22-دي-1393, 13:02
توجه شود که بحث در اینجا به این نحو نیست که ما یک امر داریم که مسلّم است ارشاد به فساد و بحث این است که آیا این امر میتواند استحبابی باشد یا نه؟ چرا که این مطلب در حکم قضیه به شرط محمول بوده و بحثی ندارد!!!
بلکه بحث این است که ما یک امر داریم که مسلم است که برای ارشاد میباشد اما امر مذکور دارای معارض میباشد. مثال عینی این مطلب که مرحوم خویی این بحث ذیل آن مطرح کرده اند روایت زیر میباشد:
عن جميل و محمّد بن حمران عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام): في الرجل الحرّ يلزمه صوم شهرين متتابعين في ظهار فيصوم شهراً ثمّ يمرض «قال: يستقبل، فإن زاد على الشهر الآخر يوماً أو يومين بنى على ما بقي»
در این روایت عبارت «یستقبل» امر ارشادی است که عده ای به قرینه روایت زیر آن را حمل بر استحباب نموده اند:
سليمان بن خالد: عن رجل كان عليه صيام شهرين متتابعين فصام خمسة و عشرين يوماً ثمّ مرض، فإذا برئ يبني على صومه أم يعيد صومه كلّه؟ «قال: بل يبني على ما كان صام ثمّ قال: هذا ممّا غلب اللّٰه عليه، و ليس على ما غلب اللّٰه عزّ و جلّ عليه شيء»
طبیعی است که اینکه در اینجا بگوییم امر به استقبال ارشاد به فساد است و ارشاد به فساد قابل حمل بر استحباب نیست، اشکال بر این حمل محسوب نمیشود زیرا در جواب میگوییم ارشاد به فساد بودن امر مذکور مسلم نیست زیرا به قرینه روایت دوم، امر در روایت اول ارشاد به فقدان کمال است.
بنابراین آنچه باید در اینجا مورد بحث قرار بگیرد این است که آیا متصور است که امر ارشادی ارشاد به معنایی باشد که با صحت مأتی به منافات نداشته باشد یا اینکه امر ارشادی همواره ارشاد به فساد است که با صحت مأتی به سازگار نیست؟
بلکه بحث این است که ما یک امر داریم که مسلم است که برای ارشاد میباشد اما امر مذکور دارای معارض میباشد. مثال عینی این مطلب که مرحوم خویی این بحث ذیل آن مطرح کرده اند روایت زیر میباشد:
عن جميل و محمّد بن حمران عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام): في الرجل الحرّ يلزمه صوم شهرين متتابعين في ظهار فيصوم شهراً ثمّ يمرض «قال: يستقبل، فإن زاد على الشهر الآخر يوماً أو يومين بنى على ما بقي»
در این روایت عبارت «یستقبل» امر ارشادی است که عده ای به قرینه روایت زیر آن را حمل بر استحباب نموده اند:
سليمان بن خالد: عن رجل كان عليه صيام شهرين متتابعين فصام خمسة و عشرين يوماً ثمّ مرض، فإذا برئ يبني على صومه أم يعيد صومه كلّه؟ «قال: بل يبني على ما كان صام ثمّ قال: هذا ممّا غلب اللّٰه عليه، و ليس على ما غلب اللّٰه عزّ و جلّ عليه شيء»
طبیعی است که اینکه در اینجا بگوییم امر به استقبال ارشاد به فساد است و ارشاد به فساد قابل حمل بر استحباب نیست، اشکال بر این حمل محسوب نمیشود زیرا در جواب میگوییم ارشاد به فساد بودن امر مذکور مسلم نیست زیرا به قرینه روایت دوم، امر در روایت اول ارشاد به فقدان کمال است.
بنابراین آنچه باید در اینجا مورد بحث قرار بگیرد این است که آیا متصور است که امر ارشادی ارشاد به معنایی باشد که با صحت مأتی به منافات نداشته باشد یا اینکه امر ارشادی همواره ارشاد به فساد است که با صحت مأتی به سازگار نیست؟