5-اسفند-1402, 23:00
وجه اول برای حجیت شهرت فتواییه این است که گفته اند: ظن حاصل از شهرت کمتر از ظن حاصل از خبر واحد نیست بلکه از آن بالاتر است لذا ادلهی حجیت خبر واحد به دلالت فحوی دلالت بر حجیت شهرت میکند.
این کلام تمام نیست زیرا اولا: کشف نوعی یعنی درجهی ظن نوعی ناشی از خبر ثقه ممکن است بیشتر از درجه و مرتبهی ناشی از شهرت باشد. زیرا خبر ثقه ناشی از حس است و شهرت ناشی از حدس، و احتمال خطا در حدس بیشتر است لذا این ادعا که «مرتبه ظن نوعی ناشی از شهرت بیشتر از مرتبه ظن نوعی ناشی از خبر واحد است» درست نیست.
ثانیا: بر فرض مرتبه ظن نوعی حاصل از شهرت بیشتر یا مساوی با مرتبه ظن نوعی حاصل از خبر واحد باشد ولی معلوم نیست که تمام الملاک برای حجیت خبر واحد نزد شارع یا عقلاء، ظن نوعی ناشی از آن باشد زیرا ممکن است مؤدای خبر واحد بودن نیز در این حجیت نقش داشته باشند. ممکن است ابتلای عقلاء به خبر ثقه بیشتر بوده و نیاز عقلایی با حجیت خبر ثقه برطرف میشد لذا به آن عمل کردند ولی با وجود همین درجه از کشف نوعی در شهرت، عقلاء به آن عمل نکردند و این محذوری ندارد. به خصوص بنا بر عدم حجیت خبر ثقه در موضوعات و بنا بر اینکه ملاک حجیت خبر ثقه در احکام سیرهی متشرعه یا حکم شارع باشد. زیرا ممکن است در نظر شارع اخبار ثقات در روایات، اغراض او را تأمین میکند و نیازی به جعل حجیت برای شهرت -که در مواردی که خبر ثقه وجود ندارد مفید است- نیست. یعنی اگر شارع خبر ثقه در احکام و روایات را حجت قرار داده باشد که کاشف از آن یا سیرهی متشرعه یا دلیل لفظی است ممکن است شارع مشاهده کرده که این اخبار ثقات موجود عادتا اغراض او را تأمین میکند و خیلی از این اخبار مطابق با واقع است ولی شهرتهایی که مورد اخبار ثقات نیست مهم نیست و تأثیری در اغراض شارع ندارند لذا آنها را حجت نکرده است.
البته بنابر مبنای شهید صدر رحمه الله که خبر ثقه را در موضوعات و احکام از باب بناء عقلاء حجت میداند، نمیتوان گفت عقلاء بررسی کردند و مشاهده کردند که بسیاری اخبار ثقات در روایات مطابق با واقع است و این غرض شارع را تأمین میکند لذا آن را حجت قرار دادند. زیرا این ربطی به عقلاء ندارد بلکه آنها چه در موضوعات و چه در احکام ذات خبر ثقه را ملاحظه میکنند و این قابل احصاء و استقراء نیست که گفته شود عقلاء مشاهده کردند که از یک میلیون خبر ثقه مثلا نه صد و پنجاه هزارتای آن مطابق با واقع است. لذا توجیه آن تنها به این است که عقلاء فقط ذات خبر واحد را مشاهده میکنند و مرتبه ظن نوعی ناشی از آن را ملاک حجیت قرار میدهند. و اگر بنا باشد که ملاک حجیت آن صرف درجه کشف نوعی آن باشد و خبر ثقه بودن در حجیت آن دخالت نداشته باشد اگر این درجه کشف نوعی در شهرت نیز وجود داشته باشد باید برای آن نیز جعل حجت شود.
لذا بین دو کلام شهید صدر رحمه الله تهافت وجود دارد. ایشان در بحث حجیت مثبتات خبر ثقه در مباحث استصحاب فرمودهاند: اماره آن چیزی است که تنها عامل حجیت آن کشف نوعی آن باشد و نکتهی نفسیهای نداشته باشد لذا حجیت لوازم اماره علی القاعده است زیرا مرتبه کشف نوعی اماره -مثل خبر ثقه- از مدلول مطابقی آن با درجه کشف نوعی آن از مدلول التزامی فرقی ندارد .
ولی در این جا فرمودهاند: بر فرض مرتبه کشف نوعی شهرت مساوی یا بیشتر از مرتبه کشف نوعی خبر ثقه باشد ولی شاید عقلاء چون دیدند که جعل حجیت برای خبر ثقه وافی به اغراض آنها است تنها برای آن جعل حجیت کردند و نیازی به جعل حجیت برای شهرت ندیدند.
می گوییم: معنای این مطلب این است که حجیت خبر ثقه علاوه بر کشف نوعی یک نکتهی نفسیه نیز دارد و خود خبر ثقه بودن دخالت در حجیت آن دارد لذا نکتهی حجیت خبر ثقه تنها درجه کشف نوعی از واقع نیست. این تهافت با آن کلامتان در استصحاب دارد.
البته به نظر ما اماره آن چیزی است که نکتهی غالبهی حجیت آن کشف نوعی آن از واقع باشد نه این که نکته منحصرهی آن کشف نوعی از واقع باشد لذا ممکن است حیث خبر ثقه بودن نیز در حجیت آن دخیل بوده باشد. لذا وجه حجیت مدلول التزامی خبر ثقه را باید در نظر عقلاء بررسی کرد که در نظر آنها مدلول مطابقی بودن خبر ثقه نکتهی نفسیه دارد یا چنین نکتهی نفسیهای ندارد. و بالوجدان عقلاء برای مدلول مطابقی خبر ثقه بودن نکتهی نفسیه نمیبینند لذا چون درجهی کشف نوعی در مدلول التزامی خبر ثقه نیز وجود دارد برای آن نیز جعل حجیت کردند.
¨ خارج اصول - 02/12/1402