11-آذر-1397, 13:57
در ادامه ی مبحث قبل.
در مورد جهت دوم یعنی احراز این که راوی به مضمون روایتش معتقد بوده است یا نه سه احتمال وجود دارد. یکی این که راوی صرفا روایت کننده ی روایت از استادش است و هیچ التزامی فراتر از نقل از استادش ندارد. احتمال دوم این است که صدور روایت از امام را قبول دارد احتمال سوم این که علاوه بر قبول صدور، به مضمون آن هم ملتزم است یعنی اگر روایت فقهی است به آن فتوی میدهد و اگر اعتقادی است آن را باور دارد (احتمال تقیه و ...) نمی دهد. این که محدثین متقدم چه شیوه ای داشته اند آیا خصوص احادیث مفتی بها را نقل می کرده اند یا خصوص احادیثی که صدورشان را قبول داشته اند یا هر حدیثی که از شیخشان اخذ کرده بودند جای بررسی دارد و شواهدی له و علیه این فرضیه ها وجود دارد.
ولی به هر حال اگر راوی ای تنها مضمون خاصی را روایت کند ظاهر در اعتقاد به آن است مثلا اگر یک راوی تنها احادیث موهم جبر را روایت کند و احادیث دال بر اختیار را روایت نکند ممکن است بگوییم ظاهر حال این روای این است که قائل به جبر است.
اما نکته ی مهم در این قسمت این است که باید مجموعه ی احادیث راوی را لحاظ کرد. مثلا ممکن است راوی ای در مجامع شیعی، احادیثی با مضامین شیعی داشته باشد. به صرف این نمی توان تشیع او را نتیجه گرفت.بلکه باید منقولات از او در مجامع عامه را هم ملاحظه کرد. ممکن است او هم روایات شیعی را روایت کند و هم روایات مخالف را و مولفین ما روایات شیعی او را گرفته باشند و مولفن عامه روایات غیر شیعی را.
استاد سید محمد جواد شبیری می فرمودند که روایات معروف به خربوذ در مجامع شیعه با مجامع عامه دو سبک متفاوت است. در شیعه روایات فقهی است در عامه روایات تاریخ مکه و ...
در واقع معروف بن خربوذ هر دو سبک روایات را داشته و اصحاب امامیه به تبع گرایش خودشان روایات فقهی او را انتقال داده اند و عامه روایات دیگر را.
از همین جا معلوم می شود مثلا در همین مثال نمی توان به صرف تفاوت سبک روایات برداشت کرد که معروف بن خربوذ در روایات عامه فردی متفاوت با معروف بن خربوذ خاصه است. چنانکه برخی مولفین در موضوع دیگری مطرح کرده اند. منشا تفاوت ممکن است تفاوت علائق مولفین باشد نه تعدد راوی. این نکته را هم استاد متذکر شدند.
در مورد جهت دوم یعنی احراز این که راوی به مضمون روایتش معتقد بوده است یا نه سه احتمال وجود دارد. یکی این که راوی صرفا روایت کننده ی روایت از استادش است و هیچ التزامی فراتر از نقل از استادش ندارد. احتمال دوم این است که صدور روایت از امام را قبول دارد احتمال سوم این که علاوه بر قبول صدور، به مضمون آن هم ملتزم است یعنی اگر روایت فقهی است به آن فتوی میدهد و اگر اعتقادی است آن را باور دارد (احتمال تقیه و ...) نمی دهد. این که محدثین متقدم چه شیوه ای داشته اند آیا خصوص احادیث مفتی بها را نقل می کرده اند یا خصوص احادیثی که صدورشان را قبول داشته اند یا هر حدیثی که از شیخشان اخذ کرده بودند جای بررسی دارد و شواهدی له و علیه این فرضیه ها وجود دارد.
ولی به هر حال اگر راوی ای تنها مضمون خاصی را روایت کند ظاهر در اعتقاد به آن است مثلا اگر یک راوی تنها احادیث موهم جبر را روایت کند و احادیث دال بر اختیار را روایت نکند ممکن است بگوییم ظاهر حال این روای این است که قائل به جبر است.
اما نکته ی مهم در این قسمت این است که باید مجموعه ی احادیث راوی را لحاظ کرد. مثلا ممکن است راوی ای در مجامع شیعی، احادیثی با مضامین شیعی داشته باشد. به صرف این نمی توان تشیع او را نتیجه گرفت.بلکه باید منقولات از او در مجامع عامه را هم ملاحظه کرد. ممکن است او هم روایات شیعی را روایت کند و هم روایات مخالف را و مولفین ما روایات شیعی او را گرفته باشند و مولفن عامه روایات غیر شیعی را.
استاد سید محمد جواد شبیری می فرمودند که روایات معروف به خربوذ در مجامع شیعه با مجامع عامه دو سبک متفاوت است. در شیعه روایات فقهی است در عامه روایات تاریخ مکه و ...
در واقع معروف بن خربوذ هر دو سبک روایات را داشته و اصحاب امامیه به تبع گرایش خودشان روایات فقهی او را انتقال داده اند و عامه روایات دیگر را.
از همین جا معلوم می شود مثلا در همین مثال نمی توان به صرف تفاوت سبک روایات برداشت کرد که معروف بن خربوذ در روایات عامه فردی متفاوت با معروف بن خربوذ خاصه است. چنانکه برخی مولفین در موضوع دیگری مطرح کرده اند. منشا تفاوت ممکن است تفاوت علائق مولفین باشد نه تعدد راوی. این نکته را هم استاد متذکر شدند.