18-آبان-1402, 12:40
مرحوم بروجردی میفرماید:
الف- مجمع علیه یعنی مشهور. ب- همانطور که اگر نقل یک خبر مشهور شد، صحیح است بگوییم خبر مشهور است، کذلک اگر یک فتوا بر طبق آن خبر مشهور شد نیز صحیح است بگوییم شهرت دارد. اسناد به خبر در جایی که به آن خبر عمل شده، شهرت گفته میشود پس این خبر فتویّ مشهور است. ج- درست است که مقبوله خبر را تصحیح میکند ولی خبر خصوصیت ندارد و حیث خبریت مجمع علیه دخالت ندارد. تعلیق الحکم علی الوصف مشعر بالعلیة، اگر گفت خبر مجمع علیه را اخذ کند به دلیل مجمع علیه بودن است نه خبر بودن.
مقدمه اول
مراد از مجمع علیه همان شهرت است نه اجماع. به دلیل اینکه مشهور در عرف، مجمع علیه گفته میشود. شاذ و نادر کالعدم است و میتوان به مشهور، اجماع گفت. اگر منظور از مجمع علیه این باشد که همه آن را نقل کرده باشند، اصلا این مصداق خارجی نخواهد داشت. اینکه مرحوم خوئی میفرماید ممکن است یک خبر را یک نفر نقل کنند و معارض آن را برخی دیگر نقل کنند، به نظر ایشان ممکن است. پس با توجه به این قرینه، مجمع علیه یعنی مشهور.
بنابراین یک روایت به لحاظ مودا نه نقل، ممکن است مشهور باشد و روایت دیگر شاذ باشد. حتی میشود دو خبر باشد که به لحاظ مودا، هر مشهور باشند که در سوال سائل روایت مقبول نیز این فرض مطرح شده و خود امام علیهالسلام نیز مجمع را در پاسخ به شهرت تبدیل کردند. وقتی امام علیهالسلام میفرماید به سراغ مجمع علیه بروید، باید در خارج چنین چیزی وجود داشته باشد.
انصاف این است که مقدمه اول تمام است.
مقدمه دوم
اگر به خبر مشهور گفتند، به لحاظ این است که مودای آن مشهور است.
اشکال شده گرچه چنین است ولی در روایت فرموده المجمع علیه، یعنی الخبر المجمع علیه. دو خبر متنافی وجود دارد و امام فرمود المجمع علیه یوخذ، خبر مجمع اخذ میشود و این به خبری انصراف دارد که به لحاظ اطلاق، مشکل است که خبر به لحاظ مودا را شامل شود. قدر متیقن از مجمع علیه یعنی خبر مجمع علیه و از نظر راوی، میگوییم راوی کاری به معنا ندارد و فقط نقل میکند.
به نظر ما مشکلی ندارد که بگوییم مجمع علیه یعنی خبر مجمع علیه و خبر برای عمل کردن است و امام علیهالسلام فرمودند به خبر مجمع علیه اخذ کن و همه مودای آن را قبول دارند. خصوصا که همه یک مودا را نقل نمیکنند. لذا خبر مجمع علیه به خبری صدق میکند که مودای آن را همه یا مشهور قبول دارند.
لذا مقدمه دوم نیز صحیح است.
مقدمه سوم
بحث در شهرت فتوائیه است که به خبر استناد نکردند و مجرد فتوا است. با دو مقدمه قبل اثبات شده که خبر مشهور ولو مضمونا توسط مقبوله حجت شده ولی به شهرت مبحوث عنها ربطی ندارد. مرحوم بروجردی میگوید درست است که روایت در مورد خبر است ولی خصوصیت ندارد و میتوان الغاء خصوصیت کرد. خبر مجمع علیه را بگیر یعنی به لحاظ مودا و این مودا بوده که شهرت پیدا کرده نه اینکه الزاما باید در قالب یک روایت مشهور شده باشد. فتوا شهرت دارد نه اینکه عمل به خبر شهرت داشته باشد. اینکه در روایت فرمود به خبر مشهور عمل کن چون از خبر سوال کردند، ولی خبر مشهور به لحاظ عمل به مودا مشهور شده و این مودا است که از امام علیهالسلام اخذ شده و الفاظ در اینجا مهم نیستند.
مثلا اگر استاد به شاگرد بگوید آن مطالبی را که میگویند و به من نسبت میدهند و مشهور شد اخذ کن، آن گفتهها مهم نیست بلکه آن شهرت و آن رأی اصلی اهمیت دارد. الفاظ کالحجر فی جنب الانسان میباشد.
انصاف این است که فرمایش مرحوم بروجردی موافق ارتکاز و صحیح است.
الف- مجمع علیه یعنی مشهور. ب- همانطور که اگر نقل یک خبر مشهور شد، صحیح است بگوییم خبر مشهور است، کذلک اگر یک فتوا بر طبق آن خبر مشهور شد نیز صحیح است بگوییم شهرت دارد. اسناد به خبر در جایی که به آن خبر عمل شده، شهرت گفته میشود پس این خبر فتویّ مشهور است. ج- درست است که مقبوله خبر را تصحیح میکند ولی خبر خصوصیت ندارد و حیث خبریت مجمع علیه دخالت ندارد. تعلیق الحکم علی الوصف مشعر بالعلیة، اگر گفت خبر مجمع علیه را اخذ کند به دلیل مجمع علیه بودن است نه خبر بودن.
مقدمه اول
مراد از مجمع علیه همان شهرت است نه اجماع. به دلیل اینکه مشهور در عرف، مجمع علیه گفته میشود. شاذ و نادر کالعدم است و میتوان به مشهور، اجماع گفت. اگر منظور از مجمع علیه این باشد که همه آن را نقل کرده باشند، اصلا این مصداق خارجی نخواهد داشت. اینکه مرحوم خوئی میفرماید ممکن است یک خبر را یک نفر نقل کنند و معارض آن را برخی دیگر نقل کنند، به نظر ایشان ممکن است. پس با توجه به این قرینه، مجمع علیه یعنی مشهور.
بنابراین یک روایت به لحاظ مودا نه نقل، ممکن است مشهور باشد و روایت دیگر شاذ باشد. حتی میشود دو خبر باشد که به لحاظ مودا، هر مشهور باشند که در سوال سائل روایت مقبول نیز این فرض مطرح شده و خود امام علیهالسلام نیز مجمع را در پاسخ به شهرت تبدیل کردند. وقتی امام علیهالسلام میفرماید به سراغ مجمع علیه بروید، باید در خارج چنین چیزی وجود داشته باشد.
انصاف این است که مقدمه اول تمام است.
مقدمه دوم
اگر به خبر مشهور گفتند، به لحاظ این است که مودای آن مشهور است.
اشکال شده گرچه چنین است ولی در روایت فرموده المجمع علیه، یعنی الخبر المجمع علیه. دو خبر متنافی وجود دارد و امام فرمود المجمع علیه یوخذ، خبر مجمع اخذ میشود و این به خبری انصراف دارد که به لحاظ اطلاق، مشکل است که خبر به لحاظ مودا را شامل شود. قدر متیقن از مجمع علیه یعنی خبر مجمع علیه و از نظر راوی، میگوییم راوی کاری به معنا ندارد و فقط نقل میکند.
به نظر ما مشکلی ندارد که بگوییم مجمع علیه یعنی خبر مجمع علیه و خبر برای عمل کردن است و امام علیهالسلام فرمودند به خبر مجمع علیه اخذ کن و همه مودای آن را قبول دارند. خصوصا که همه یک مودا را نقل نمیکنند. لذا خبر مجمع علیه به خبری صدق میکند که مودای آن را همه یا مشهور قبول دارند.
لذا مقدمه دوم نیز صحیح است.
مقدمه سوم
بحث در شهرت فتوائیه است که به خبر استناد نکردند و مجرد فتوا است. با دو مقدمه قبل اثبات شده که خبر مشهور ولو مضمونا توسط مقبوله حجت شده ولی به شهرت مبحوث عنها ربطی ندارد. مرحوم بروجردی میگوید درست است که روایت در مورد خبر است ولی خصوصیت ندارد و میتوان الغاء خصوصیت کرد. خبر مجمع علیه را بگیر یعنی به لحاظ مودا و این مودا بوده که شهرت پیدا کرده نه اینکه الزاما باید در قالب یک روایت مشهور شده باشد. فتوا شهرت دارد نه اینکه عمل به خبر شهرت داشته باشد. اینکه در روایت فرمود به خبر مشهور عمل کن چون از خبر سوال کردند، ولی خبر مشهور به لحاظ عمل به مودا مشهور شده و این مودا است که از امام علیهالسلام اخذ شده و الفاظ در اینجا مهم نیستند.
مثلا اگر استاد به شاگرد بگوید آن مطالبی را که میگویند و به من نسبت میدهند و مشهور شد اخذ کن، آن گفتهها مهم نیست بلکه آن شهرت و آن رأی اصلی اهمیت دارد. الفاظ کالحجر فی جنب الانسان میباشد.
انصاف این است که فرمایش مرحوم بروجردی موافق ارتکاز و صحیح است.