امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 1 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
«تقریر» برائت/ ادله احتیاط/ اخبار تثلیث 95.10.18
#91
1396.01.15
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه مباحث
استاد در این جلسه وارد بحث در اخبار من بلغ می شوند. ایشان پس از نقل شش حدیث از احادیث من بلغ، دو حدیث هشام بن سالم و محمد بن مروان را صحیح دانسته و مستفیض بودن آنها را می پذیرد. ایشان در انتها با اشاره ای اجمالی به دلالت اخبار من بلغ، بحث از دلالت احادیث را به جلسه آینده واگذار می کند.
احادیث من بلغ
مرحوم شیخ به تناسب وارد احادیث من بلغ شده است. در مورد احادیث من بلغ که قاعده تسامح در ادله سنن بدان مستند است، روایات زیادی وارد شده است. در عناوین فقهیه می نویسد: « و قيل: إن الأخبار بهذا المعنى بالغة حد التواتر أو قريب منه»[1] در قوانین نیز می نویسد: «للأخبار المستفيضة المعتبرة، جملة منها»[2]
در هدایه المسترشدین از اخبار من بلغ به « الاخبار المستفیضه»[3] تعبیر کرده، مرحوم مجلسی در بحار بعد از نقل یکی از احادیث من بلغ، می گوید: « بيان هذا الخبر من المشهورات رواه الخاصة و العامة بأسانيد»[4]
این تعابیر برخی از علما از احادیث من بلغ بود. حال وارد نقل تمام روایات من بلغ که در عامه و خاصه وارد شده به ترتیب معصومین ع می شویم.
روایات  
ما روی عن رسول الله
از پیامبر ص در مصادر عامه، سه روایت نقل شده که اولین آنها حدیث جابر است.
روایت جابر
عن جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ بَلَغَهُ عَنِ اللَّهِ شیء فيه فَضِيلَةٌ فَأَخَذَبه إِيمَاناً به وَ رَجَاءَ ثَوَابِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ.
این روایت در تاریخ بغداد[5] و ذیل تاریخ بغداد ابن نجار[6] نقل شده و در کنز العمّال[7] مصدر این روایت را ابو الشیخ و الخطیب و البغدادی و الدیلمی عن جابر ذکر می کند. در کشف الخفاء، ابو الشیخ این گونه تفسیر کرده: « رواه ابو الشیخ فی مکارم الاخلاق» [8] ابن جوزی در الموضوعات، این روایت را غیر صحیح می داند و می نویسد: « هذا حديث لا يصح عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ، ولو لم يكن في إسناده سوى أبى جابر البياضى . قال يحيى : وهو كذاب . وقال النسائي : متروك الحديث . وكان الشافعي يقول : من حدث عن أبى جابر البياضى بيض الله عينيه»[9] جواب شرط «لو لم یکن فی اسناده سوی ابی جابر البیاضی» محذوف است به این معنای که «و لو لم یکن ... لکن الحدیث ضعیف علی کل حال»  اما عجلونی در کشف الخفاء در کلام ابن جوزی مناقشه کرده و می نویسد: « رواه أبو الشيخ في مكارم الأخلاق عن جابر مرفوعا . وفي سنده بشر بن عبيد متروك ، ورواه كامل الجحدري عن أنس بنحوه وفي سنده عباد بن عبد الصمد متروك ، وعزاه في الدرر لابن عبد البر عن أنس ، وأخرجه غيرهما بأسانيد فيها مقال»[10] سپس برخی دیگر از مصادر و مشابهات این حدیث را نقل کرده و در انتها این عبارت را دارد: « ففي الجملة له أصل أصيل»[11] به این معنا که روایت بدون اصل و ریشه نیست هر چند ضعیف باشد. پس نمی توان آن را بدون اصل قلمداد کرد.
روایت انس بن مالک
روایت دوم، روایت انس بن مالک است. « عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ النَّبِي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَنْ بَلَغَهُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَوْ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَضَيِلَةً كَانَ مني أولم يَكُنْ فَعَمِلَ بِهَا رَجَاءَ ثَوَابِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ثَوَابَهَا» این روایت به این تعبیر در المجروحین ابن حبان نقل شده[12] و در الموضوعات ابن جوزی نیز نقل شده و ابن جوزی ذیل این حدیث می نویسد: « هَذَا حَدِيث مَوْضُوع قَدْ وَضعه من عزم عَلَى وضع أَحَادِيث التَّرْغِيب»[13] ابن جوزی در مورد روایت بعدی که حدیث ابن عمر است، نیز می نویسد: « فَأَما حَدِيث ابْن عُمَر فالمتهم بِهِ إِسْمَاعِيل بْن يَحْيَى. قَالَ ابْنُ عَدِيٍّ: يحدث عَن الثقاة بالأباطيل. وَقَالَ ابْن حبَان: يرْوى الموضوعات عَن الثقاة. وَقَالَ الدَّارقطني: كَذَّاب مَتْرُوك. وَأَمَّا حَدِيث أَنَس، فالمتهم بِوَضْعِهِ بزيغ، وَقَدْ ذَكَرْنَا عَن الدَّارقطني أَنَّهُ قَالَ هُوَ مَتْرُوك. وَقَالَ ابْن عَدِي: كُل أَحَادِيثه مُنكرَات لَا يُتَابِعه عَلَيْهَا أحد.»[14]
همانگونه که ذیل روایت جابر عبارت عجلونی را نقل کردیم، نمی توان گفت روایت موضوعی است که هیچ اصلی ندارد و نهایتا می توان آن را ضعیف شمرد. در جامع بیان العلم و فضله ابن عبد البر می نویسد: عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَدَّى الْفَرِيضَةَ وَعَلَّمَ النَّاسَ الْخَيْرَ كَانَ فَضْلُهُ عَلَى الْمُجَاهِدِ الْعَابِدِ، كَفَضْلِي عَلَى أَدْنَاكُمْ رَجُلًا، وَمَنْ بَلَغَهُ عَنِ اللَّهِ فَضْلٌ فَأَخَذَ بِذَلِكَ الْفَضْلِ الَّذِي بَلَغَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَا بَلَغَهُ وَإِنْ كَانَ الَّذِي حَدَّثَهُ كَاذِبًا» قَالَ أَبُو عُمَرَ( ابو عمر، مؤلف کتاب است): «هَذَا الْحَدِيثُ ضَعِيفٌ لِأَنَّ أَبَا مَعْمَرٍ عَبَّادَ بْنَ عَبْدِ الصَّمَدِ انْفَرَدَ بِهِ وَهُوَ مَتْرُوكُ الْحَدِيثِ، وَأَهْلُ الْعِلْمِ بِجَمَاعَتِهِمْ يَتَسَاهَلُونَ فِي الْفَضَائِلِ فَيَرْوُونَهَا عَنْ كُلٍّ وَإِنَّمَا يَتَشَدَّدُونَ فِي أَحَادِيثِ الْأَحْكَامِ»[15] در این کتاب، تسامح در ادله سنن به اهل العلم بجماعتهم نسبت داده شده است.
کنز العمّال نیز روایت انس را با این تعبیر نقل کرده: « من بلغه فضل عن الله أعطاه الله ذلك وإن لم يكن كذلك»[16] و مصدر آن را «الديلمي وابن النجار - عن أنس» نق.ل می کند
روایت ابن عمر
در الموضوعات لابن جوزی، روایت ابن عمر با این تعبیر نقل شده است: «عن ابن عمر قال : سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : " من بلغه عن الله فضل شئ من الاعمال يعطيه عليها ثوابا ، فعمل ذلك العمل رجاء ذلك الثواب أعطاه الله ذلك الثواب وإن لم يكن ما بلغه حقا»[17]
در مورد صحّت و ضعف این روایت در کتب عامه، عباراتی وجود دارد که تنها آدرس آنها را نقل می کنیم. تذکره الموضوعات للفتنی صفحه 28، فیض الغدیر، « ظاهرا شرح جامع صغیر سیوطی است) جلد 6، صفحه 124  این دو کتاب از مقاصد روایت را نقل کرده و گفته اند: «حدیث لا یصح» و در مورد سند روایت بحث هایی کرده اند. کشف الخفاء؛ جلد 2 صفحه 152 نیز عدم صحت حدیث را از مقاصد نقل کرده است. در حاشیه رد المختار لابن عابدالدین؛ جلد 1، صفحه 137 «حدیث ضعیف» تعبیر می کند.
این سه روایت در مصادر عامه وارد شده که مطابق مبانی عامه، قابل تصحیح نیست اما اظهار نظر ابن جوزی در موضوع دانستن این احادیث صحیح نبوده و دور از عمل و روش علماست و نهایتا می توان روایت را ضعیف دانست زیرا بین ضعیف بودن روایت و موضوع بودن آن، تفاوت وجود داش.ته و به صرف نبود سند بر روایت یا عدم صحّت آن، نمی توان آن را موضوع دانست.
ما روی عن الباقر ع
روایت هایی که از ائمه علیهم السلام در منابع شیعه نقل شده، متعدّد است. یکی از روایت را  محمد بن مروان نقل کرده که در برخی از اسناد راوی از امام باقر ع است و در برخی اسناد دیگر از امام صادق ع روایت را نقل کرده است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عِمْرَانَ الزَّعْفَرَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ مَنْ‏ بَلَغَهُ‏ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِكَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ‏ ذَلِكَ الثَّوَابِ أُوتِيَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَدِيثُ كَمَا بَلَغَهُ‏[18]
در سند این روایت، محمد بن سنان واقع است که به نظر ما توثیق می شود. اما عمران الزعفرانی توثیق نشده و روایت محمد بن سنان از او نمی تواند موجب توثیق باشد زیرا ما هر چند محمد بن سنان را توثیق می کنیم اما وجهی برای توثیق مشایخ او وجود ندارد. پس این سند ضعیف محسوب می شود.
ما روی عن ابی عبد الله ع
روایت محمد بن مروان:
أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‏ بَلَغَهُ‏ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‏ءٌ فِيهِ الثَّوَابُ فَفَعَلَ ذَلِكَ طَلَبَ قَوْلِ النَّبِيِّ ص كَانَ لَهُ ذَلِكَ الثَّوَابُ وَ إِنْ كَانَ النَّبِيُّ ص لَمْ يَقُلْه‏[19]
تشخیص محمد بن مروان یکی از بحث های سخت رجالی است که در گذشته در مورد آن بحث کرده ایم. خلاصه مباحث ما در مورد محمد بن مروان آن شد که اطلاقات محمد بن مروان راوی از امام صادق ع ، محمد بن مروان الذُّهلی است. بله در اسناد عامه محمد بن مروان السُدّی وارد شده که راوی از کلبی است. محمد بن مروان الذهلی نیز از دو راه قابل توثیق است: یک اکثار روایت و دو روایت صفوان و ابن ابی عمیر از او. با قرائنی اثبات کرده ایم، محمد بن مروانی که صفوان و ابن ابی عمیر از او روایت می کنند، محمد بن مروان الذهلی است و همین موجب اثبات توثیق محمد بن مروان است.
«ابیه» در سند محمد بن خالد برقی است که به نظر ما ثقه است و عبارت نجاشی در مورد او « کان محمد ضعیفا فی الحدیث»[20] به خصوص با توجه به توثیق شیخ طوسی[21]، دالّ بر ضعف خود محمد بن خالد نیست. در ثانی اکثار روایت احمد بن محمد بن عیسی از او، دالّ بر وثاقت است.
احمد بن النضر را نجاشی[22] توثیق کرده است.
در نتیجه این سند بنا بر تحقیق صحیحه است.
روایت هشام بن سالم:
وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‏ بَلَغَهُ‏ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‏ءٌ مِنَ الثَّوَابِ فَعَمِلَهُ كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ‏ .[23]
این سند صحیحه است. در کافی روایت هشام به سندی دیگر نقل شده است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‏ سَمِعَ‏ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَيْ‏ءٍ فَصَنَعَهُ كَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَى مَا بَلَغَهُ.[24]
این سند نیز صحیحه است.
مرحوم سید بن طاووس در اقبال این روایت را از کافی نقل کرده و پس از آن می نویسد: «و وجدنا هذا الحديث في أصل هشام بن سالم رحمه اللَّه عن الصادق عليه السلام»[25]
به نظر ما، نقل از اصول صحیحه محسوب می شود و در نتیجه هر سه نقل از هشام بن سالم صحیحه است.
روایت ثواب الاعمال:
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هَشِامِ عن صَفْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ‏ بَلَغَهُ‏ شَيْ‏ءٌ مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْ خَيْرٍ فَعَمِلَهُ كَانَ لَهُ أَجْرُ ذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ.[26]
چاپ موجود در نرم افزار جامع الاحادیث، چاپ قدیمی و پر غلطی است. چاپ آقای غفاری چاپ بهتری است و غلط های کمتری دارد که البته آدرس آن متفاوت است.
علی بن موسی در این سند، علی بن موسی کمندانی یا کمیذانی است. کمندان یا کمیذان یکی از قرای قم بوده که قم از آنها تشکیل می شده است.[27] علی بن موسی به علت اکثار علی بن بابویه و آن طبقه از او توثیق می شود.
احمد بن محمدی که علی بن موسی از او نقل می کند، احمد بن محمد بن عیسی است.
علی بن الحکم نیز بر خلاف تصوّر برخی واحد است و تعدّد ندارد. شیخ طوسی به عنوان علی بن الحکم الکوفی او را ترجمه کرده و می نویسد: « ثقة جليل القدر»[28] نجاشی[29] علی بن الحکم بن الزبیر تعبیر کرده و کشی علی بن الحکم الانباری ترجمه کرده و در ذیل آن می نویسد: « هو نسيب بني الزبير الصيارفة»[30] در وثاقت علی بن الحکم نیز بحث خاصی وجود ندارد.
صفوان: سید بن طاووس در فلاح السائل همین روایت را از ثواب الاعمال با تعبیر «صَفْوَانَ‏ بْنِ‏ يَحْيَى‏ الْمُتَّفَقِ‏ عَلَى وَرَعِهِ وَ أَمَانَتِهِ»[31] نقل کرده اما؛ این سخن صحیح نیست زیرا نه تنها نمی توان اثبات کرد صفوان بن یحیی از امام صادق ع نقل روایت می کند بلکه راوی از صفوان بن یحیی، هشام بن سالم و هم طبقه های او نیست. احتمال دیگر در صفوان، صفوان الجمّال بودن آن است. به این علت که در روایتی در المزار ابن مشهدی هشام بن سالم از صفوان الجمّال نقل حدیث کرده است: «حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ بَعْضِهِمْ، عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عِيسَى، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي صَفْوَانُ الْجَمَّالُ قَالَ: لَمَّا وَافَيْتُ‏ مَعَ‏ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ الْكُوفَةَ نُرِيدُ أَبَا جَعْفَرٍ الْمَنْصُورَ، قَالَ لِي: يَا صَفْوَانُ أَنِخِ الرَّاحِلَةَ فَهَذَا حَرَمُ جَدِّي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَأَنَخْتُهَا...»[32]  این روایت در فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، ص: 94 نیز وارد شده است. اما سند روایت در المزار از جهات عدیده مشکل دارد و نمی توان نقل هشام از صفوان جمّال را اثبات کرد. زیرا در این سند پیش از سعد بن عبد الله، بعضهم دارد که مرسل است. حسن بن عیسی در سند نیز روشن نیست چه شخصی است. از سویی دیگر روایت هشام بن سالم از صفوان الجمّال منحصر در همین روایت است. در روایت المزار خصوصیتی وجود دارد که انحصار نقل هشام از صفوان الجمّال در این روایت بعید نیست. در این روایت صفوان الجمّال خود همراه امام صادق ع بوده و حضرت قبر امیر مؤمنین ع را به او نشان داده است. نقل این واقعه توسط هشام بن سالم از صفوان الجمّال که هم طبقه اوست، بعید نیست اما نقل روایات دیگر از صفوان، بعید به نظر می آید. بر همین اساس احتمال دارد صفوان در سند ثواب الاعمال، زائد بوده یا محرّف «بن سالم» باشد. زیرا در اسانید غریب اصاله الصحه جاری نمی شود. اصاله الصحه از باب حمل بر غالب است و در مواردی که بدانیم امر غریبی رخ داده مثلا غلط در صفوان یا نقل روایت هشام از صفوان، اصاله الصحه جاری نیست. در این موارد به علت علم اجمالی به وقوع امر نادر (غلط در صفوان یا نقل روایت هشام از صفوان) اگر نگوییم به احتمال بیشتر بودن احتمال خطا، احتمال خطا مظنون است نمی توان وقوع صفوان را اثبات کرد.
نتیجه
شش سند از احادیث من بلغ وجود دارد که لا اقل دو سند از آنها صحیحه است. روایت هشام بن سالم که به هر سه سند صحیحه بود و روایت محمد بن مروان، صحیحه بودند. پس این روایات از نظر سندی مشکلی نداشته و قطعا مستفیضه است. زیرا مستفیضه چه به معنای سه روایت باشد یا روایتی که اطمینان به صدور وجود دارد، این روایات اطمینان به صدور وجود دارد و سه روایت است. پس حتی اگر نتوان عبارت عناوین فقهیه در «بالغه حدّ التواتر» را صحیح دانست اما تعبیر « غریب من التواتر» می تواند صحیح باشد.
در جلسه آینده در مورد دلالت روایت سخن خواهیم گفت. حاج آقای والد در سال 54 و 55، در بحث های درایه خود در مورد احادیث من بلغ بحث کرده اند که آقا سید علیرضا حسینی صدر یادداشت برداری کرده و آن را به عنوان کتاب به چاپ رسانده اند. البته این تقریرات قابل استناد به حاج آقای والد نیست. ایشان پیش از چاپ، کتاب را برای تأیید به بنده داد که با مطالعه مختصری از آن متوجه شدم برای تکمیل نیازمند کار بسیاری است و به همین علت ایشان کتاب را به نام حاج آقای والد چاپ نکرده اما در مقدمه بیان کرده از دروس ایشان استفاده کرده است. در این کتاب نکاتی در مورد اخبار من بلغ وجود دارد که بنده شفاها از حاج آقای والد نیز شنیده ام. حاج آقای والد از الهدایه مرحوم مامقانی معنایی را در اخبار من بلغ نقل کرده و پسندیده است. مطابق این معنا، روایت هیچ ارتباطی به قاعده تسامح در ادله سنن ندارد.
مرحوم شیخ انصاری نیز رساله ای مستقلّ در مورد اخبار من بلغ نوشته که به نظرم در اوثق الوسائل به صورت کامل این رساله نقل شده و ظاهرا مرحوم آقای رحمتی اراکی، این رساله را تصحیح کرده که از نقل چاپی بهتر است.
و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آل محمد
 


[1] العناوين الفقهية؛ ج‌1، ص: 426
[2] القوانين المحكمة في الأصول ( طبع جديد ) ؛ ج‏2 ؛ ص532
[3] هدایه المسترشدین؛ ج3، ص: 464
[4] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏2 ؛ ص256
[5] تاریخ بغداد؛ ج8، ص: 293
[6] ذیل تاریخ بغداد ابن نجار؛ ج 5،  ص: 74
[7] کنز العمّال؛ ج 15، ص: 791
[8] کشف الخفاء؛ ج 2، ص: 236.
[9] الموضوعات لابن جوزی؛ ج1، ص:258
[10] کشف الخفاء؛ ج 2، ص:236
[11] همان؛ ص: 237
[12] المجروحین لابن حبان؛ ج 1، ص: 199
[13] الموضوعات لابن جوزی؛ ج 3، ص:153
[14] همان؛
[15] جامع بیان العلم و فضله؛ ج 1، ص: 22 
[16] کنز العمّال؛ ج 15، ص:791
[17] الموضوعات لابن جوزی؛ ج 2، ص: 152
[18] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص87 ، ح 2
[19] المحاسن ؛ ج‏1 ؛ ص25، ح 1
[20] رجال‏النجاشي ص :  335، رقم: 898
[21] رجال‏الطوسي ص :  363، رقم: 5391
[22] رجال‏النجاشي ص :  98، رقم: 244
[23] المحاسن ؛ ج‏1 ؛ ص25
[24] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص87، ح 1
[25] الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة) ؛ ج‏3 ؛ ص171
[26] ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ؛ النص ؛ ص132
[27] پشت بیمارستان گلپایگانی جوب بزرگی بود که به آن جوق کمندون می گفتند. قمی ها به جوب می گفتند که ظاهرا آن منطقه منطقه کمندان بوده که خارج قم اصلی بوده است. حرم حضرت معصومه (س) نیز قسمت خارجی قم بوده است. قم از اوایل چهارمردان و آذر به آن طرف بوده است. کوچه اول چهارمردان کوچه قبل از کوچه آقای گلپایگانی، کوچه گردی است و حالت بارو طوری دارد. به این کوچه اصطلاحا پشتواره گفته می شود. ظاهرا در اصل پشتبارو بوده به معنای پشت باروی شهر و شهر بعد از آن بوده است.
[28] فهرست‏الطوسي ص :  263، رقم: 376
[29] رجال‏النجاشي ص :  274، رقم: 718
[30] رجال‏الكشي ص :  570، رقم: 1079
[31] فلاح السائل و نجاح المسائل ؛ ص11
[32] المزار الكبير (لابن المشهدي) ؛ ص240
پاسخ


پیام‌های این موضوع
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.15 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:06
RE: برائت/ خبار من بلغ 96.01.16 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:08
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.19 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:09
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.20 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:10
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.26 - توسط احسنی - 27-فروردين-1396, 18:12
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.27 - توسط احسنی - 28-فروردين-1396, 18:00
RE: برائت/ اخبار من بلغ 96.01.28 - توسط احسنی - 29-فروردين-1396, 17:33

موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  دلالت ادله برایت بر عدم تنجیز علم اجمالی مسعود عطار منش 12 1,832 15-آذر-1399, 16:02
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  برائت در شبهات غیر محصوره و ضابطۀ آن مسعود عطار منش 7 9,706 2-ارديبهشت-1397, 18:00
آخرین ارسال: سید محسن حائری
  نکته علمی:  اشکالی به جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی و پاسخ به ان مسعود عطار منش 0 2,586 20-اسفند-1396, 08:01
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  اشکال جریان تخییری برائت در اطراف علم اجمالی مسعود عطار منش 2 4,080 19-اسفند-1396, 07:37
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان برائت در اطراف علم اجمالی2 مسعود عطار منش 4 6,387 16-اسفند-1396, 20:55
آخرین ارسال: محمد 68
  نکته علمی:  ترجیح ذی المزیه در جریان اصل برائت مسعود عطار منش 6 10,781 13-اسفند-1396, 07:52
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  جریان برائت در بعض اطراف معلوم بالاجمال بدون اشکال ترجیح بلا مرجح مسعود عطار منش 0 2,287 7-اسفند-1396, 08:09
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  الغای خصوصیت از ادله خاصه دال بر لزوم احتیاط در علم اجمالی مسعود عطار منش 2 3,787 16-بهمن-1396, 07:19
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقریبی متفاوت از برائت عقلی مسعود عطار منش 3 3,568 30-دي-1396, 20:26
آخرین ارسال: حسین بن علی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان