امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» استصحاب(ملحقات/أصالة الصحّه)
#13
1395/3/5

باسمه تعالی

جریان اصالة الصحه در اقوال. 1
حکم شک در مقام تفهیم بودن متکلم. 1
حکم شک در اعتقاد داشتن متکلم به ظاهر لفظ.. 1
حکم شک در مطابق واقع بودن کلام متکلم. 2
جریان اصالة الصحه در اعتقادات.. 3
بقی بحثان. 5
بحث اول: اصالة الصحه اصل عملی است... 5
 
موضوع: استصحاب/ملحقات /اصاله الصحه
خلاصه مباحث گذشته:
متن خلاصه ...
 
 
جریان اصالة الصحه در اقوال
حکم شک در مقام تفهیم بودن متکلم
بحث در دیدگاه مرحوم شیخ درباره اصالة الصحه فی الاقوال بود. کلام به اینجا منتهی شد که اگر کلامی از کسی صادر شد و شک کردیم که آیا در مقام تفهیم است یا نه؟ کلامش بر وجود وی در مقام تفهیم حمل می شود. اینکه لقلقه زبان باشد یا غلط باشد مسموع نیست.
این حرف حرف متینی است و خود مرحوم شیخ نیز فرموده است سیره بر این است که هر کسی که سخن می گوید و لا شعور نیست ظاهرش این است که می خواهد مطلب را بفهماند. رسالت الفاظ نقل معانی از ذهن متکلم به ذهن مخاطب است لذا اگر کسی ادعا کند که از لفظ قصد تفهیم نکرده است مسموع نیست. پس حمل لفظ بر معنای مقصود مطابق سیره عقلاء است و ربطی به اصالة الصحه ندارد.
حکم شک در اعتقاد داشتن متکلم به ظاهر لفظ
قسم ثانی این است که کلامی که از متکلم صادر می شود اگر اخبار است شک داریم که به مفادش معتقد است یا اینکه معتقد نیست و اعتباطاً می گوید که زید قائم است. و اگر انشاء است آیا می شود بر عهده متکلم گذاشت که او طالب این فعل است به نحوی که اگر خودش ادعا کرد که قصدی از انشاء نداشته است ادعای وی مقبول نباشد؟
مرحوم شیخ فرموده است که اینجا هم سیره بر اعتقاد وجود دارد. کسی که می گوید زیدٌٌ قائمٌ و خودش نیز اقرار دارد که لقلقه زبانش نیست و مفاد آن را قصد کرده است ولی ادعا می کند که به آن اعتقاد ندارد سیره بر این است که به وجود اعتقاد بناء می گذارند و به ادعای او ترتیب اثر نمی دهند. مرحوم شیخ در اینجا هم فرموده است که این بناء گذاری بر اساس سیره عقلاء است و ربطی به اصالة الصحه ندارد. ظاهر کسی که اخبار می کند این است که همان مؤدی در ذهنش می باشد. حال اگر به نحو یقین اخبار می کند همان مؤدی به نحو یقینی در ذهنش است و اگر به نحو احتمال خبر می دهد همان مؤدی به نحو احتمالی در ذهنش است. و اگر انشاء می کند ظاهرش این است که همان منشأ در ذهنش وجود دارد. اگر می گوید الا لیت الشباب یعود یوماً ظاهرش این است که این تمنی در ذهنش وجود دارد و سیره عقلاء بر همین است.
حکم شک در مطابق واقع بودن کلام متکلم
اگر شک کردیم که این سخنی که از متکلم سر زده است آیا مطابق واقع است یا خلاف واقع است آیا اصالة الصحه جاریست ام لا؟ ناگفته پیداست که این نزاع در اخبار معنا دارد و در انشاء معنا ندارد چون انشائات واقع ندارند و مطابقت با واقع در آنها مطرح نیست. به هر روی، بحث در این است که آیا اصالة الصحه می گوید که خبر مسلمان را بر مطابقت آن با واقع حمل کن به نحوی اگر مطابقت آن با واقع اثری داشته باشد باید بر آن بار شود. یا اینگونه نیست و اصالة الصحه اقتضاء نمی کند که بر مطابقت با واقع حمل شود؟
اینجا ممکن است کسی توهم کند که اصل در خبر مسلم حمل بر مطابقت با واقع است به خاطر آن روایاتی که می گفت صدّقه و کذبهم، یا روایاتی که می گفت ضع امر اخیک علی احسنه. ولی مرحوم شیخ از این توهم جواب داده است که ما  دلیلی بر لزوم حمل سخن مسلم بر صدق نداریم،  آنچه که ما دلیل داریم حمل فعل او بر صحت است نه حمل خبر او بر صحت. و فرموده است که جواب روایات هم قبلاً بیان شد که صدّقه و کذبهم به لحاظ صورت و ظاهر است. بنابراین عمده دلیل ما در اصالة الصحه سیره است و سیره بر حمل خبر مسلم بر صحت نیست فوقش این است که سیره خبر ثقه را حجت می داند نه خبر مسلم را ولو اینکه ثقه نباشد. خلاصه اینکه دلیل بر حجیت خبر قاصر است و بیشتر از حجیت خبر ثقه از آن استفاده نمی شود. دلیلش هم این است که ریشه حمل بر صدق غلبه است، و این غلبه فقط در ثقات وجود دارد و ثقه ها هستند که متحرز از کذب می باشند و دروغ نمی گویند لذا خبر مشکوک آنها به صدق حمل می شود. اما این غلبه در غیر ثقات وجود ندارد و چه بسا غلبه در آنها با دروغ گفتن است؛ لذا وجهی بر حمل بر مطابقت با واقع وجود ندارد.
پس اولاً خبر غیر ثقات غالب الکذب است و ثانیاً اگر نپذیریم که خبر آنها غالب الکذب است می گوییم که صدق در اخبار آنها غالباً صدق مخبری است نه خبری. لذا می بینیم خیلی از اخباری که مردم می گویند اگر بپرسیم که خودت دیدی؟می گوید: ندیده ام ولی شنیده ام. لذا معلوم می شود که اخبار آنها بیشتر صدق مخبری دارد نه صدق خبری.[1]
هذا تمام الکلام در اقوال.
جریان اصالة الصحه در اعتقادات
شخصی اعتقادی دارد و نمی دانیم آن اعتقادش صحیح است یا نه؟ آیا می توانیم اصل جاری کنیم و بگوییم اعتقادش صحیح است؟
نسبت به اعتقادیات دو جهت است: تارةً شک در صحت به این معناست که نمی دانیم در مقدماتش کوتاهی کرده است یانه؟ یعنی شک ما در صحت اعتقادت او به لحاظ شک در مقدمات است. مثل مجتهدی که اعتقادش را ابراز می کند و اعتقاد او بر مقلدش حجت است اما به شرط اینکه در مقدماتش کوتاهی نکرده باشد حالا شک می کنیم که در مقدمات خبرویت خود قصور کرده است یا نه؟ اینجا اصالة الصحه به معنای اول جاری است یعنی می گوییم که ابراز اعتقاد او قبیح نیست و فتوای او بر اساس موازین است.
اما اگر می دانیم در مقدماتش قصور نداشته است ولی در عین حال شک داریم که رأیش مطابق واقع است یا نه؟ اینجا مرحوم شیخ فرموده است که جای اصاله الصحه نیست، ما اینجا اصلی به نام حمل اعتقاد این شخص بر اعتقاد مطابق للواقع نداریم. با اینکه ایشان قبلاً فرمودند که اگر شک کردیم که اعتقاد شخصی صحیح است یا نه اصاله الصحه می گوید که اعتقادش صحیح است اما در اینجا که می خواهد بحث را منقح کند آن مطلب را انکار کرده و گفته است که در سیره عقلاء در مورد خبراء فقط همین مقدار است که آثار را بار می کنند و در مقام عمل به خاطر تمشیه امورشان به آن عمل می کنند. اما اینکه بگویند مطابق با واقع است چنین چیزی نیست. و ما دلیلی بر حمل بر مطابق با واقع بودن آن نداریم. همانطور که ما دلیل نداریم که اصل در هر خبری، مطابق با واقع بودن آن است در اعتقاد هم چنین چیزی نداریم. حتی در جایی که مردم به اعتقاد خبره عمل می کنند فقط به آن عمل می کنند چون غیر از عمل به نظر خبره راهی نیست اما آن را مطابق با واقع نمی دانند.
از کلام مرحوم شیخ در انتهای بحث اصاله الصحه استفاده می شود که حدس و رأی مفتی مطلقا حجت است چه آن را ابراز کند و چه ابراز نکند. اما برخی دیگر معتقدند که حدس وی در صورتی حجت است که اعتقاد خودش را ابراز کند و الّا اگر اعتقاد خود را اظهار نکند اعتقاد او حجت نیست. به نظر ما هم همین می رسد. لذا اگر مجتهد معتقد باشد که سیگار کشیدن برای روزه دار جایز است ولی آن را ابراز نکند و شخص سیگار بکشد و فردای قیامت معلوم شود که سیگار کشیدن برای روزه دار حرام بوده است، او نمی تواند به اعتقاد مفتی اعتذار بکند و بگوید که اعتقاد مجتهد من جواز سیگار کشیدن بود. به نظر ما حتی ابراز للعمل لازم است و ابراز للتعلیم کافی نیست. لذا اگر مجتهد در مقام تدریس مطلبی را بیان کند ولی برای عمل ابراز نکند اعتقاد وی حجت نیست.
بهذا یتم الکلام در اصالة الصحه در اقوال و اعتقادات.
یک کلمه ای را می خواستیم اضافه کنیم که غفلت کردیم. مرحوم شیخ انصاری در اقوال در قسم ثانی فرمود که ظاهر تکلم به کلامی این است که گوینده معتقد به آن مدلول است و سیره نیز بر این قائم است. می خواستیم این را اضافه کنیم که سیره بر این مطلب در صورتی قائم است که قرینه ای فی البین نباشد. بنابراین اینکه منبری ها قضایای کربلا یا قضایای تاریخیه دیگر از قبیل برزخ و قیامت را بیان می کنند در اینها قرینه است که آنها نمی خواهند بگویند به این قضایا اعتقاد دارند؛ چون اولاً أخبار در این زمینه یقینی نیست  و نقلها مختلف است و ثانیاً خود شخص نیز این قضایا را مشاهده نکرده است. اینها قرینه لبیه است بر اینکه قید « علی ما نقل، حسب نقل» در اینجا مطوی است و ذکر آن بخصوصه لازم نیست هر چند که اهل احتیاط در ابتدای کلامشان علی ما نقل را می گویند. لذا در سخن اینگونه افراد علی ما نقل وجود دارد و نیاوردن آن خللی به روزه آنها وارد نمی کند.
بقی بحثان
دو بحث دیگر در اصالة الصحه باقی مانده است:
بحث اول: اصالة الصحه اصل عملی است
آیا اصالة الصحه از اصول عملیه است یا از امارات ؟ و ثمره اصل عملی بودن آن یا اماره بودن آن چیست؟
طبق آنچه که تا به حال بحث کردیم روشن می شود که اصالة الصحه از اصول عملیه است، یک قانونی در بین عقلاء است که از الهامات خداوند به بشر می باشد و آن اینکه اگر در فعل غیر شک کردند آن را به صحت حمل میکنند و الا اگر چنین سیره ای در بینشان نبود امورشان به کلی مختل می شد. لذا در اصالة الصحه جهت کشف، منشأ عمل عقلاء نشده است.
در مقابل، برخی می گویند که اصالة الصحه از امارات است. مرحوم آقای خویی معتقد است که اصاله الصحه از اصول عملیه است ولی طبق مبنای ایشان که مبنای اصاله الصحه را ظاهر حال می داند باید بگوید که اماره است. یا مثل شیخ انصاری که می گویند اساس عمل عقلاء ظاهر حال است آنها هم باید بگویند که اصالة الصحه از امارات است. لکن در عین حال مرحوم شیخ هم فرموده است که از اصول عملیه است. اما به نظر ما باید بگویند که از امارات است.
 

[1] . أما الأقوال فالصحة فيها تكون من وجوه.
الأول من حيث كونه حركة من حركات المكلف فيكون الشك من حيث كونه مباحا أو محرما و لا إشكال في الحمل على الصحة من هذه الحيثية.
الثاني من حيث كونه كاشفا عن مقصود المتكلم.
و الشك من هذه الحيثية يكون من وجوه.
أحدهما من جهة أن المتكلم بذلك القول قصد الكشف بذلك عن معنى أم لم يقصد بل تكلم به من غير قصد لمعنى و لا إشكال في أصالة الصحة من هذه الجهة بحيث لو ادعى كون التكلم لغوا أو غلطا لم يسمع منه.
الثاني من جهة أن المتكلم صادق في اعتقاده و معتقد لمؤدى ما يقوله أم هو كاذب في هذا التكلم في اعتقاده و لا إشكال في أصالة الصحة هنا أيضا فإذا أخبر بشي‌ء جاز نسبة اعتقاد مضمون الخبر إليه و لا يسمع دعوى أنه غير معتقد لما يقوله و كذا إذا قال افعل كذا جاز أن يسند إليه أنه طالبه في الواقع لا أنه مظهر للطلب صورة لمصلحة كالتوطين أو لمفسدة و هذان الأصلان مما قامت عليهما السيرة القطعية مع إمكان إجراء ما سلف من أدلة تنزيه فعل المسلم عن القبيح في المقام لكن المستند فيه ليس تلك الأدلة.
الثالث من جهة كونه صادقا في الواقع أو كاذبا و هذا معنى حجية خبر المسلم لغيره فمعنى حجية خبره صدقه و الظاهر عدم الدليل على وجوب الحمل على الصحيح و الظاهر عدم الخلاف في ذلك إذ لم يقل أحد بحجية كل خبر صدر من مسلم و لا دليل يفي بعموم عليه حتى ترتكب دعوى خروج ما خرج بالدليل من الداخل.
و ربما يتوهم وجود الدليل العام من مثل الأخبار المتقدمة الآمرة بوجوب حمل أمر المسلم على أحسنه و ما دل على وجوب تصديق المؤمن و عدم اتهامه عموما و خصوصا (قوله عليه السلام: إذا شهد عندك المسلمون فصدقهم) و غير ذلك مما ذكرنا في بحث حجية خبر الواحد و ذكرنا عدم دلالتها مع أنه لو فرض دليل عام على حجية خبر كل مسلم كان الخارج منه أكثر من الداخل لقيام الإجماع على عدم اعتباره في الشهادات و لا في الروايات إلا مع شروط خاصة و لا في الحدسيات و النظريات إلا في موارد خاصة مثل الفتوى و شبهها.
نعم يمكن أن يدعى أن الأصل في خبر العدل الحجية لجملة مما ذكرناه في أخبار الآحاد و ذكرنا ما يوجب تضعيف ذلك فراجع. رسائل ج3، ص:381

پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: استصحاب(ملحقات/أصالة الصحّه) - توسط احمدرضا - 9-خرداد-1395, 18:53

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  جریان استصحاب عدم وجوب مقدمه عند الشک فی الوجوب خیشه 10 3,620 22-آبان-1399, 00:48
آخرین ارسال: خیشه
  «تقریر»  استصحاب/خاتمه /تقدم استصحاب بر سائر اصول عملیه احمدرضا 9 15,020 9-خرداد-1395, 16:30
آخرین ارسال: احمدرضا
  مرحوم خوئي ره: استصحاب اماره است. اشکذری 0 3,353 23-بهمن-1394, 23:05
آخرین ارسال: اشکذری
  تفاوت زمان جریان استصحاب با زمان تعبد 89195 0 3,615 25-اسفند-1393, 19:26
آخرین ارسال: 89195
  نکته علمی:  اصلاح برداشت غلط از انکار جریان استصحاب در شبهه حکمیه اشکذری 0 3,774 7-اسفند-1393, 11:11
آخرین ارسال: اشکذری
  نکته علمی:  دفع اشکال از آخوند در چگونگی تطبیق استصحاب بر موضوعات فاقد اثر در زمان یقین اشکذری 0 3,756 7-اسفند-1393, 11:07
آخرین ارسال: اشکذری
  بررسی صحیحه اول زراره در استصحاب شیخ خوئی 0 6,128 6-اسفند-1393, 14:00
آخرین ارسال: شیخ خوئی
Star پیش مطالعه استصحاب (استاد گنجی) hadi 4 11,407 15-بهمن-1393, 20:42
آخرین ارسال: 83068
  استصحاب فقط در صورتی که بقاء حالت سابقه باعث تسهیل گردد جاری می شود اشکذری 3 9,598 30-مهر-1392, 00:28
آخرین ارسال: سلمانی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان