27-آبان-1400, 10:08
(آخرین تغییر در ارسال: 27-آبان-1400, 10:20 توسط محمود رفاهی فرد.)
شیخ صدوق در فقیه پس از ذکر روایتی از سکونی در باب میراث مجوسی می نویسند: "لا افتی بما ینفرد السکونی بروایته" (ج4، ص344). برخی از این عبارت برداشت کرده اند که شیخ صدوق، سکونی را ثقه نمی دانسته به این بیان که "عدم فتوای ایشان به منفرد سکونی، یا به جهت قبول نداشتن مبنای حجیت خبر واحد به طور کلی است و یا به جهت قبول نداشتن وثاقت سکونی، اولی که منتفی است پس دومی متعین است"
اما این بیان ناتمام است. شیخ صدوق در موارد متعددی به منفرد سکونی عمل کرده و این که در این مورد، از فتوا به منفرد سکونی خودداری کرده اند به جهت فساد مذهب بوده است. به نظر می رسد که همان مبنایی که شیخ طوسی در عده مطرح کرده اند (که روایات افراد ثقه ی فاسد المذهب در صورتی که روایت و فتوای امامیه بر خلافش نباشد معتبر است) مورد پذیرش شیخ صدوق هم بوده و لذا در مواردی که این دو شرط در نظر شیخ صدوق متوفر بوده به روایت سکونی عمل کرده و همین نشان می دهد که او را ثقه می دانسته اند. با همین بیان عملکرد شیخ طوسی در مورد برخی راویان که گاهی روایت آن ها را در تعارض، به جهت فساد مذهب کنار گذاشته اند و گاهی به روایت آن ها عمل کرده اند توجیه می شود. (این وجه را استاد شبیری در درس خارج اصول، مورخ 96/10/13 مطرح کردند)
اما این بیان ناتمام است. شیخ صدوق در موارد متعددی به منفرد سکونی عمل کرده و این که در این مورد، از فتوا به منفرد سکونی خودداری کرده اند به جهت فساد مذهب بوده است. به نظر می رسد که همان مبنایی که شیخ طوسی در عده مطرح کرده اند (که روایات افراد ثقه ی فاسد المذهب در صورتی که روایت و فتوای امامیه بر خلافش نباشد معتبر است) مورد پذیرش شیخ صدوق هم بوده و لذا در مواردی که این دو شرط در نظر شیخ صدوق متوفر بوده به روایت سکونی عمل کرده و همین نشان می دهد که او را ثقه می دانسته اند. با همین بیان عملکرد شیخ طوسی در مورد برخی راویان که گاهی روایت آن ها را در تعارض، به جهت فساد مذهب کنار گذاشته اند و گاهی به روایت آن ها عمل کرده اند توجیه می شود. (این وجه را استاد شبیری در درس خارج اصول، مورخ 96/10/13 مطرح کردند)