ نکردن اسرار به تأخیر افتاده است.
همچنین دربارهی حسادت و سخنچینی شیعیان نسبت به برادرانشان و نیز از نفوذ در میان شیعیان و اطرافیان ائمه سخن گفتهاند. در این بین حضرت فرمودهاند که از کسی که از او تقیه میکنی، با تحیت استقبال کن؛ چون کسی که متعرض دولت شود، خودش را به هلاکت افکنده است.
این مضامین در ابتدای وصیت عام امام صادق ع به شیعیان هم دیده میشود، وصیتی که «أَنَّهُ كَتَبَ بِهَذِهِ الرِّسَالَةِ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَمَرَهُمْ بِمُدَارَسَتِهَا وَ النَّظَرِ فِيهَا وَ تَعَاهُدِهَا وَ الْعَمَلِ بِهَا فَكَانُوا يَضَعُونَهَا فِي مَسَاجِدِ بُيُوتِهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ نَظَرُوا فِيهَا» و در ابتدای روضهی کافی نقل شده است.
از کنار هم گذاشتن این توصیهها این مطلب روشن میشود که در آن زمان شیعیان لوازم صمت را رعایت نمیکردهاند و کلماتی از ائمه را منتشر میکردهاند که ممکن بوده جان امام را به خطر بیندازد. حکومت هم به دنبال همین بوده است تا اطلاعاتی از آنها به دست آورد و آنها را زندانی نماید.
همین مسأله باعث بروز مشکلاتی برای شیعیان و حتی برای امام معصوم میشده است. چنان که در روایات آمده است که امام کاظم ع به خاطر سعایت برخی از برادرزادههایش به زندان افکنده شد.
در زمانی که حکومت اینچنین به دنبال مچگیری از شیعیان است حضرت فرمودهاند که اولاً در نقل اخبار دقت کنید و ثانیاً «إِذَا كَانَتْ دَوْلَةُ الظُّلْمِ فَامْشِ وَ اسْتَقْبِلْ مَنْ تَتَّقِيهِ بِالتَّحِيَّةِ فَإِنَّ الْمُتَعَرِّضَ لِلدَّوْلَةِ قَاتِلُ نَفْسِهِ وَ مُوبِقُهَا إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة» چون تعرض به دولت باعث گرفتاری خواهد شد و چیزی هم گیرتان نمیآید.
آیا از این مسأله میتوان یک حکم عام استفاده کرد که در مقابل هر دولت ظالمی -ولو قدرت بر شکست دادن او داریم- سکوت کنیم؟! ادعا نمیکنیم که این روایت خاص است اما قرینههای احتمالی باعث منعقد نشدن اطلاق میشود.