در مورد سیره عقلاء باید گفت که رفتار عقلاء همواره دائر مدار اطمینان است، لذا خبر ثقه را از آن جهت که موجب اطمینان است ترتیب اثر میدهند و شما در صورت تحقیق میدانی می بینید که برای عقلاء از حرف ثقه اطمینان حاصل میشود حتی در امور مهمه، بله اگر کلام ثقه توأم با احتمال خاص بر خلاف باشد برای عقلاء اطمینان حاصل نشده و به آن عمل نمیکنند اما از نظر عقلایی خبر ثقه لو خلّی و نفسه مفید اطمینان است.
یک شاهد از خود همین روایت هم میتوان برای این مساله آورد و آن اینکه عبد الله بن جعفر حمیری در اینجا میگوید برای حصول اطمینان قلب و ازدیاد یقین از عمروی در مورد وجود حضرت حجت سوال میکند!! حال اگر خبر ثقه مفید اطمینان نباشد وتنها یک حجت شرعی باشد و کلام امام ع نیز تنها در مقام اعطاء حجت باشد آیا چنین معامله ای با آن صحیح است؟!!
اگر گفته شود در اینجا چون وثاقت فرد را امام ع تایید کرده است میتوان برای حصول اطمینان قلب از آن استفاده نمود.
در جواب باید گفت: بین احراز وثاقت فرد از طریق تایید امام ع و احراز شخصی خودمان فرقی نیست الا اینکه در صورت اول ثبوت وثاقت قطعی تر است و مساله اینجاست که شما میگوید وثاقت موجب حصول اطمینان نیست بنابراین نباید فرقی بین وثاقت قطعی و قطعی تر باشد.
بله بر این اساس که خبر ثقه مفید اطمینان است هر چه وثاقت فرد قطعی تر باشد اطمینان حاصل از آن قوی تر خواهد بود.
یک شاهد از خود همین روایت هم میتوان برای این مساله آورد و آن اینکه عبد الله بن جعفر حمیری در اینجا میگوید برای حصول اطمینان قلب و ازدیاد یقین از عمروی در مورد وجود حضرت حجت سوال میکند!! حال اگر خبر ثقه مفید اطمینان نباشد وتنها یک حجت شرعی باشد و کلام امام ع نیز تنها در مقام اعطاء حجت باشد آیا چنین معامله ای با آن صحیح است؟!!
اگر گفته شود در اینجا چون وثاقت فرد را امام ع تایید کرده است میتوان برای حصول اطمینان قلب از آن استفاده نمود.
در جواب باید گفت: بین احراز وثاقت فرد از طریق تایید امام ع و احراز شخصی خودمان فرقی نیست الا اینکه در صورت اول ثبوت وثاقت قطعی تر است و مساله اینجاست که شما میگوید وثاقت موجب حصول اطمینان نیست بنابراین نباید فرقی بین وثاقت قطعی و قطعی تر باشد.
بله بر این اساس که خبر ثقه مفید اطمینان است هر چه وثاقت فرد قطعی تر باشد اطمینان حاصل از آن قوی تر خواهد بود.