26-آذر-1397, 14:50
(آخرین تغییر در ارسال: 26-آذر-1397, 14:59 توسط ارادتمند آیت الله مکارم.)
البته چند روز قبل که با یکی از دوستان درباره این موضوع بحث می کردیم ایشان اثبات نمودند که حرف بنده درست نیست که اصل اولی حجیت ظن می باشد.منتها از راهی بسیار متفاوت با آنچه در کتب اصولی در اثبات عدم حجیت ظن آورده شده است.
در این پست می خواهم ضعف استدلال به ادله ای که در عدم حجیت ظن آورده شده است را نشان بدهم.
بحث از آیات و روایات عامه وارده مانعه از عمل به ظن:
اول باید گفت که با توجه به ادله وقتی علم به چیزی خصوصا حکم الهی نداریم هرگز نباید بگوییم که واقع و حکم خدا فلان چیز می باشد و این امری مسلم نزد همگان و ما می باشد.
ما می گوییم که در حالت عدم علم و بنا بر حجیت مطلق ظن، نمی گوییم اعمالمان همان حکم الهی در لوح محفوظ می باشد بلکه صرفا آن را حکم ظاهری و وظیفه عملی خود در حالت عدم علم می دانیم که عقل ما را برای عمل ننمودن به وهم ملزم نموده اما آن که حکم واقعی خدا چیست را خدا خود می داند. ما ساکت در آن مورد می مانیم و رد به خدا و رسول و ائمه اطهار می نماییم. هرگز نمی گوییم که حکم واقعی این و آن است.بلکه در این مورد سکوت محض می نماییم و علم به آن را رد به خدا و پیامبراکرم و اهل بیت می کنیم.همچنین عمل در این حالت هرگز استناد و نشان دهنده حکم خدا نیست برخلاف آنچه که علما می گویند.
جواب به قول بلا علم و آیه «...اذن لکم ام علی الله تفترون» بدین وسیله روشن می گردد.
اما آیه «ما لهم به من علم ان یتبعون الا الظن و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا» اول به شأن نزول آیه توجه بفرمایید.
شان نزول آیه استدلال عقلی خداوند بر قبح طریقه کفار بر عمل به ظنشان می باشد. پس باید چیزی باشد که عقل آن را جزما درک نماید و پیش هر عاقلی بروید حکم به روشنی و صحت این حکم بدهد.چون در مقام استدلال عقلانی بیان شده است.پس شامل عمل به ظن در حالتی که امکان رسیدن به علم نیست، نمی باشد.
اصلی ترین نکته در مورد آیه بیان گشت اما نکته اصلی دیگری نیز هست و آن این که در مراد و مفهوم آیه دو احتمال می باشد:1- قبح عمل به ظن در صورت امکان رسیدن به یقین.2- لزوم ترک ضرر عظیم محتمل حتی اگر احتمال وهمی باشد.
طبق احتمال اول آیه صرفا در مقام حث و بعث و تحریک اشخاص به کسب یقین می باشد.یعنی می خواهد بفرماید که بروید یقین کسب نمایید. (چون آن ارزشمند است و ...) و این جایی مطرح است که بتوان رفت و یقین کسب کرد.(دوباره با توجه به این مطلب به آیه نگاه بیندازید)
اما احتمال دوم که کسی ندیدم آن را بیان داشته باشد اما ممکن است خالی از ظهور نباشد، آن است که آیه درصدد بیان دفع ضرر محتمل عدم عمل و تدین به دین اسلام می باشد. می فرماید که شما یقین به صدق حرف خود ندارید و ظنتان احتمال طرف مقابل را هرگز نمی تواند از بین ببرد. شما را بی نیاز نمی گرداند.ممکن است طرف مقابل آن واقع باشد که اگر باشد خسران عظیم برایتان است.
طبق هردو احتمال ممکن آیه ذره ای سخن مانعین و مخالفان دیدگاه بنده را ثابت نمی گرداند حتی احتمال اول و احتمال دیگری با توجه به توضیحات قبل متصور نیست.
اگر روایت عام دیگری باقی باشد هم یا ناظر به عدم اثبات واقع ظن می باشد که ما نیز آن را قبول داریم یا مخصوص به عصر حضور و امکان یا سهولت دسترسی به امام معصوم می باشد نه در حالت انسداد قطع و یقین به حکم واقعی.
اما اجماع علما بر حرمت عمل به ظن هرچند پذیرفته شده است اما یا بخاطر فهم اشتباه ادله نقلی است یا بخاطر اوهام عقلی خود و احتمال غیر آن اندک می باشد.
در این پست می خواهم ضعف استدلال به ادله ای که در عدم حجیت ظن آورده شده است را نشان بدهم.
بحث از آیات و روایات عامه وارده مانعه از عمل به ظن:
اول باید گفت که با توجه به ادله وقتی علم به چیزی خصوصا حکم الهی نداریم هرگز نباید بگوییم که واقع و حکم خدا فلان چیز می باشد و این امری مسلم نزد همگان و ما می باشد.
ما می گوییم که در حالت عدم علم و بنا بر حجیت مطلق ظن، نمی گوییم اعمالمان همان حکم الهی در لوح محفوظ می باشد بلکه صرفا آن را حکم ظاهری و وظیفه عملی خود در حالت عدم علم می دانیم که عقل ما را برای عمل ننمودن به وهم ملزم نموده اما آن که حکم واقعی خدا چیست را خدا خود می داند. ما ساکت در آن مورد می مانیم و رد به خدا و رسول و ائمه اطهار می نماییم. هرگز نمی گوییم که حکم واقعی این و آن است.بلکه در این مورد سکوت محض می نماییم و علم به آن را رد به خدا و پیامبراکرم و اهل بیت می کنیم.همچنین عمل در این حالت هرگز استناد و نشان دهنده حکم خدا نیست برخلاف آنچه که علما می گویند.
جواب به قول بلا علم و آیه «...اذن لکم ام علی الله تفترون» بدین وسیله روشن می گردد.
اما آیه «ما لهم به من علم ان یتبعون الا الظن و ان الظن لا یغنی من الحق شیئا» اول به شأن نزول آیه توجه بفرمایید.
شان نزول آیه استدلال عقلی خداوند بر قبح طریقه کفار بر عمل به ظنشان می باشد. پس باید چیزی باشد که عقل آن را جزما درک نماید و پیش هر عاقلی بروید حکم به روشنی و صحت این حکم بدهد.چون در مقام استدلال عقلانی بیان شده است.پس شامل عمل به ظن در حالتی که امکان رسیدن به علم نیست، نمی باشد.
اصلی ترین نکته در مورد آیه بیان گشت اما نکته اصلی دیگری نیز هست و آن این که در مراد و مفهوم آیه دو احتمال می باشد:1- قبح عمل به ظن در صورت امکان رسیدن به یقین.2- لزوم ترک ضرر عظیم محتمل حتی اگر احتمال وهمی باشد.
طبق احتمال اول آیه صرفا در مقام حث و بعث و تحریک اشخاص به کسب یقین می باشد.یعنی می خواهد بفرماید که بروید یقین کسب نمایید. (چون آن ارزشمند است و ...) و این جایی مطرح است که بتوان رفت و یقین کسب کرد.(دوباره با توجه به این مطلب به آیه نگاه بیندازید)
اما احتمال دوم که کسی ندیدم آن را بیان داشته باشد اما ممکن است خالی از ظهور نباشد، آن است که آیه درصدد بیان دفع ضرر محتمل عدم عمل و تدین به دین اسلام می باشد. می فرماید که شما یقین به صدق حرف خود ندارید و ظنتان احتمال طرف مقابل را هرگز نمی تواند از بین ببرد. شما را بی نیاز نمی گرداند.ممکن است طرف مقابل آن واقع باشد که اگر باشد خسران عظیم برایتان است.
طبق هردو احتمال ممکن آیه ذره ای سخن مانعین و مخالفان دیدگاه بنده را ثابت نمی گرداند حتی احتمال اول و احتمال دیگری با توجه به توضیحات قبل متصور نیست.
اگر روایت عام دیگری باقی باشد هم یا ناظر به عدم اثبات واقع ظن می باشد که ما نیز آن را قبول داریم یا مخصوص به عصر حضور و امکان یا سهولت دسترسی به امام معصوم می باشد نه در حالت انسداد قطع و یقین به حکم واقعی.
اما اجماع علما بر حرمت عمل به ظن هرچند پذیرفته شده است اما یا بخاطر فهم اشتباه ادله نقلی است یا بخاطر اوهام عقلی خود و احتمال غیر آن اندک می باشد.