بیتوجهی به روایات مقابل
البته در مقابل این روایات، روایات دیگری وجود دارد که نویسنده ذکری از آنها به میان نیاورده است و ممکن است کسی ادعا نماید از آنها تأیید فی الجملهی برخی از قیامها -حتی در همان زمان بنی عباس- استفاده میشود؛ بنده فحص تامی نکردم؛ تنها به چند نمونه اشاره میکنم.
از جمله کلینی روایتی را نقل کرده است که حسین بن علی صاحب فخ در زمانی که قصد قیام داشت، از امام کاظم ع خواست که با او بیعت کنند، هرچند امام کاظم بیعت نکردند اما در موقع بدرقهی او گفتند: «يَا ابْنَ عَمِّ إِنَّكَ مَقْتُولٌ فَأَجِدَّ الضِّرَابَ فَإِنَّ الْقَوْمَ فُسَّاقٌ يُظْهِرُونَ إِيمَاناً وَ يَسْتُرُونَ شِرْكاً وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أَحْتَسِبُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عُصْبَة» (الكافي، ج 1، ص 366)
طبق روایتی پیامبر موقع نماز خواندن در منطقهی فخ، ثواب شهیدان این واقعه را دوبرابر شهدای دیگر دانسته است. (بحار الأنوار، ج 48، ص 170) و یکی از مهمترین انگیزههای صاحب فخ، تبعیض و ظلمی بود که بر شیعیان روا داشته میشد. (مقاتل الطالبیین، ص۳۷۳)
یا در مورد زید آمده است: «قال رسول اللّه ص للحسين ع يا حسين يخرج من صلبك رجل يقال له زيد يتخطّى هو و أصحابه يوم القيامة رقاب النّاس غرّا محجّلين يدخلون الجنّة بلا حساب» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 250)
و نیز «كنت جالسا عند الصّادق جعفر بن محمّد ع فجاء زيد بن عليّ بن الحسين ع فأخذ بعضادتي الباب فقال له الصّادق جعفر بن محمّد ع يا عمّ أعيذك باللّه أن تكون المصلوب بالكناسة فقالت أمّ زيد و اللّه لا يحملك على هذا القول غير الحسد لابني فقال ع يا ليته حسدا يا ليته حسدا ثلاثا حدّثني أبي عن جدّي ع أنّه قال يخرج من ولده رجل يقال له زيد يقتل بالكوفة و يصلب بالكناسة يخرج من قبره حين ينشر تفتّح لروحه أبواب السّماء يبتهج به أهل السّماوات و الأرض يجعل روحه في حوصلة طير أخضر يسرح في الجنّة حيث يشاء.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 250)
یا کلام امام صادق ع بعد از شهادت ایشان:«قال إنّا للّه و إنّا إليه راجعون عند اللّه تعالى أحتسب عمّي إنّه كان نعم العمّ إنّ عمّي كان رجلا لدنيانا و آخرتنا مضى و اللّه عمّي شهيدا كشهداء استشهدوا مع رسول اللّه ص و عليّ و الحسن و الحسين ص.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 252)
یا در حدیث دیگر «يا فضيل شهدتَ مع عمّي زيد قتال أهل الشّام؟ قلت نعم فقال فكم قتلت منهم قلت ستّة قال فلعلّك شاكّ في دمائهم قلت لو كنت شاكّا ما قتلتهم فسمعته و هو يقول أشركني اللّه في تلك الدّماء ما مضى و اللّه زيد عمّي و أصحابه إلّا شهداء مثل ما مضى عليه عليّ بن أبي طالب ع و أصحابه.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 253)
چطور میشود که قیامی نامشروع باشد، متضمن امور حرام مانند القاء در تهلکه و ریختن خون محقوق الدم باشد، اما کسی که قیام کرده است اینگونه ثواب یا جایگاهی داشته باشد؟!
علاوه بر این روایات دال بر رایات خراسانی و یمانی نیز دلالت بر مشروعیت برخی قیامها قبل از ظهور دارند.
جمع بین روایات
اگر دلالت این روایات تام باشد، جمع بین آنها و بین روایات ناهیه از قیام در آن زمان این گونه است که هر قیامی که به عنوان قیام مهدی ع رخ دهد منهی عنه است اما قیامی که برای دفع ظلم و نهی از منکر باشد، مشروع است. چنان که علامه مجلسی این احتمال را در مورد روایت قیام صاحب فخ مطرح کرده است: «"أحتسبكم عند الله" أي أطلب أجر مصيبتكم من الله، و أصبر فيها طلبا للأجر، أو أظنكم عند الله في الدرجات العالية، بناء على أن غرضهم النهي عن المنكر لا دعوى الإمامة، و الأول أظهر» (مرآة العقول، ج4، ص 157)
البته در مقابل این روایات، روایات دیگری وجود دارد که نویسنده ذکری از آنها به میان نیاورده است و ممکن است کسی ادعا نماید از آنها تأیید فی الجملهی برخی از قیامها -حتی در همان زمان بنی عباس- استفاده میشود؛ بنده فحص تامی نکردم؛ تنها به چند نمونه اشاره میکنم.
از جمله کلینی روایتی را نقل کرده است که حسین بن علی صاحب فخ در زمانی که قصد قیام داشت، از امام کاظم ع خواست که با او بیعت کنند، هرچند امام کاظم بیعت نکردند اما در موقع بدرقهی او گفتند: «يَا ابْنَ عَمِّ إِنَّكَ مَقْتُولٌ فَأَجِدَّ الضِّرَابَ فَإِنَّ الْقَوْمَ فُسَّاقٌ يُظْهِرُونَ إِيمَاناً وَ يَسْتُرُونَ شِرْكاً وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أَحْتَسِبُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عُصْبَة» (الكافي، ج 1، ص 366)
طبق روایتی پیامبر موقع نماز خواندن در منطقهی فخ، ثواب شهیدان این واقعه را دوبرابر شهدای دیگر دانسته است. (بحار الأنوار، ج 48، ص 170) و یکی از مهمترین انگیزههای صاحب فخ، تبعیض و ظلمی بود که بر شیعیان روا داشته میشد. (مقاتل الطالبیین، ص۳۷۳)
یا در مورد زید آمده است: «قال رسول اللّه ص للحسين ع يا حسين يخرج من صلبك رجل يقال له زيد يتخطّى هو و أصحابه يوم القيامة رقاب النّاس غرّا محجّلين يدخلون الجنّة بلا حساب» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 250)
و نیز «كنت جالسا عند الصّادق جعفر بن محمّد ع فجاء زيد بن عليّ بن الحسين ع فأخذ بعضادتي الباب فقال له الصّادق جعفر بن محمّد ع يا عمّ أعيذك باللّه أن تكون المصلوب بالكناسة فقالت أمّ زيد و اللّه لا يحملك على هذا القول غير الحسد لابني فقال ع يا ليته حسدا يا ليته حسدا ثلاثا حدّثني أبي عن جدّي ع أنّه قال يخرج من ولده رجل يقال له زيد يقتل بالكوفة و يصلب بالكناسة يخرج من قبره حين ينشر تفتّح لروحه أبواب السّماء يبتهج به أهل السّماوات و الأرض يجعل روحه في حوصلة طير أخضر يسرح في الجنّة حيث يشاء.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 250)
یا کلام امام صادق ع بعد از شهادت ایشان:«قال إنّا للّه و إنّا إليه راجعون عند اللّه تعالى أحتسب عمّي إنّه كان نعم العمّ إنّ عمّي كان رجلا لدنيانا و آخرتنا مضى و اللّه عمّي شهيدا كشهداء استشهدوا مع رسول اللّه ص و عليّ و الحسن و الحسين ص.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 252)
یا در حدیث دیگر «يا فضيل شهدتَ مع عمّي زيد قتال أهل الشّام؟ قلت نعم فقال فكم قتلت منهم قلت ستّة قال فلعلّك شاكّ في دمائهم قلت لو كنت شاكّا ما قتلتهم فسمعته و هو يقول أشركني اللّه في تلك الدّماء ما مضى و اللّه زيد عمّي و أصحابه إلّا شهداء مثل ما مضى عليه عليّ بن أبي طالب ع و أصحابه.» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 253)
چطور میشود که قیامی نامشروع باشد، متضمن امور حرام مانند القاء در تهلکه و ریختن خون محقوق الدم باشد، اما کسی که قیام کرده است اینگونه ثواب یا جایگاهی داشته باشد؟!
علاوه بر این روایات دال بر رایات خراسانی و یمانی نیز دلالت بر مشروعیت برخی قیامها قبل از ظهور دارند.
جمع بین روایات
اگر دلالت این روایات تام باشد، جمع بین آنها و بین روایات ناهیه از قیام در آن زمان این گونه است که هر قیامی که به عنوان قیام مهدی ع رخ دهد منهی عنه است اما قیامی که برای دفع ظلم و نهی از منکر باشد، مشروع است. چنان که علامه مجلسی این احتمال را در مورد روایت قیام صاحب فخ مطرح کرده است: «"أحتسبكم عند الله" أي أطلب أجر مصيبتكم من الله، و أصبر فيها طلبا للأجر، أو أظنكم عند الله في الدرجات العالية، بناء على أن غرضهم النهي عن المنكر لا دعوى الإمامة، و الأول أظهر» (مرآة العقول، ج4، ص 157)