13-اسفند-1398, 15:27
حضرت استاد شهیدی در درس فقه تاریخ 13 اسفند 98 در اثبات عدم وثاقت مفضل بن صالح فرمودند:
و لکن مفضل بن صالح ضعیف است چون نجاشی در ترجمه جابر گفته است که روی عنه جماعة غمض فیهم و ضعفوا منهم عمرو بن شمر و مفضل بن صالح.
به نظر می رسد چند سوال از حضرت استاد می توان پرسید:
1. نجاشی خودش تضعیف نکرده است بلکه می گوید تضعیف شده اند، شاید مراد ایشان از تضعیف کننده ابن غضائری باشد که تضعیفات او محل کلام است. تضعیف صریحی از جانب خود جناب نجاشی دیده نمی شود.
2. مبنای استاد در اکثار روایت اجلاء از یک راوی قبول این مبنا برای اثبات وثاقت است، حال با توجه به اینکه مفضل بن صالح (کما قال به السید الزنجانی دام ظله) اکثار روایت اجلاء دارند نمی تواند او را مورد قبول دانست؟
اگر گفته شود که در نهایت این اکثار روایت اجلاء با تضعیف نجاشی تعارض و تساقط می کنند و اصل عدم وثاقت است در جواب گفته می شود: اکثار روایت اجلاء تنها یکی از راه های اثبات وثاقت مفضل بن صالح است، او راه دیگری برای وثاقت نیز دارد از جمله اینکه از معاریفی است که لم یرد فیهم قدح،
همچنین در مورد مفضل بن صالح نیز دیده می شود که دو راوی از سه راوی مذکور(ابن ابی عمیر و بزنطی) از او نقل روایت کرده اند[1]؛ از این رو می توان او را ثقه و قابل اعتماد دانست.
چرا استاد بعد از تعارض و تساقط تضعیف شخصی و اکثار روایت اجلاء به این دو راه دیگر رجوع نمی کنند؟ و او را ثقه نمی دانند؟؟
با اینکه خود ایشان در همین جلسه در مورد وثاقت علی بن حمزه بطائنی فرمودند یک توثیق با یک تضعیف را در تعارص و تساقط قرار دادند و سپس به حسن سابقه ی وی رجوع کردند و او را ثقه دانستند.
دوستان اگر در دفاع از استاد، جوابی دارند بفرمایند.
[1] . الكافي/4/502 [2/1] : عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن مفضل بن صالح عن أبان بن تغلب قال قلت ل أبي عبد الله ع... قال.....
وسائلالشيعة/6/408 [8299/10/3] : رواه الصدوق في المجالس عن جعفر بن محمد بن مسرور عن الحسين بن محمد بن عامر عن عمه عبد الله بن عامر عن محمد بن أبي عمير عن مفضل بن صالح[مثله] عن محمد بن هارون عن أبي عبد الله ع قال.....
و لکن مفضل بن صالح ضعیف است چون نجاشی در ترجمه جابر گفته است که روی عنه جماعة غمض فیهم و ضعفوا منهم عمرو بن شمر و مفضل بن صالح.
به نظر می رسد چند سوال از حضرت استاد می توان پرسید:
1. نجاشی خودش تضعیف نکرده است بلکه می گوید تضعیف شده اند، شاید مراد ایشان از تضعیف کننده ابن غضائری باشد که تضعیفات او محل کلام است. تضعیف صریحی از جانب خود جناب نجاشی دیده نمی شود.
2. مبنای استاد در اکثار روایت اجلاء از یک راوی قبول این مبنا برای اثبات وثاقت است، حال با توجه به اینکه مفضل بن صالح (کما قال به السید الزنجانی دام ظله) اکثار روایت اجلاء دارند نمی تواند او را مورد قبول دانست؟
اگر گفته شود که در نهایت این اکثار روایت اجلاء با تضعیف نجاشی تعارض و تساقط می کنند و اصل عدم وثاقت است در جواب گفته می شود: اکثار روایت اجلاء تنها یکی از راه های اثبات وثاقت مفضل بن صالح است، او راه دیگری برای وثاقت نیز دارد از جمله اینکه از معاریفی است که لم یرد فیهم قدح،
همچنین در مورد مفضل بن صالح نیز دیده می شود که دو راوی از سه راوی مذکور(ابن ابی عمیر و بزنطی) از او نقل روایت کرده اند[1]؛ از این رو می توان او را ثقه و قابل اعتماد دانست.
چرا استاد بعد از تعارض و تساقط تضعیف شخصی و اکثار روایت اجلاء به این دو راه دیگر رجوع نمی کنند؟ و او را ثقه نمی دانند؟؟
با اینکه خود ایشان در همین جلسه در مورد وثاقت علی بن حمزه بطائنی فرمودند یک توثیق با یک تضعیف را در تعارص و تساقط قرار دادند و سپس به حسن سابقه ی وی رجوع کردند و او را ثقه دانستند.
دوستان اگر در دفاع از استاد، جوابی دارند بفرمایند.
[1] . الكافي/4/502 [2/1] : عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن أحمد بن محمد بن أبي نصر عن مفضل بن صالح عن أبان بن تغلب قال قلت ل أبي عبد الله ع... قال.....
وسائلالشيعة/6/408 [8299/10/3] : رواه الصدوق في المجالس عن جعفر بن محمد بن مسرور عن الحسين بن محمد بن عامر عن عمه عبد الله بن عامر عن محمد بن أبي عمير عن مفضل بن صالح[مثله] عن محمد بن هارون عن أبي عبد الله ع قال.....