15-دي-1400, 17:35
البته این مطلب بحث طولانی دارد
اول اکثر روایات سکونی منفرد است (نظر بنده)
دوم این عبارت حاج آقا که"صدوق در موارد متعدد به منفرد او عمل کرده" اصلا قابل استناد نیست؛
چطور؟
چون هزاران کتاب و اصل هست که در اختیار او بوده و به ما نرسیده چه می دانیم شاید در ۱۰ اصل و کتاب آن روایت را دیده و نوشته و ملتزم شده
روش انتخاب روایات سکونی توسط کلینی و صدوق و شیخ (علی رغم عبارات عُده) برای ما اصلا روشن نیست. تقریبا عموم من وجه از کتاب سکونی نقل کرده اند.باید بگیم روی مبانی خودشان!
اما عبارت حاج آقا اثبات پذیر نیست.
بله یه مگر دارد.
مگر اینکه آقایان (کلینی صدوق و شیخ) فقط جایی روایت را از سکونی می آورند که از اصحاب روایت نداشته باشیم. (که نظر من همین هست)
(یعنی می خواهم با زبان بی زبانی بگویم: فهم من از عبارت عده شیخ همین است که شیخ می گوید: روش فقهاء محدثین این بوده)
آن وقت مشکل اینست که روایات محمدون از سکونی عموم من وجه است و ما مبانی و روشِ تهذیب و پالایش کتاب سکونی را از هریک (محمدون) نمی دانیم.
مثلا صدوق که دارد این عده از روایات او را نقل می کند به چه دلیل و چرا ؟
یعنی یک تعدادی روایات سکونی مشترکا در کتب اربعه آمده که خب هیچ
یک عده ای اختصاصی در هر یک آمده آنجا چه کنیم؟ صدوق نقل کرده کلینی ندارد کلینی آورده آن دو ندارند و هکذا.
بعد از بحث توثیق سکونی (به نظر من ثابت نمی شود) باید بحث کنیم
کجا می رفتند سراغ کتاب او؟
تا جایی که من دیدم:
فروعی که دیگر اصحاب (امامیه) متعرض نشدند می رفتند سراغ سکونی (در دوران بین رجوع به اصول عملیه یا قواعد کلی یا منفردات امثال سکونی =سه راه حل)
فقه نجف اینجاها معمولا (شیخ اعظم) روی قواعد و بعضا (آیت الله خویی) روی اصول عملیه می رود.
اما ظاهرا قدماء اصحاب اینجا سراغ منفردات امثال سکونی می رفتند.
اول اکثر روایات سکونی منفرد است (نظر بنده)
دوم این عبارت حاج آقا که"صدوق در موارد متعدد به منفرد او عمل کرده" اصلا قابل استناد نیست؛
چطور؟
چون هزاران کتاب و اصل هست که در اختیار او بوده و به ما نرسیده چه می دانیم شاید در ۱۰ اصل و کتاب آن روایت را دیده و نوشته و ملتزم شده
روش انتخاب روایات سکونی توسط کلینی و صدوق و شیخ (علی رغم عبارات عُده) برای ما اصلا روشن نیست. تقریبا عموم من وجه از کتاب سکونی نقل کرده اند.باید بگیم روی مبانی خودشان!
اما عبارت حاج آقا اثبات پذیر نیست.
بله یه مگر دارد.
مگر اینکه آقایان (کلینی صدوق و شیخ) فقط جایی روایت را از سکونی می آورند که از اصحاب روایت نداشته باشیم. (که نظر من همین هست)
(یعنی می خواهم با زبان بی زبانی بگویم: فهم من از عبارت عده شیخ همین است که شیخ می گوید: روش فقهاء محدثین این بوده)
آن وقت مشکل اینست که روایات محمدون از سکونی عموم من وجه است و ما مبانی و روشِ تهذیب و پالایش کتاب سکونی را از هریک (محمدون) نمی دانیم.
مثلا صدوق که دارد این عده از روایات او را نقل می کند به چه دلیل و چرا ؟
یعنی یک تعدادی روایات سکونی مشترکا در کتب اربعه آمده که خب هیچ
یک عده ای اختصاصی در هر یک آمده آنجا چه کنیم؟ صدوق نقل کرده کلینی ندارد کلینی آورده آن دو ندارند و هکذا.
بعد از بحث توثیق سکونی (به نظر من ثابت نمی شود) باید بحث کنیم
کجا می رفتند سراغ کتاب او؟
تا جایی که من دیدم:
فروعی که دیگر اصحاب (امامیه) متعرض نشدند می رفتند سراغ سکونی (در دوران بین رجوع به اصول عملیه یا قواعد کلی یا منفردات امثال سکونی =سه راه حل)
فقه نجف اینجاها معمولا (شیخ اعظم) روی قواعد و بعضا (آیت الله خویی) روی اصول عملیه می رود.
اما ظاهرا قدماء اصحاب اینجا سراغ منفردات امثال سکونی می رفتند.