ارسالها: 445
موضوعها: 211
تاریخ عضویت: بهمن 1397
اعتبار:
9
سپاس ها 54
سپاس شده 70 بار در 62 ارسال
مرحوم آقا ضیاء فرموده است که مجرای برائت شک در اصل تکلیف است مستشکلی به ایشان نقض وارد می کند که دردوران امر بین محذورین که مجرای تخییراست عدم البیان نیز محقق است و موضوع برای اباحه ظاهریه می شود لذا این تقسیم بندی مجاری اصول عملیه درست نیست ایشان در پاسخ فرموده اینجا عقل یک ترخیص و یک لاحرجیت دارد که می گوید فاعل نمی تواند فاعل و تارک باشد، بنابراین حرجی بر او نیست واگرچه لابیان محقق است ولی مجرای برائت شرعی و عقلی نیست؛ زیرا در مرتبه سابق عقل ترخیص داده و علم اجمالی را از باب لاحرجیت ساقط کرده و جایی برای ترخیص ازحیث لابیان بودن باقی نمی ماند وترخیص عقلی مجدد لغو است.جلسه ی 26
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
بنده فکر میکنم نکته اصلی بحث که بحث را روشن میکند تحلیل (بیان) است . به نظر می رسد مراد از بیان در قبح عقاب بلا بیان بیانی است که منشا حکم عقل به لزوم امتثال باشد چون حقیقت و جوهره حکم همانست که این حکم عقل را به دنبال دارد لذا اگر علم اجمالی به نحوی باشد که این جوهره را نداشته باشد بیان محسوب نمیشود مانند دوران بین محذورین.
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
بله ظاهراً فرمایشتان متین است و بنده بین عدم تنجیز علم اجمالی و عدم البیان خلط کردم. به عیارت دیگر بیانی که اگر قدرت بر امتثالش باشد مصحح عقاب است مورد بحث است و اینجا این جنین است یعنی اگر قدرت بود لازم الامتثال بود.