(27-تير-1401, 00:37)میرزا مرتضی نوشته: .... بعید نیست بگوییم در تزاحمهای اجتماعی نظر ولیّ امر حجت است،
او تشخیص میدهد که در این تزاحم اجتماعی
تعطیل حج با آن واجب آخر[مثلا حفظ آبروی نظام] متزاحم هستند
اینجا حفظ آن واجب آخر مثلا حفظ آبروی نظام ...
او مقدم است. آن وقت تشخیص اهم، به نظر ولیّ فقیه است و بر من حجت است....
نقل قول:۰۱ آذر ۱۴۰۱ - کد خبر: ۷۲۴۳۵۰
حجت الاسلام سردار حسین طائب، معاون اسبق ضدجاسوسی وزارت اطلاعات و فرمانده سابق اطلاعات سپاه:
در موقعی که مدیرکل اطلاعات قم بودم.... معمولا ماهی یکبار یا دو ماه یکبار با ایشان ملاقات میکردم. مرحوم آیتاللهالعظمی شیخ جواد تبریزی... به قول معروف با حاج آقا خودمانی شده بودیم و دو نفره مینشستیم و حدود یک ساعت و گاهی بیشتر با هم صحبت میکردیم... ایشان علاقهمند بودند که از وضعیت حوزه اطلاع داشته باشند. ما هم مسائل مختلف حوزه و جریاناتی که در حوزه فعالیت داشتند را به اطلاع ایشان میرساندیم.... حاج شیخ جواد به شدت پیگیر بود تا از اتفاقاتی که در حوزه علمیه قم میافتد اطلاع داشته باشد... ایشان قبول داشتند که جریانهایی در حوزه فعال هستند. بعضیها خلاف نظر آقا شیخ جواد را داشتند و میگفتند: اصلا ًجریانی در حوزه وجود ندارد. آیتالله تبریزی نه تنها قبول داشتند بلکه معتقد بودند باید مراقب تحرکات این جریانات در حوزه بود... از دیگر ویژگیهای ایشان این بود که به هیچ وجه راضی نبودند که انقلاب تضعیف شود. تا جایی که تحفظ در فتوای خودشان بکنند. به هیچ وجه حاضر به تضعیف جمهوری اسلامی نبودند. ایشان فقیه و مرجع تقلید بودند و فتوا داشتند. مثلا ایشان در باب موسیقی نظرشان سختگیرانه است. خیلی از این موسیقیهایی که از تلویزیون پخش میشد با فتوای ایشان همخوانی نداشت. اما ایشان حاضر نبود فتوایشان را اعلام کند. از ایشان سوال کرده بودند چرا شما فتوایتان در باب موسیقی را بیان نمیکنید؟ گفته بودند اگر بگویم باعث تضعیف نظام میشود و به همین خاطر بیان نمیکنم. ایشان حفظ حکومت را از اوجب واجبات میدانست...
rasanews.ir/0032R4
منبع: اینجا کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق