نقل قول:19- فقه نظام شهرسازی – وسعت راه (4)
خارج فقه عمران شهری آیت الله محسن اراکی
17 اردیبهشت, 1394
دروس, فقه عمران شهری, فقه نظام شهرسازی 94-93
مرحوم مجلسی در بحارالانوار از قول شیخ مفید در الارشاد روایتی را مطرح میکند. روایت اینچنین است:
«رَوَى أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ سَارَ إِلَى الْکُوفَهِ فَهَدَمَ بِهَا أَرْبَعَهَ مَسَاجِدَ وَ لَمْ یَبْقَ مَسْجِدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَهُ شُرَفٌ إِلَّا هَدَمَهَا وَ جَعَلَهَا جَمَّاءَ وَ وَسَّعَ الطَّرِیقَ الْأَعْظَمَ وَ کَسَرَ کُلَّ جَنَاحٍ خَارِجٍ عَنِ الطَّرِیقِ... وَ یَفْتَتِحُ قُسْطَنْطِینِیَّهَ وَ الصِّینَ وَ جِبَالَ الدَّیْلَمِ فَیَمْکُثُ عَلَى ذَلِکَ سَبْعَ سِنِینَ مِقْدَارُ کُلِّ سَنَهٍ عَشْرُ سِنِینَ مِنْ سِنِیکُمْ هَذِهِ ثُمَّ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ، ....»
[بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج52، ص: 339]
از این روایت استفاده میشود که دیوارهای مساجد باید یکسره بوده و نباید بالکن داشته و از آن بیرون آمده باشند و یا در خیابان و معابر باشند. البته ما این بحث را بعداً خواهیم کرد که کلاً در عمران و عمارتهای اسلامی اینکه بخواهیم بالکن داشته باشیم که در راه باشد مورد نهی قرار گرفته است. شاید علت آن این باشد که بیان کردیم که وضع ساختمانها و عمران شهری باید به شکلی باشد که افق باید برای مردم باز باشد و کسی که در شهر حضور دارد و یا در خیابان راه میرود بتوان بهراحتی به افق نگاه کند. این شُرُف یا بالکنها ... که در برخی از روایات آمده مذموم است در ادامه روایت میفرماید: حضرت جناحهایی که در راه مردم است و راه مردم را این جناحها میبندد را میشکند یعنی اجازه نمیدهد که بالکنها در راهها به وجود بیایند.
منبع:
https://dl.mohsenaraki.ir/2021/12/19-feghhe-shahrsazi-17-02-94.pdf
اینجا کلیک کنید
ترجمه فارسی لغت «شرف» دقیقاً چیست؟ آیا ممکن است شرف را به معنای اشراف بگیریم یعنی آیا ممکن است که مقصود روایت این باشد که مساجد نباید اشراف داشته باشند و اگر این طور باشند اشراف آنها را به خانه های دیگران بر می دارد. یعنی نباید معماری مسجد طوری باشد که به خانه دیگران اشراف داشته باشند نه اینکه ترجمه روایت این باشد که مساجد نباید بالکن داشته باشند ولو اینکه اشراف به خانه های دیگران نداشته باشند.
شاید در رسم الخط های قدیمی که «شرف» و «اشراف» شبیه به یکدیگر نوشته می شدند. سبب شده باشد که اینجا «اشراف» در کتابت «شرف» نوشته شود.
جناح نیز مربوط به باز کردن و وسعت دادن طریق است و مربوط به اشراف مسجد نیست.
فتح قسطنطنیه یا همان استانبول فعلی در ترکیه یا فتح جبال دیلم یا همان مناطق مازندران و گیلان که خیلی وقت است انجام شده است.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق