27-دي-1397, 00:41
برای حقیر جالب است که حضرت استاد پذیرفتهاند که مولی به خاطر اغراضی غیر از انبعاث و انزجار مستقیم عبد، احکامی (وضعی) جعل مینماید، اما جعل احکام تکلیفی را صرفا به غرض تحریک مستقیم و انبعاث و انزجار مستقیم عبد قبول دارند!
چه بسا حکم تکلیفیای به صورتی اوسع از این که عبد منبعث شود، جعل شود و غرضی بدین جعل تعلق گرفته باشد!
برای مثال، صدق برخی از موضوعات احکام (مانند فوت، در وجوب قضا) متفرع بر وجود و فعلیت حکمی تکلیفی است! چه بسا مولی تکلیف را برای شخصی که منبعث نمیشود (مثلا بیهوش است) جعل کند تا بعد برای وی «فوت» صادق شود، تا بعد تکلیف به قضا برایش فعلی گردد!
دقیقا همان طور که احکام وضعی به صورت با واسطه در تعیین تکلیف افعال عباد مؤثر هستند، چه بسا احکام تکلیفی نیز چنین ثمراتی داشته باشند! حتی احتمال وجود چنین اغراضی از ناحیهی مولی، مانع از اختصاص احکام تکلیفی به موارد داخل ابتلا میشود!
مخصوصا که ایشان قاعدهی «مقتضی و مانع» (مقتضی تکلیف موجود باشد و مانع معلوم نباشد، حکم ثابت است) را نیز قبول دارند. که در این صورت به طریق اولی باید بگویند که احکام تکلیفی حتی نسبت به موارد خارج ابتلا نیز جاری هستند.
چه بسا حکم تکلیفیای به صورتی اوسع از این که عبد منبعث شود، جعل شود و غرضی بدین جعل تعلق گرفته باشد!
برای مثال، صدق برخی از موضوعات احکام (مانند فوت، در وجوب قضا) متفرع بر وجود و فعلیت حکمی تکلیفی است! چه بسا مولی تکلیف را برای شخصی که منبعث نمیشود (مثلا بیهوش است) جعل کند تا بعد برای وی «فوت» صادق شود، تا بعد تکلیف به قضا برایش فعلی گردد!
دقیقا همان طور که احکام وضعی به صورت با واسطه در تعیین تکلیف افعال عباد مؤثر هستند، چه بسا احکام تکلیفی نیز چنین ثمراتی داشته باشند! حتی احتمال وجود چنین اغراضی از ناحیهی مولی، مانع از اختصاص احکام تکلیفی به موارد داخل ابتلا میشود!
مخصوصا که ایشان قاعدهی «مقتضی و مانع» (مقتضی تکلیف موجود باشد و مانع معلوم نباشد، حکم ثابت است) را نیز قبول دارند. که در این صورت به طریق اولی باید بگویند که احکام تکلیفی حتی نسبت به موارد خارج ابتلا نیز جاری هستند.