با سلام و آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرت عالی
سؤال دیگر
ظاهر عبارتتان نشان دهنده ی این است که لازم نیست که ما مقصود به افهام امام - علیه السلام- و روات، هر دو باهم باشیم، بلکه یکی کافی است( زیرا اگر مرادتان لزوم هر دو باهم بود، لازم نبود که برای انسدادی شدن مقصود به افهام بودن از هر دو ناحیه نفی شود).
آیا کسی که مقصود به افهام امام- علیه اسلام - باشد ولی مقصود راوی نباشد( با فرض این که کثیراً نقل به معنا می شود نه عین تعبیر امام- علیه اسلام -) صحیح است که به ظهور کلام راوی تمسّک کند؟
در مورد شماره ی 6 ، مقصود بالافهام بودن نسبت به روات را لازم دانستید. وجه این کلام چیست؟
آیا دلیلش این است که در بسیاری از روایات، نقل به معنا توسّط شخص راوی صورت گرفته است و لازمه ی آن این است که کسانی که از ظهور الفاظ روایت استفاده می کنند، مقصود به افهام از ناحیه ی راوی باشند؟
آیا دلیلش این است که در بسیاری از روایات، نقل به معنا توسّط شخص راوی صورت گرفته است و لازمه ی آن این است که کسانی که از ظهور الفاظ روایت استفاده می کنند، مقصود به افهام از ناحیه ی راوی باشند؟
سؤال دیگر
ظاهر عبارتتان نشان دهنده ی این است که لازم نیست که ما مقصود به افهام امام - علیه السلام- و روات، هر دو باهم باشیم، بلکه یکی کافی است( زیرا اگر مرادتان لزوم هر دو باهم بود، لازم نبود که برای انسدادی شدن مقصود به افهام بودن از هر دو ناحیه نفی شود).
آیا کسی که مقصود به افهام امام- علیه اسلام - باشد ولی مقصود راوی نباشد( با فرض این که کثیراً نقل به معنا می شود نه عین تعبیر امام- علیه اسلام -) صحیح است که به ظهور کلام راوی تمسّک کند؟